امر به معروف و نهى از منکر فرادستان
از نگاه اسلام، امر به معروف و نهى از منکر، وظیفه اى همگانى است و بر این اساس، فرودستان نیز مى توانند فرادستان را امر به معروف و نهى از منکر کنند. حضرت على علیهالسلام این راه را براى جامعه اسلامى گشود و این درس را به آنان آموخت که دایره امر به معروف و نهى از منکر حتى مىتواند، شخصى چون على بن ابىطالب علیهالسلام را نیز فراگیرد. آن حضرت در اینباره مى فرماید: «با من چنانکه با پادشاهان سرکش سخن مى گویید، حرف نزنید و چنانکه از آدمهاى خشمگین کناره مى گیرند، دورى نجویید و با ظاهرسازى با من رفتار نکنید و گمان مبرید اگر حقى به من پیشنهاد دهید، بر من گران مىآید…؛ زیرا کسى که شنیدن حق یا عرضه شدن عدالت بر او مشکل باشد، عمل کردن به آن براى او دشوارتر خواهد بود.» این سخن، روح اعتماد به نفس را در انسان مىدمد و در نتیجه، او را توانا مى سازد تا در هر پایگاه و جایگاهى که هست، امر به معروف و نهى از منکر را رها نکند، گرچه در برابر حاکم یا زمامدارى باشد.
امر به معروف و نهى از منکر به همراه مدارا
امر به معروف و نهى از منکر، زمانى اثرگذار است که همراه با مدارا و به دور از خشونت و تندروى باشد. «متأسفانه برخى افراد هنگام انجام این وظیفه و در غیر زمان ناچارى، از راه خشونت آمیز وارد مى شوند و گاهى سخنان زشت و زننده به کار مى برند. به همین دلیل، این نوع امر به معروفها و نهى از منکرها، نه تنها اثر خوبى از خود بهجا نمىگذارند، بلکه گاهى اثرى واژگونه برجا مىگذارند؛ در حالى که روش پیامبر و اهل بیت علیهمالسلام نشان مىدهد که آنها هنگام اجراى این دو وظیفه، آنها را با نهایت لطف و محبت درهم مى آمیختند و به همین دلیل، سرسختترین افراد، به زودى در برابر آنها تسلیم مى شدند».
امام خمینى رحمهالله نیز در این زمینه مى نویسد: «درباره امر به معروف و نهى از منکر، یکى از امور مهم، همین مدارا کردن است. چهبسا اگر انسان، دیگرى را با خشونت و شدت امر به معروف و نهى از منکر کند، کار آن شخص از گناه کوچک به گناهان بزرگ و بلکه به کفر و ارتداد بکشد. معمولاً در کام انسان، امر و نهى تلخ و ناگوار است و خشم را برمى انگیزد. بنابراین، آنکه امر به معروف و نهى از منکر مى کند، باید این تلخى و ناگوارى را با شیرینى بیان و مدارا و اخلاق نیکو جبران کند، تا سخنش اثر کند و دل سخت گنهکار را نرم و رام نماید».
امر به معروف و نهى از منکر به دور از عیبجویى
یکى از ویژگىهاى ناپسند، عیبجویى از دیگران است. گاه عیبجویى نماى آراسته اى به خود مىگیرد و به شکل امر به معروف و نهى از منکر، نمود پیدا مىکند. در حقیقت، برخى انسانها نه به انگیزه اصلاح، که از سر عیبجویى و برترىخواهى و از روى پاک نشان دادن خویش و آلوده نشان دادن دیگران، امر به معروف و نهى از منکر مىکنند. در این هنگام، انجام چنین کارى نه تنها عبادت نیست، بلکه لغزش و گناهى آشکار است. چه زیبا فرموده است حضرت على علیهالسلام در این باره: «بر کسانى که گناه [آشکار] ندارند و از سلامت دین برخوردارند، سزاست که بر گناهکاران و نافرمانان رحمت آرند و شکر این نعمت بگزارند؛ چندانکه این شکرگزارى، آنان را از عیبجویى مردمان بازدارد. تا چه رسد به آن عیبجویى که ـ افزون بر عیبجویى ـ برادرش را نکوهش و به آنچه بدان گرفتار است، سرزنش کند. آیا به خاطر ندارد که خدا چگونه بر او بخشید و گناهان او را پوشید و چگونه او را سرزنش مىکند که خود نیز [چهبسا [چنان گناهى کرده است و اگر گناهى همانند گناه آن شخص را انجام نداده است، گناهان دیگرى داشته که از آن گناه بزرگتر است. به خدا سوگند، اگر گناهى که کرده، بزرگ نیست و کوچک است، گستاخى او را بر عیبجویى مردمان، گناهى بزرگتر باید شمرد».
امر به معروف و نهى از منکر و کرامت انسانها
خداوند انسانها را گرامى داشته است و مى فرماید: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنیآدَمَ ؛ و همانا ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم». (اسراء: ۴۰) ازاینرو، بایسته است انسانها نیز کرامت یکدیگر را پاس دارند. گونه اى از این پاسداشت کرامت آدمیان، در امر به معروف و نهى از منکر نمود مى یابد؛ آنجا که انجام این واجب الهى به همراه مدارا و پرهیز از تندروى و درشتى کردن و به دور از عیبجویى، سرزنش و برترىخواهى باشد. اهلبیت علیهمالسلام همواره به کرامت انسانها توجه داشتند و هیچ گاه نمى پسندیدند که از کرامت کسى کاسته شود. «گاه پیش مى آمد که کافران با رهبرشان مسلمان مى شدند و پیامبر اکرم ص رهبر آنان را به عنوان سرپرست همان گروهِ مسلمان شده مى گمارد و روا نمى دانست کسى که تا دیروز، محبوب مردم بوده است، امروز به سبب مسلمان شدن، فردى عادى باشد. به هر حال، احترام، توجه به ویژگىهاى شایسته، دوستى و تشویق، از شیوههاى باارزش پیروزى در امر به معروف و نهى از منکر است. حتى اگر شخص، هیچ کمالى ندارد، ولى نیاکان و بستگان او، یا منطقه مسکونى او، یا اساتید و دوستان او از برجستگىهایى برخوردارند، مىتوان از این اهرمها استفاده کرد. براى مثال مى توان گفت: تو که فرزند فلانى هستى، تو که اهل فلان منطقه هستى، تو که از دوستان فلانى هستى، شایسته است که اینگونه باشى».
امر به معروف و نهى از منکر به همراه دانش و آگاهى
یکى از شرایط امر به معروف و نهى از منکر آن است که همراه با دانش و آگاهى باشد؛ زیرا در غیر این صورت، نه تنها به اصلاح و تعالى شخص و جامعه نمى انجامد، که زیانبار خواهد بود. شهید مطهرى در اینباره مىنویسد: «این وظیفه بزرگ، دو پایه و شرط اساسى دارد که یکى از آنها، رشد و آگاهى است. امر به معروف و نهى از منکر، تخصص مىخواهد. دانایى، روانشناسى و جامعهشناسى مىخواهد، تا انسان بفهمد که چگونه امر به معروف و نهى از منکر کند؛ یعنى راه معروف را بشناسد و ببیند معروف کجاست. منکر را بشناسد و ریشه آن را به دست آورد و بفهمد از کجا سرچشمه مىگیرد و آنگاه امر به معروف و نهى از منکر کند. به همین سبب، ائمّه دین فرمودهاند: «بهتر است نادان و آدم ناآگاه امر به معروف و نهى از منکر نکند؛ چون او کار را بدتر مىکند. به خدا قسم، من مى ترسم زیانى که از راه امر به معروف و نهى از منکر جاهلانه کرده ایم یا آسیبهایى که از این راه به اسلام زده ایم، از زیان رها کردن امر به معروف و نهى از منکرمان، بیشتر باشد.» امام صادق علیهالسلام در این باره مىفرماید: «کسى باید امر به معروف و نهى از منکر کند که خوب را از بد بازشناسد، نه کسى که راه و چاه را نداند و آگاه نباشد که از چه، به چه فرامىخواند، به باطل یا به حق.» در قرآن کریم نیز مى خوانیم: «أَدْعُوا إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِیرَهٍ؛ از روى آگاهى به سوى خدا فرامى خوانم». (یوسف: ۱۰۸)
صبر، لازمه امر به معروف و نهى از منکر
هیچ کارى بدون صبر و بردبارى به سامان نمىرسد و نتیجه دلخواه را به انسان نمىدهد. به گفته زیباى حافظ:
صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند ***بر اثر صبر نوبت ظفر آید
در قرآن کریم مىخوانیم: «أَقِمِ الصَّلاَهَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ؛ نماز را به پا دار و امر به معروف و نهى از منکر کن و در برابر سختىها و آزارهایى که [در این راه] به تو مىرسد، شکیبا باش». (لقمان: ۱۷)
«بى گمان، از آنجا که امر به معروف و نهى از منکر بر برخى افراد گران مىآید، به واکنش از سوى آنان مىانجامد؛ چرا که سودپرستان برترىجو و خطاکاران خودخواه، به آسانى رام نمىشوند و حتى در مقام آزار آمران به معروف و ناهیان از منکر برمىآیند. در چنین حالى، تنها با شکیبایى و بردبارى مىتوان بر این دشوارىها چیره شد و به هدف دست یافت.» افزون بر این، اگر امر به معروف و نهى از منکر با صبر و بردبارى همراه نباشد، چه بسا به تنشهاى بىجا بینجامد و شخص را از جاده انصاف بیرون کند و بیش از آنکه سازنده باشد، زیانبار شود و به درگیرى پایان یابد.