پایان آمریکای مسیحی

پايان آمريکاي مسيحي

تعداد آمریکاییانی که در حقیقت پیرو هیچ دین مشخص و خاصی نیستند، دو برابر شده و از ۸ درصد به ۱۸ درصد افزایش یافته است. تحقیقات نشان می دهد که در حال حاضر منطقه ی شمال غرب آمریکا مذهبی و منطقه ی شمال شرق با یک دگرگونی عظیم، تقریبا فاقد از مذهبیان سابق است. آر آلبرت مولر-ریس کل مدرسه ی علوم دینی سوتر بپتیست-در تحلیل این موضوع می گوید: “آنچه مرا به شدت متحیر نموده، این مساله است که پیش از این، منطقه ی شمال غرب منطقه ای مذهبی نبوده است و این در حالی است که شمال شرق را مذهبیان بیشماری فرا گرفته بود.”
براساس پژوهش مذهب شناسی آمریکا که مورد توجه ی مولر قرار گرفت، شمار مسیحیان این کشور از سال ۱۹۹۰ تاکنون در حدود ۱۰ درصد کاهش یافته است و از ۸۶ درصد به ۷۶ درصد نزول کرده است.
همچنین جمعیت یهودیان این کشور۱/۲ درصد و جمعیت مسلمان آن تنها ۰/۶ درصد گزارش شده است.یافته های این تحقیق همچنین نشان می دهد که شمار کسانی که به وضوح بیان می کنند پیرو دین خاصی نیستند و در حقیقت ملحد محسوب می شوند ،به دو برابر مقدار پیشین خود یعنی ۱۶ درصد نزدیک گشته است.
گزارشات حاکی از آن است که شمار این گروه در سال ۱۹۸۸ تنها ۵ درصد بوده و تا سال ۲۰۰۸ به ۱۲ درصد افزایش یافته است. براین اساس، تعداد افرادی که خود را آشکارا ملحد معرفی می نماید از ۱ میلیون نفر در سال ۱۹۹۰ به ۳/۵ میلیون نفر در سال ۲۰۰۹ افزایش یافته، که این آمار تقریبا دو برابر کسانی است که خود را جزو پیروان کلیسای اسقفی معرفی نموده اند.براساس گزارش نیوزویک، در دوره ریاست جمهوری فعلی آمریکا، نسبت به دوره ی ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش، تعداد کمتری از روشنفکران، آمریکا را کشوری مذهبی می دانند. (۶۲ درصد در سال ۲۰۰۹ و ۶۹ درصد سال ۲۰۰۸) ۶۸ مردم آمریکا معتقدند که مذهب تاثیرات خود را بر جامعه آمریکا از دست داده است و تنها ۱۹ درصد دیگر بر این باورند که تاثیرات مذهب در این کشور روبه افزایش است. تحقیقات نشان می دهد که در آمریکا معتقدند شمار افرادی که معتقدند: “مذهب می تواند همه و یا تعداد بیشماری از مشکلات هر جامعه را حل کند”، در پایین ترین سطح خود یعنی ۴۸ درصد می باشد. این رقم در زمان ریاست جمهوری کلینتون کمتر از ۵۸ درصد نشده است.بسیاری از مسیحیان محافظه کار، علت اصلی این نزول را عواملی همچون جنگ و مواردی مانند زیاد شدن سقط جنین و افزایش هم جنس گرایی می دانند.در سال ۱۹۶۰ حرکتی جدید در آمریکا شکل گرفت و آن روی کار آمدن فرقه ای بود که شعار آنها ” خداوند مرده است” بود. این فرقه در حقیقت متشکل از گروهی از مذهبیان پروتستانی بود. تام التیرز استاد مذهبی دانشگاه ایموری از افراد اصلی این گروه بود.آنچه مولر بیان میکند آن است که:”امروزه مرگ خداوند در آمریکا چندان اهمیت ندارد. آنچه مهم است به وجود آمدن خدایان جدید و زیاد است. امروزه بیشتر مسیحیان خود را مومن می دانند تا مذهبی،که این آمار از ۲۴ درصد تا ۳۰ درصد افزایش داشته است.”
به راستی هدف واقعی “آمریکای مسیحی” چیست؟ مسیحیان پروتستان معتقدند که این کشور می بایست کلیه خط مشی ها و رویکردهای سیاسی و اجتماعی خود را براساس انجیل انتخاب نموده و در حقیقت سیاست و دیانت را یکی سازد.به طور مثال اگر کلیسا اعلام دارد که نوشیدن شراب حرام است، دولت می بایست آن را در کشور اعمال نماید و یا اگر کلیسا بر این باور استوار باشد که سقط جنین گناه است پس می بایست دولت قانون های ویژه ای رادر این زمینه تدوین نماید.از ۴۰ سال پیش در آمریکا برگزاری مراسم مناجات و دعای اجباری در مدارس لغو گردیده است به اعتقاد مولر، آموزش شفاهی علوم دینی یکی از موثرترین عوامل بر متمدن شدن کابوی ها بود. این نوع آموزش تاثیر بلندمدتی را به دنبال خواهد داشت. اما با حذف آن، دانش حفظی مسیحیان بیشماری به دست فراموشی سپرده شده است. پس می توان نتیجه گرفت که آمریکا به راستی کشوری ضد مذهب و یا مذهبی نما نیست و می توان گفت که تا زمانی که این مردمان در آن ساکن هستند نخواهد شد. به گفته ی هومر، تمامی بشر به خداوندگان محتاجند. اما مهمترین سوالی که از بعد سیاسی مطرح می گردد آن است که خدایان به چه اندازه می توانند طبیعت زندگی را با مرور زمان و تغییر مکان تعریف کنند؟
مذهب از ابتدا عامل بسیار مهمی در زندگی سیاسی و اجتماعی امریکا بوده است. به اعتقاد مولر، آنچه که ما امروز در دنیای خود مشاهده می کنیم حاصل اتفاقاتی است که سالها پیش به وقوع پیوسته است. اتفاقاتی که در کلیه ی زمینه های سیاسی، اجتماعی فرهنگی و… در ایالات متحده روی داده است. این اتفاقات شرایط را تغییر داده اما آنچه که در انتظار نسل آینده است بسیار متفاوت تر از این خواهد بود.
 
منبع: / روزنامه / ابتکار

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا