نظام خانوادگی را از جهت دیگر می توان به نظام ” باز و بسته ” تقسیم کرد. در نظام باز خانوادگی
الف- سطح ارزش اعضاء خانواده بالاست و هر یک از اعضاء ارزش دیگری را درک می کند و به او احترام می گذارد.
ب – ارتباط اعضاء خانواده با یکدیگر صادقانه ، روشن و مستقیم است . از بیان مطالب ترسی ندارند و مقاصد خود را به وضوح بیان می کنند.
ج – قواعدی که حاکم بر خانواده است انسانی ، قابل انعطاف و تغییر ناپذیر است. هر یک از اعضاء خانواده می تواند آزادانه نیازها و خواست خود را بیان کند و پذیرای انتقاد سایرین باشد.
نظام بازخانوادگی محلی مناسب برای رشد اعضاء و تبادل نظر و بالندگی است. دراین خانواده هرفردی به تناسب توان واستعداد خود رشد می یابد و پیشرفت می کند. در مقابل ،در نظام بسته خانوادگی
الف – ارزش اعضاء خانواده پایین است . هرکدام از اعضاء ، دیگری را تحقیر می کند و به او احترام نمی گذارد.
ب – ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر غیر صادقانه و مبهم است. معمولاً اعضاء خانواده یکدیگر را سرزنش می کنند و مطالب را به صورتی پوشیده و به اصطلاح مبهم بیان می کنند.
ج – قواعد حاکم برخانواده غیر انسانی ، خشک و تغییرناپذیراست. هرکس در این خانواده به فکر خویش است و توجهی به نیازها و خواسته های سایر اعضاء ندارد .
در نظام بسته آشفتگی مشهود است. گرچه خانواده ها مشکلات خود را در قالب مشکل یکی از اعضاء و غالباً کودکان و نوجوانان بیان می دارند ولی باید مشکل را در ساخت خانواده و نظام آن و در شبکه ارتباطات خانوادگی جستجو کرد.
در خانواده هایی که مشکل دارند خانواده درست سازمان نیافته ، هر یک از اعضاء نقش خود را درست ایفا نمی کند ، دارای شبکه ارتباطی مناسبی نیست و پیامها به صورت صادقانه و روشن رد و بدل نمی شود.
لازم به ذکر است که شبکه ارتباطات فقط شامل پیام کلامی نمی شود. بلکه شامل کلمات ، وضعیت بدن ، اشارات وعلائم و حتی نحوه لباس پوشیدن و آراستگی ظاهر نیز هست .
بررسی ویژگی های خانواده سالم
در نظامهای سالم خانوادگی ، نقشها هم سالم هستند و فرزندان از رفتار پدر و مادر الگو می گیرند . پدر و مادر نقش آموزگاران را بازی می کنند، روی فرزندان خود وقت صرف می کنند ، به آنها توجه می نمایند و آنها را جهت می دهند.
در نظامهای سالم خانوادگی نقشها انعطاف پذیرند و دست به دست می شوند . حرکت آرام و آهسته است ، تبادل افکاربا یکدیگر دارند، روابط آنها با هم ملایم است . مادر ممکن است در یک زمان براساس اقتضا در نقش بلا گردان ظاهر شود و سپس ، این وظیفه به پدر و چندی بعد به فرزندان واگذارگردد.
خانواده سالم و موفق مجموعه ای است که در آن ، همه ی اعضاء موفق هستند وهمه ی مناسبات میان افراد آن روال طبیعی و موفقی دارد. اعضای این خانواده می توانند از قدرت های انسانی خود استفاده کنند. آنها از این قدرتها برای مشارکت و تعاون و ارضاء نیازهای فردی و جمعی خود استفاده می کنند.خانواده سالم خاک سالمی است که در آن افراد رشد سالم دارند و انسانها بالغ می شوند .البته رسیدن به این مهم مشمول نکات زیر است :
الف – خانواده ، واحدی برای رشد و بقاست.
ب – خانواده مکانی است که نیازهای احساسی و عاطفی همه اعضای خود را تأمین می کند ، از جمله ی این متغیرها می توان به تعادل میان استقلال و وابستگی اشاره کرد.
ج- خانواده سالم رشد و اعتلای همه اعضای خود، از جمله پدر و مادر را در نظر می گیرد.
د- خانواده مکانی است که درآن عزت نفس ایجاد می شود.
هـ – خانواده ، واحد مهمی در اجتماع است و برای جامعه ای که قصد دوام دارد حائز اهمیت است .
و – خانواده خاکی حاصلخیز برای پرورش انسانها ی بالغ است .
انسان بالغ کسی است که تفاوت میان خود و دیگران را درک می کند و از هویت برخوردار است . شخصی با این خصوصیات می تواند بی آنکه به خانواده خود متصل باشد با آنها روابط معنی دار ایجاد کند.
مقررات در خانواده های موفق روشن است . زن و شوهر از تفاوت های رفتاری ، ارتباطی و نگرش خانواده های خود آگاهند و آنها را بدون تعصب و بی آنکه به درست بودن یا نبودن آن کاری داشته باشند می پذیرند و متفاوت بودن آنها را تصدیق می کنند . زن و شوهر هر کدام در جهت یافتن راه حل های مسالمت آمیز قدم برمی دارند. البته این هرگز به معنای آن نیست که تضاد و اختلافی میان آنها بروز نمی کند. ظرفیت قبول تفاوت و مواجهه ی منطقی با تضاد ها و اختلافها نشانه ی صمیمت و نشانه ی خانواده سالم است ، اختلاف سالم چنانچه مورد استفاده درست قرار گیرد، مفید و سازنده است . در یک ازدواج موفق ، زن و شوهر متعهدند که بر سر تفاوت های خود به توافق برسند . در تضاد واختلاف باقی نمی مانند و به این هم تن نمی دهند که با هم بحث و مخالفت نکنند. به جای آن برای مصالحه و صمیمت تلاش می کنند. باهم گفتگو کردن بخشی ازتماس ومصالحه است . زوجهای موفق هم باهم درگیر می شوند؛ اما با اختلافات خود برخورد منصفانه می کنند.
چگونه می توان در برابر اختلافات برخورد منصفانه داشت؟
۱- جرئت داشتن به جای پرخاشگری
۲- توجه به زمان اکنون و اجتناب از مراجعه به سوابق امر
۳- اجتناب از پرگویی و نپرداختن به جزئیات
۴- اجتناب از داوری
۵- صداقت داشتن و توجیه واقعیت ها به جای کمال طلبی
۶- اجتناب از سرزنش
۷- گوش کردن پویا
۸- پرداختن به یک موضوع بخصوص در هر زمان
۹- توجه به راه حل به جای تلاش برای اثبات نظریه خود.
در خانواده موفق مقررات پنهان ، مطرح و بررسی می شود. آنچه مطرح ناشدنی باقی می ماند بسیار جزئی است. در این شرایط فرزندان خانواده تحت تأثیر باورهای ناگفته ی پدر و مادر آسیب نمی بینند.
در یک رابطه ی زناشویی سالم ، اتصال و وابستگی به دلیل میل است و نه صرفاً از روی نیاز، در این شرایط هر کدام در جهت و جانب کامل شدن کم و بیش درحرکتند . زن و شوهری که از کامل بودن یکدیگر حمایت و حراست می کنند به هم می پیوندند و رشد می کنند. هر کدام با کم کردن کنترل ، انتقاد ، سرزنش و داوری به رشد دیگری کمک می کند. در خانواده های زنده و بالنده ، به طورمداوم شاهد الگوهای متفاوتی هستیم . ارتباط ها مستقیم ، واضح ، صریح و صمیمانه است . قاعده ها قابل انعطاف ، انسانی ، مقتضی و دستخوش تغییراست و پیوند با اجتماع نیز بارز و امید بخش می باشد.