مسئولین و خطر جا ماندن از انقلاب

مسئولین و خطر جا ماندن از انقلاب

معظم له در تبیین و تشریح معنای ارتجاع این چنین بیان داشتند: ارتجاع یعنی حرکت انقلابی ملت، در یک جاهایی سست و متوقف شود و بعد برگردد. ما اگر به سمت اشرافی گری رفتیم، اگر به جای توجه به ضعفا، دل سپرده مرفهین شدیم، اگر به جای تکیه به مردم، به خارجی ها تکیه کردیم، این ارتجاع است. در ارتجاع، همان آدم های انقلابی سابق سرکارند اما خط و راه را عوض کرده‌اند.
 

خطر بزرگ در کمین انقلاب اسلامی

مقام معظم رهبری با توجه به نگاه ژرفی که به نظام انقلاب اسلامی دارند به طور صریح و آشکار و بدون هیچ گونه اغماض و ساده اندیشی خطر بزرگ و آفت مرگباری که می تواند موجب سستی و اضمحلال انقلاب شود را متوجه مسئولین و کارگزاران می کند، از این رو می فرماید: «من وظیفه دارم خطر را به مردم عزیزمان بگویم.»
 

ویروس مرگبار اشرافی گری

با اندک دقت و تأملی در پیشینه و آرمان های مقدسی که انقلاب اسلامی بر پایه و اساس آنها شکل گرفت، متوجه می شویم هدف شکل گیری این انقلاب، براندازی حکومت طاغوت و ظالمانه ی چند هزار ساله ی شاهنشاهی بود که هیچ گونه توجهی به حقوق مستضعفان و مظلومان جامعه نداشت.
مسئولین و متولیان خود را لایق ریاست می دانستند و مردم را مستحق ریاضت، ریاست و حکومت بر مردم نه برای خدمت بلکه برای نیل به قدرت و ثروت در جامعه بود، مردم ستم دیده آن زمان بعد از به تنگ آمدن از خوی اشرافی گری مسئولان با نثار خون هزاران شهید سعی کردند که تقدیر خود را به گونه ای دیگر رغم بزنند و خود را از یوغ بردگی و سلطه دنیا پرستان خارج کنند و نظام و حکومتی اسلامی را پایه ریزی کنند، حال بعد از پیروزی و خارج شدن از یوغ بردگی و مظلومیت، باز این آفت و خطر مرگبار رنگ و لعاب خود را در قالبی دیگر بر مردم نمایان کرده است.

خطر مرگبار و فتنه ی بزرگی که در منابع روایی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) این چنین از آن یاد شده است: «لَأنا لِفِتنَهِ السَّرّاءِ أخوَفُ علَیکُم مِن فِتنَهِ الضَّرّاءِ، إنّکُمُ ابتُلِیتُم بفِتنَهِ الضَّرّاءِ فَصَبَرتُم، وإنّ الدنیا حُلوَهٌ خَضِرَه؛[۱] من درباره شما از فتنه گشایش بیش از فتنه تنگ دستى بیم دارم شما به فتنه تنگدستى مبتلا شدید و صبر کردید حقا که دنیا شیرین و دلفریب است.»نکته: هنگامی که مسئولین و متولیان حکومتی، اعم از فرهنگی و اجرایی، غرق در زر اندوزی و اشرافی گری شدند، جایگاه خود را در جامعه که همان خدمت رسانی به افراد بود را به فراموشی خواهند سپرد، و رفته رفته از  ماهیت و ساختار اسلامی کشور فقط یک اسم می ماند و رسمش به فراموشی سپرده می شود.
 

ویروس خطرناک «دل در گرو دشمن داشتن»

از جمله آفت های خطرناکی که مقام معظم رهبری در دیدار با مردم شریف آذربایجان شرقی به آن اشاره کردند آفت «غفلت از دشمن و اعتماد کردن به آنها» و دست دوستی و یاری دادن به آنان است.[۲]

یک مسئول و کارگزار انقلابی باید به یاد داشته باشد، که یکی از آرمان های روشن نظام اسلامی، ایستادگی در برابر باج خواهی های مستکبران بود، ما برای اعتلای فرهنگ و آموزه های اسلامی قیام کرده ایم، فراموش کردن آن آرمان ها و تمایل و اعتماد کردن به ابرقدرت های بزرگ که هیچ گونه تعهد و دلدادگی به فرهنگ اسلامی ندارد،[۳] از سفاهت و نادانی است. همان سفاهت و نادانی که موجب می شود به واسطه آن مدیریت یک مال و دارایی را از یک انسان سلب کرد،[۴] و تا زمانی داناییش را به تأخیر انداخت.

ویروس سفاهت در خدمت رسانی

مسئول و کارگزار حکومتی که وظیفه اصلی خود را که خدمت رسانی و توسعه عدالت اقتصادی و اجتماعی است، فراموش کرده و انتظار دارد مردم و رعیت کشور در برابر او خم و راست شوند و چاکر و سینه چاکش باشند، همان سفی و نادانی است، که همچون ویروس و آفت خطرناک به جان نظام و انقلاب اسلامی افتاده؛ چرا که او با سوء رفتار و مدیریت خود روح بدبینی و بی اعتمادی را در بین صفوف مردم شیوع می دهد و مردم را گرفتار یأس و ناامیدی می کند.
وقتی خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجات؛[زخرف، آیه۳۲] و برخى از آنان را از [نظر] درجات، بالاتر از بعضى [دیگر] قرار داده‏ ایم.»، به خاطر این است که متمکنان و صاحبان قدرت به زیر دستان خدمت کنند، نه اینکه بر آنان ریاست و اعمال زور و قدرت نمایند؛ کما اینکه مترجمان قرآن در این خصوص فرموده اند: «لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا؛ تا بعضى از آنها بعضى [دیگر] را در خدمت گیرند.»
 

سخن آخر:

برای در امان ماندن از آفت های انقلاب می بایست همه اعضای جامعه اعم از مسئولین، و کارگزاران دولتی و حتی روحانیت گرامی که متولی امور فرهنگی کشور هستند، از اشرافی گری و غرب زدگی فاصله گیرند و با حسن رفتار خود روح اعتماد ملی و دینی را در کشور تقویت کنند.
 

پی نوشت ها:
[۱]. نهج الفصاحه، ص۶۲۱، ح۲۲۰۳.
[۲]. ممتحنه، آیه ۱. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار محبّت مى‏کنید، در حالى که آنها به آنچه از حقّ براى شما آمده کافر شده‏اند.»
[۳]. آل عمران، آیه ۱۱۹. «ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا یُحِبُّونَکُم؛ شما کسانى هستید که آنها را دوست مى‏دارید امّا آنها شما را دوست ندارند!».
[۴].سوره نساء، آیه ۵. «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتی‏ جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً وَ ارْزُقُوهُمْ فیها وَ اکْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً؛ اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید و از آن، به آنها روزى دهید! و لباس بر آنان بپوشانید و با آنها سخن شایسته بگویید!»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا