آنچه که شاهد بوسیله آن شاهد مى شود

آنچه كه شاهد بوسيله آن شاهد مى شود

مساءله ۱ – ضابطه در شاهد شدن علم قطعى و یقین بواقعه است ، حال آیا واجب است این علم قطعى با یکى از حواس ‍ ظاهرى بدست آمده باشد؟ یعنى اگر واقعه از امور دیدنى است آن را به چشم خود دیده باشد، و اگر شنیدنى است خودش شنیده باشد، و اگر بوئیدنى است بوئیده باشد، و همچنین محسوس بهر حاسه دیگر را با آن حاسه اش حس ‍ کرده باشد نه با حاسه دیگر، حتى اگر در یک واقعه دیدنى را بسیار شنیده باشد بحدیکه یقین به آن پیدا کرده باشد نتواند شهادت بدهد، یا نه از از هر طریقى که یقین بواقعه و حادثه پیدا کرده باشد نظیر شهرت و تواتر مى تواند بوقوع آن شهادت دهد؟ دو وجه است که وجه دوم اشبه است ، بله شهادت دادن به یقینى که از راههاى غیر عادى نظیر جفر و رمل حاصل شده باشد جوازش مشکل است هر چند که چنین علمى براى صاحبش حجه است .

مساءله ۲ – شنیدن پى در پى یک واقعه از افرادى که خبرشان براى انسان یقین بیاورد، مجوز آن هست که به آن واقعه شهادت دهد، اما نه بخاطر مستفیض و بسیار بودن خبر، بلکه بخاطر یقینى که حاصل شده ، بنابراین دیگر اعتبار چنین شهادتى منحصر در امور خاصى مانند وقف و زوجیت و نسب و ولایت و امثال آن نیست ، بلکه در دیدنیها و شنیدنیها بشرط اینکه علم قطعى بیاورد نیز معتبر است ، اما اگر علم نیاورد معتبر نیست هر چند که ظن قوى و نزدیک بعلم بیاورد، و جائز نیست با چنین مظنه اى شهادت به مسبب یعنى واقعه داد، بله شهاد دادن به سبب جائز است مثل اینکه بگوید: معروف این است که چنین و چنان شده ، یا بگوید: من از خبرهاى بسیارى که شنیده ام مظنه پیدا کرده ام بر اینکه چنین و چنان شده است .

مساءله ۳ – آیا شهادت دادن به مقتضاى ید و بینه و سایر امارات و اصول شرعى جائز است یا نه ؟ و آیا همانطور که وقتى مال در دست مسلمانى باشد، و یا دو شاهد عادل گفته باشند که وى مالک آن مال است ، و یا قبلا ملک او بوده و بحکم استصحاب و ید و بینه مردم مى توانند آن را از وى بخرند، همچنین آیا مى توانند با اسناد به آن سه سند (استصحاب – ید – بینه ) شهادت بدهند بر اینکه وى مالک آن مال است یا نه ؟ و بعبارتى دیگر وقتى حجتى شرعى نظیر بینه و ید و استصحاب قائم شد بر اینکه فلان چیز بر حسب ظاهر ملک فلان شخص است ، آیا ما مى توانیم با استناد بهمین حجت ها شهادت بدهیم بر اینکه این متاع یا این زمین ملک او است ؟ و منظورمان این باشد که به حسب ظاهر شرع ملک اوست یا نه ؟ دو وجه است که وجیه ترین آن این است که بگوئیم جائز نیست مگر آنکه قرائنى یقین آور در بین باشد که آدمى به آنچه که شهادت مى دهد قطع داشته باشد. بله جائز است شهادت دهد به اینکه این مال بمقتضاى استصحاب یا ید یا بینه ملک فلانى است ، (نه اینکه بطور مطلق بگوید این مال فلانى است ) البته روایتى وارد شده مبنى بر اینکه شهادت دادن به اسناد ید و همچنین به استناد استصاحب جائز است .

مساءله ۴ – براى شخص نابینا و ناشنوا هم تحمل شهادت جائز است و هم اداء آن بشرطى که واقعه را شناخته و درست تحمل کرده باشند که در اینصورت شهادت از آنها پذیرفته مى شود، بنابراین اگر کسى که ناشنواست عمل (مثلا ضرب یا دزدى ) را از کسى ببیند جائز است در آنچه که دیده شهادت دهد، در روایتى آمده : (شهادت ناشنوا در خصوص ‍ قتل پذیرفته است آنهم تنها سخن اولش مسموع است نه سخن دومش )، لکن فقهاى ما این روایت را طرح کرده و به آن اعنتائى ندارند، بر عکس ناشنوا در دیدنیها، نابینا در شنیدنیهاست که اگر (مثلا اقرارى ) از کسى بشنود و یقین داشته باشد که صدا صداى فلان شخص است جائز است شهادت دهد (به اینکه من خود از او شنیدم که گفت فلان عمل را من انجام داده ام )، و همچنین جائز است براى افراد لال اینکه شهادت را تحمل نموده (یعنى واقعه را مشاهده کنند) و سپس در موقع لزوم آن را اداء کنند، اگر حاکم از اشاراتى که لال با دست و سر و چشمش مى کند فهمید که مى خواهد چه بگوید حکم واقعه را صادر مى کند، و اگر نفهمید چه مى گوید اعتماد مى کند به ترجمه دو نفر مترجم عادل ، لکن شهادت اصلى همان شهادت شخص لال است و بخاطر آن شهادت است که حاکم حکم مى کند نه به شهادت دو نفر مترجم .

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید