معیارها و ملاک های ازدواج(۲)

معیارها و ملاک های ازدواج(2)

کفویت در اخلاق
اخلاق هر انسانی تأثیر مستقیم بر زندگی او دارد. این تأثیر در محیط خانواده محسوس‌تر و نقش‌آفرین‌تر است؛ زیرا مسائل عاطفی در خانواده بر مسائل دیگر غلبه دارد و محیط خانواده بـیشتر بـر مـبنای خصوصیات اخلاقی اعضای آن شـکـل مـی‌گـیـرد تـا عـوامـل دیـگر. اگر اعضای خانواده از اخلاقی نیکو بهره‌مند باشند، محیط خـانـواده تـبدیل به بهشتی سرورانگیز می‌شود و چنانچه به بداخلاقی خو گرفته باشند، همواره خود را در جهنمی سوزان گرفتار خواهند دید. پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرموند:

اذا جاءکم من ترضون خُلقه و دینه فزوّجوه و ان لا تفعلوا تکن فتنه فی الارض و فساد کبیر

با کسی که اخلاق و دینش مورد پسند باشد، ازدواج کنید. اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین به‌وجود خواهد آمد»[۳]

فردی از امام رضاعلیه‌السلام سؤال کرد: «برای دخترم خواستگاری آمده که بداخلاق است. آیا دخترم را به او بدهم؟» حضرت فرموند:

لا تزوّجه ان کان سیئی الخُلق

اگر بد اخلاق است، دخترت را به او نده.»[۴]

هـمـسرِ بداخلاق و ناسازگار، مایه غم و اندوه و کدورت شده و طراوت و شادابی را از آدمی می‌رباید. حسین‌بن بشار یکی از یاران امام هشتم علیه‌السلام دخـتـری داشـت و یـکـی از خـویشانش که اخلاق نیک نداشت، از دختر او خواستگاری کرد. وی نـامـه‌ای برای حضرت رضا علیه‌السلام نوشت که چنین فردی برای خواستگاری دخترم آمده، آیا جواب مثبت بدهم یا جواب منفی؟ حضرت رضا علیه‌السلام در پاسخ نوشتند:

لا تُزَوِّجْهُ اِنْ کانَ سَیی ءَ الْخُلْقِ

اگر (خواستگار) بداخلاق است، دخترت را به ازدواج او درنیاور[۵]

پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم هم دعا می‌فرمودند که:

اَللّهُمَّ اِنّی اَعُوذُبِکَ… مِنْ زَوْجَهٍ تُشیبُنی قَبْلَ اَوانِ مَشیبی

خدایا، به تو پناه می‌برم از همسری که قبل از رسیدن پیری، پیرم کند.

زندگی مشترک زناشویی، دارای فراز و نشیب‌هایی است که برخورد صحیح با آنها نیاز به روحـیـه‌ای قـوی و اخـلاقـی پسندیده دارد. زن و مرد اگر از این مزیت بهره‌ای نداشته باشند، نـمـی‌تـوانند با تفاهم و همکاری متقابل، بر مشکلات زندگی چیره شده، بار سنگین آن را به مقصد برسانند. چنانچه هر یک از طرفین از اخلاقی نیکو و رفتاری شایسته برخوردار نباشد، طرف دیگر هرچند خوش‌اخلاق هم باشد، زندگی به کامش تلخ خواهد شد. از آنـجـا کـه اصـلاح صـفـات نـاپـسند، همچون لجاجت و یکدندگی، تکبر نسبت به همسر، بی‌ادب‌بودن، بی‌وفایی، کینه‌توزی، سوءظن داشتن، سبکی و هرزگی، کم‌ظرفیتی و بی‌تابی، بی‌محبت‌بودن، بدچشمی و… در صورت ریشه‌داربودن، نیاز به تلاش طاقت‌فـرسـا و زمـانـی طـولانـی دارد، باید از همان ابتدا به صفات اخلاقی همسر توجه کرد، تا در سایه انتخاب همسری خوش‌اخلاق، زندگی سعادتمندا‌نه‌ای پی‌ریزی شود.

نکته قابل توجه این است که صفات پسندیده اخلاقی نیز ممکن است در افراد متفاوت دارای شدت و ضعف باشد. لذا هر فردی باید متناسب با تعاریف خود از این مفاهیم اخلاقی، همسری شایسته انتخاب کند تا مبادا تفاوت در این امور به اختلافات زندگی دامن زند. در محیط خانوادگی، زن و مرد هر دو باید اصول اخلاقی از قبیل نرمی و ملایمت، گذشت و سازگاری و عفو و اغماض را رعایت کنند و هرگاه یکی از آنها دچار لغزش و اشتباه شود، بلافاصله عذرخواهی کند و از ستیزه‌جویی و جدال جداً خودداری کند، زیرا ستیزه‌جویی صمیمیت‌ها را از بین برده، دشمنی و نفاق را جایگزین آنها می‌کند. بدیهی است که طرف مقابل هم باید عذر و پوزش شخص خطاکار را پذیرا شود.

تناسبات خانوادگی
یکی از اساسی‌ترین معیارها برای انتخاب همسر اعم از زن و مرد، اصالت خانوادگی است. کلمه اصالت از اصل گرفته شده و اصل به‌معنای ریشه است. یعنی دختر و پسر از خانواده‌هایی باشند که دارای اصل و ریشه هستند.

دختر و پسر باید در خانواده‌هایی پرورش یافته باشند که در آنها پدر و مادر عاقلانه و دلسوزانه با همه وجود در رشد و تعالی فرزند کوشیده باشند، نه خانواده‌هایی که زن و مرد، خانه و کودکان را به حال خود رها کرده و به‌دنبال تفریح و خوشی خود بوده‌اند و یا مردانی که بدون دلیل موجه، همسران متعددی گرفته‌اند و فرزندانشان را به حال خود رها کرده‌اند.

در خانواده‌های اصیل، پدران و مادران می‌کوشند از نظر اخلاقی و رفتاری برای فرزندان خود نمونه و الگو باشند و بدون تردید پدر و مادر صالح از نظر ارثی نیز سرمایه‌های بس‌گران‌ بهایی را به فرزندان خود ‌انتقال می‌دهند. دختر و پسری که در یک خانواده اصیل رشد می‌یابند، سجایای اخلاقی را از پدر و مادر خود به ارث می‌برند و در برخورد با دشواری‌ها و سختی‌های زندگی هرگز از جاده درستی و راستی خارج نمی‌شوند. به‌عبارت‌دیگر، پایبندی به آبرو و حیثیت، آنان را از انحراف باز می‌دارد.

بنابراین، معقول نیست که انسان در مسئله انتخاب همسر بگوید: «من می‌خواهم با خود فرد ازدواج کنم و کاری به خانواده و خویشاوندان و فامیل او ندارم» زیرا:

        این فرد جزئی از همان خانواده و فامیل است و مسلماً بسیاری از صفات اخلاقی، روحی، عقلی و جسمی آن خانواده و فامیل از راه وراثت، تربیت، محیط و عادات به این فرد منتقل شده است؛
        بدنامی و خوش‌نامی آنان تا آخر عمر همراه انسان است و در زندگی فرد تأثیر می‌گذارد؛
      صفات و خصوصیات آنها در فرزندان آینده تأثیر می‌گذارد، همان‌طورکه در اسلام هم تأکید شده، درباره سابقه خانوادگی همسر، تحقیق لازم صورت گیرد و به‌خصوص، مراتب ایمانی و اخلاقی آنها در نظر گرفته شود و نیز تا حد امکان، همسر از خانواده‏ای پاک و عفیف انتخاب شود. این اصالت خانوادگی در نحوه زندگی جدید و در نسل بعد نیز تأثیر دارد. اگر نطفه، که متأثر از خصایص وراثتی والدین است، ناسالم باشد، دیگر امیدی به اصلاح فرزند نیست. پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله‌ فرمودند:
انظر فی أی شی تضع ولدک فان العرق دساس

نیک بنگر که فرزندت را در کجا قرار می‏دهی، زیرا نطفه و ژن‏ها و خصوصیات ارثی، خواه‌ناخواه منتقل می‏شود و تأثیر می‏گذارد.[۶]

لذا لازم است که جوان قبل از ازدواج درخصوص خانواده شریک انتخابی خویش پاورقی به موارد زیر توجه داشته باشد:

تناسب اجتماعی
در این تناسب باید ارتباطات و رفت‌وآمدهای خانوادگی، شهرت اجتماعی، رفتارهای اجتماعی و… خانواده مد‌نظر قرار گیرد. همچنین باید طبقه اجتماعی فرد مورد نظر را با طبقه اجتماعی خانواده خود مقایسه کنیم. اگر در این زمینه میان دو خانواده تفاوت زیادی وجود داشته باشد، احتمال بروز اختلاف و ناپایداری در ازدواج قابل پیش‌بینی است. اختلاف طبقاتی خانواده، بسیاری از مسائل و مشکلات را برای زوجین فراهم می‌کند. پس منطقی است که افراد با کسی ازدواج کنند که از نظر طبقه و پایگاه اجتماعی در یک سطح قرار دارند.

مثلاً فرض کنید کسی که در طبقه اجتماعی پایین زندگی کرده است با فردی از طبقه بالا یا اشرافی ازدواج کند. در این صورت فرد پس از مدتی به‌علت تناسب نداشتن طبقاتی، معاشرتی، رفتاری و… با همسر و خانواده‌اش، در مقابل آنها احساس حقارت کرده و این مطالب کم‌کم وارد زندگی افراد شده و زندگی را پر از مخاطره و درگیری می‌کند و پس از مدتی باعث دوری قلب‌های افراد خانواده از هم می‌شود، که درنهایت یا از هم جدا می‌شوند و یا به ادامه یک زندگی مکانیکی بدون روح در کنار یکدیگر ادامه می‌دهند.

تناسب مالی و اقتصادی
طرفین ازدواج نباید از دو طبقه مختلف اقتصادی باشند وضعیت مالی و مادی خانواده‌ها باید برابر بوده و تفاوت زیادی نداشته باشد. رعایت این موارد هم درباره زن و هم درباره مرد صدق می‌کند.

بدون شک تفاوت در اقتصاد خانواده‌ها در نوع نگرش، رفتار و چگونگی عملکرد افراد تأثیر بسزایی می‌گذارد. هرچند که در بسیاری از موارد بین وضعیت اقتصادی و پایگاه اجتماعی افراد رابطه مثبتی وجود دارد و اگر پایگاه اجتماعی خانواده همسر آینده‌تان را بررسی کنید به وضعیت اقتصادی آنها هم پی می‌برید، اما در بسیاری از موارد مشاهده شده، به‌رغم اینکه خانواده‌ای از پایگاه اجتماعی خوبی در جامعه برخوربوده، ولی از لحاظ اقتصادی دارای وضعیت مناسبی نبوده‌اند. به‌همین‌دلیل، توصیه می‌شود که وضعیت مالی خانواده همسر به‌صورت جداگانه مورد بررسی قرار بگیرد.

بعضاً مشاهده شده که علت جدایی‌ها و طلاق‌ها و برخی اختلافات، تناسب مالی نداشتن دو خانواده است. برای درک بهتر موضوع فرض کنید که یک دختر جوان در خانواده‌ای با درآمد بالا زندگی می‌کند و بدون هیچ محدودیتی پول خرج می‌کند و هر آنچه را که می‌بیند می‌خرد و به انواع مسافرت‌های پرهزینه می‌رود و… با پسری ساده و قناعت‌پیشه از یک خانواده کاملاً متوسط ازدواج کند، اگر آنها بدون شناخت نسبت به شرایط مالی طرف مقابل اقدام به چنین کاری کرده باشند و خود را برای زندگی کاملاً متفاوت با گذشته آماده نکرده باشند، دچار برخی اختلافات و ناراحتی‌ها و گاه جدایی‌ها می‌شوند. مثلاً زن، مرد را به خسیس‌بودن و مرد، زن را به ولخرج‌بودن متهم می‌کند و هر یک ادعا می‌کنند که طرف مقابل قادر به درک یا تأمین نیازهای او نیست.

البته توجه به این نکته بسیار حائز اهمیت است که افراد نباید صرفاً به‌خاطر شرایط اقتصادی ضعیف و نامناسب شخصی او را رد و یا به‌لحاظ وضعیت اقتصادی خوبش با او ازدواج کنند. بلکه توجه به عامل‌های دیگر نیز لازم است. در ازدواج باید شایستگی‌های فرد مقابل بیش از همه‌چیز مدنظر قرار گیرد. چه بسیار انسان‌هایی که با فاصله طبقاتی و اقتصادی زیاد با یکدیگر ازدواج کرده و سعادتمند شده‌اند، که البته نحوه برخورد دو طرف در زندگی، گذشتشان در مسائل و بینش آنها نسبت به شرایط خاصشان باعث شکل‌گیری این سعادت شده است.

به‌لحاظ اهمیت تناسب در مسائل خانوادگی در ابعاد اقتصادی اجتماعی، به‌طور کلی همخوانی زوجین در امور زیر کاملاً مفید بوده و توجه به این موارد را می‌توان شرط خردورزی دانست:

  عادات و آداب گروهی؛
      شأن و موفقیت خانوادگی؛
      نوع تربیت خانوادگی؛
 دغدغه‌ها، توقعات و انتظارات اجتماعی؛
  ارزش‌ها و گرایش‌های عقیدتی، فرهنگی و سیاسی؛
   سطح ارتباطات و برخورد‌های اجتماعی؛
    سطح تحصیلات و منزلت خانوادگی؛
  سطح ثروت، درآمد، مسکن و وسایل مختلف زندگی.
تناسب فرهنگی
فرهنگ یعنی چه؟ فرهنگ یعنی بایدها و نبایدهایی که تعیین تکلیف می‌کند. به ما می‌گوید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط؟‌ چه کاری باید انجام شود و چه کاری نباید صورت گیرد؟

پس فرهنگ به‌معنای مجموعه آداب و رسوم، سنت‌ها، اخلاقیات، مراسم‌ها و… یک قوم و ملت است.

از آنجا که فرهنگ‌ها با هم متفاوت هستند، بایدها و نبایدهای آنها نیز فرق می‌کند. به‌عنوان مثال، بایدها و نبایدها در فرهنگ آذری‌ها بسیار متفاوت‌تر از بایدها و نبایدهای فرهنگ شمالی‌هاست؛ حتی گاهی نباید یکی، باید دیگری است. انسان در فرهنگ خود به‌طور ناخودآگاه احاطه شده است. از صبح که بیدار می‌شویم این فرهنگ ماست که می‌گوید چطور بیدار شویم و با خانواده چگونه رفتار کنیم، چطور حرف بزنیم و چگونه غذا بخوریم و… هیچ‌کاری نیست که به فرهنگ ارتباط نداشته باشد. بنابراین، لازم است که دختر و پسر از نظر فرهنگ اجتماعی به یکدیگر نزدیک باشند. فاصله‌های فرهنگی زیاد، زندگی آنها را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد.

توصیه کلی این است که اگر دو نفر هم‌زبان و هم‌ملیت باشند، بسیار بهتر و راحت‌تر یکدیگر را درک می‌کنند، زیرا معمولاً خلق‌وخوی افراد با توجه به نوع آب و هوا، موقعیت جغرافیایی و زبانی که دارند شکل می‌گیرند. مثلاً مردم مناطق گرمسیری دارای طبیعتی گرم هستند و بسیار خوش‌اخلاق و مهمان‌نوازند ولی مردم مناطق سرد، کمتر حرف می‌زنند و بیشتر در خودشان هستند و شاید کمی هم بداخلاق‌تر از دیگران به‌نظر برسند، چون با سردی طبیعت خو گرفته‌اند. زندگی افراد این دو منطقه با یکدیگر سخت‌تر از زندگی افرادی است که در یک منطقه زندگی می‌کنند.

حال اگر دو نفر همه خصوصیات‌شان (که ذکر شده و خواهد شد) با هم همخوانی داشته باشد ولی تناسب فرهنگی نداشته باشند چگونه باید با یکدیگر برخورد کنند تا دچار مشکل نشوند؟ اینجاست که باید سعی کنند با فرهنگ یکدیگر آشنا شده و آن را بپذیرند، این مهم است؛ نه اینکه آن را مسخره کرده و بگویند چه بیخود است‌! اگر این آگاهی و پذیرش باشد، به‌گونه‌ای هم‌فرهنگ می‌شوند.

منابع
     بانکی پور، امیرحسین؛ مطلع مهر؛ کمالی نژاد؛ ۱۳۸۷.
    بیابانگرد، اسماعیل؛ جوانان و ازدواج؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامی؛ ۱۳۸۶.
      به پژوه، احمد؛ ازدواج موفق وخانواده سالم، چگونه؟ انجمن اولیا و مربیان؛ ۱۳۸۸.
      بیرقی، ابوالفضل؛ آموزش‌های قبل از ازدواج؛ نوای دانش؛ ۱۳۸۷.
     سادات، محمدعلی؛ راهنمای همسران جوان.
  حسینی بیرجندی، سیدمهدی؛ مشاوره در آستانه ازدواج.
      حسینی، سیدعلی‌اکبر؛ روزنامه رسالت؛ شماره ۶۵۸۶- ۹/۹/۸۷.
  عابدینی، مطهره؛ انتخاب همسر؛ پیام رسان؛ ۱۳۸۷.
    گنجی، حمزه؛ روان‌شناسی عمومی
۱۰. مجله عصر جدید، مقاله سمینار ازدواج؛ سال اول،شماره اول، آذ۱۳۷۰. ۲۲۵
۱۱. ملکی، حسن؛ مشاوره قبل از ازدواج باجوانان؛ نیکان کتاب، ۱۳۸۷.
۱۲. مطهری، محمدرضا؛ مشاوره و راهنمایی از دیدگاه اسلام؛ دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم؛ ۱۳۷۹.
۱۳. مظاهری، علی اکبر؛ جوانان و انتخاب همسر- پارسایان؛ ۱۳۸۸.
۱۴. دکتر فرهنگ؛ سی دی ازدواج موفق.
پایگاه اطلاع‌رسانی charismaco.com.www
پایگاه اطلاع‌رسانیpeyvandeasemani.ir  www
پایگاه اطلاع‌رسانی www. tebyan.net
پایگاه اطلاع‌رسانیwww.niksalehi.com 
پایگاه اطلاع‌رسانی         www.tabesh.net
پایگاه اطلاع‌رسانی         www.harfehesabi.blogfa.com
پایگاه اطلاع‌رسانی         www.askquran.ir
پایگاه اطلاع‌رسانی www.turkmenstudents.com
——————————————————————————–
[۱] وسائل‌الشیعه، ج ۱۴، ص ۳۰
[۲] مکارم‌اخلاق؛ ص۲۰۴ و بحارالانوار؛ ج ۱۰، ص ۳۷۳
[۳] وسائل‌الشیعه؛ ج‏ ۱۴، ص ۵۱
[۴] بحارالانوار، ج‏ ۱۰۰، ص ۲۳۵
[۵] بحارالانوار؛ ج ‏۱۰۰، ص ۲۳۵
[۶] جواهر؛ ج ۲۹، ص ۳۷
[۷] اصول کافی؛ ج ۵، ص ۳۳۷
نوشته شده توسط: اکرم اشرفی ، شمسا سبزیان ، ملیحه عیان

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا