وقتی پسرم ۶ ماهه بود به عکسی که از حرم آقا امام رضا روی دیوار منزل پدرم نصب شده بود اشاره می کرد و هر وقت از او می پرسیدم امام رضا کو- رو به عکس برمی گرداند و اشاره به عکس می کرد.
خیلی دلم می خواست در همان زمان اون را به پابوس امام رضا بیارم اما به دلیل مشکلات مالی که داشتیم نمی تونستیم برنامه ریزی کنیم و به این سفر بیایم تا این که شنیدم از طرف عقیدتی سازمان طرح بصیرت دانشجویان رو به مشهد می برن تا خبر را شنیدن از اونجا که دانشجو بودم تماس گرفتیم تا توی این طرح شرکت کنم و آرسام را به این سفر زیارتی بیارم تا امام رضا را از نزدیک ببینه.
اما گفتن نمیتونم بچه همراهمون بیارم دلم خیلی شکست خیلی تلاش کردم که قبول کنن اما نشد، هر روز اشاره کردن ها و کیه کیه گفتن های آرسام بیشتر می شد و من تو فکر آوردن آرسام پیش امام رضا.
تا امروز پسرم که ۱۱ ماهه ست با طرح بصیرت همسران اینجا اومدم و حالا از این که تا وارد حرم شدیم آرسام به ضریح اشاره کرد و گفت کیه؟ و تا این که وقتی اذان گفتن دو دستاشو روی گوشاش گرفت احساس غرور می کنم و به خود می بالم.
امام رضا همون که آرزوی یک مادر را برآورده کردی و صدای قلبمو شنیدی حالا از تو می خوام وساطت کنی و از خدای بخوای همچنان اسم ائمه به زبان پسرم باشد و همچنان کمکم کنه تا اونجوری که می خوام تربیتش کنم.