ریسک

ريسک

معنای ریسک در فرهنگ لغت «در معرض گذاشتن خود تا حد ضرر»به عقیده من این معنی درست است .
خندیدن ریسک است شاید احمق به نظر آیی .
گریستن ریسک است شاید احساساتی به نظر آیی.
رسیدن به دیگری ریسک است شاید گرفتار شوی.
نشان دادن احساسات ریسک است شاید مجبور شوی خود واقعی ات را نشان دهی .
مطرح کردن ایده ها و آرزوها ریسک است شاید به آنها نرسی .
عاشق شدن دیسک است شاید در عوض عاشقت نشوند .
زیستن ریسک است شاید بمیری .
سعی کردن ریسک است شاید شکست بخوری .
اگر ریسک نکنی شاید بتوانی از رنج و غم اجتناب کنی اما نمی توانی بیاموزی -احساس کنی -تغییر کنی -رشد کنی -عاشق شوی و زندگی کنی . بزرگترین خطر در زندگی ریسک نکردن است . کسی که ریسک نمی کند کاری هم انجام نمی دهد و چیزی هم به دست نمی آورد. فقط کسی که ریسک می کند آزاد است .
چه چیزی باعث می شود افراد ریسک نکنند حتی اگر ریسک کمتری باشد و به آنها چیزی را بدهد که واقعا می خواهند؟به احتمال زیاد در مورد بسیاری از افراد ترس از دست دادن و شکست و تحقیر شدن است. چرا ما به طور اتوماتیک فکر می کنیم شکست خواهیم خورد ؟چرا اول سعی نکنیم و بعد اگر شکست خوردیم به عنوان یک تجربه به آن نگاه کنیم و ادامه دهیم ؟چه چیزی باعث می شود ما این افکار حقیر را داشته باشیم.
من معتقدم به گذشته ما بر می گرددو از آنجایی که درسی تحت عنوان ریسک کردن در مدارس نداریم به این نتیجه میر سیم که ترس از ریسک کردن بر می گردد به دورانی که حتی نمی توانیم به خاطر بیاوریم . وقتی بچه بودی و اولین قدم ها را می خواستی برداری از پدر و مادر و بزرگتر هایت می شنیدی که می گفتند :مواظب باش می افتی . یااین کار را نکن خطرناک است . گرچه به نظر می آید بچه ها گوش نمی کنند اما تمام این صحبتها شروع شکل گرفتن الگوی جسارت نداشتن ،احتیاط کردن و در نهایت ریسک نکردن است .
فکر کن اگر مرتب به تو می گفتند از فرصت استفاده کن و نگران زمین خوردن نباش چون احتمالا زیاد زمین خواهی خورد . افتادن قسمت مهم یاد گرفتن است چقدر برای مواجه شدن با چالشها و موفقیتهای زندگی آماده می شدی بسیاری از بزرگترین درسهایی که از زندگی می گیری از همین افتادنها و شکستها می گیری
شکست هرگز تو ار ورشکسته نمی کند مگر اینکه تسلیم شوی . متاسفانه افراد بسیار کمی وقتی بچه بودند این را شنیده اند . بیشتر مردم طوری برنامه ریز ی شده اند که ریسک نکنند بچه ها به طور ذاتی ریسک کننده هستند. بچه وقتی شروع به یادگیر ی را ه رفتن می کنند نتیجه افتادن را در نظر نمی گیرد. افتادن ،نتیجه طبیعی یادگیری راه رفتن است . پیش نیازی است برای استاد شدن در مهارتهایی که تو را روی پاهایت نگه می دارد . حالا چه اتفاقی می افتداگر با همین دید به انجام هر کار جدیدی نگاه کنیم ؟
چرا ما جریان رسیدن به اهدافمان را مشابه مراحلی که کودک باید برای راه رفتن طی کند نمی بینیم ؟
تلو تلوخوردن و افتادن در مسیر آموزش وجود خواهد داشت اما موفقیت فقط زمانی می تواند به دست آید که ما آمادگی برداشتن آن قدمها را داشته باشیم . همه آن قدمها حتی در آنهایی که امکان سقوط وجود دارد . برندگی واقعی در اعتماد و تجربه ایی است که کسب می کنیم و تبدیل به فرصتهایی برای رشد ،لذت وپیشرفت در تمام زمینه های زندگی می شود
کلمه ایی وجود دارد که مرتب والدین به کودکان خود می گویند و کودکان هم آن را ضبط می کنند و خیلی طول نمی کشد که در ضمیر ناخود آگاهشان دفع می شود . این کلمه نمی توانی است .. این کلمه بیشترین صدمه را نسبت به سایر بد و بیراها به آنها می زند . والدین فهمیده ایی را می شناسم که این کلمه را از مجموعه لغات فرزندانشان حذف کرده اند نتوانستن »کلمه ایی است که پیشرفت را خراب و فلج و ذهن را وارد فرکانس منفی می کند. کلمه ایی است که ذهن را وارد جریان بی پایان دلایل منطقی می کند که خود را توجیه کنی چرا نمی توانی به خواسته ات برسی . تنها جایگزین آن کلمه متضاد می توانم است . من می توانم بسیار مهم تر از ضریب هوشی است . مجبور نیستی برای برنده بودن باهوش باشی اما باید بخواهی و با اراده باشی.
$به هدف رسیدن موفقیت نیست :موفقیت حرکت به سوی هدف است. وقتی میخواهی به هدفی برسی باید ریسک کنی و قصد از هدف ،رشد است. وقتی خود را به مبارزه می طلبی خود را بیشتر می شناسی
اگر آرزوهای بزرگ داری باید ریسک کردن را به عنوان بخش واقعی کار اموزی که باید بگذرانی بپذیری . همین الان تصمیم بگیر که تغییر کنی . همین الان تصمیمی بگیر ترس را از خود دور کنی . عبادت روز مبادا را از دامنه لغات خود حذف کن . وقتی مردم گیر این عادت می افتند که برای روز مبادا ذخیره کنند این همان چیزی است که نصیبشان می شود
یادم می آید ارل نایتینگل داستانی درباره کشاورزی گفت که کدوی کوچکی پیدا می کند و آن را داخل ظرفی شیشه ایی می گذارد تا رشد کند اما کدو فقط به اندازه ظرف رشد می کند و نه بیشتر از آن افراد زیادی مثل این کدوی کوچک زندگی می کنند. آنها خودشان را محدود می کنند و ریسک نمیکنند. آنها هرگز به طور واقعی توانایی های خودرا امتحان نمی کنند . اگر همیشه هردو پایت را روی پله اول نگهداری ،هزگز به پله دوم نمی رسی
اگر می خواهی دولتمندشوی یا به اهداف والایی برسی باید اولین قدمها را با ریسک بالایی برداری
باید به امنیت و راحت طلبی پشت کنی . برای بزرگ شدن باید ریسکهای بزرگی کرد .
روز ولت می گوید :خود را از حالت فلج کننده ترس نجات ده و وارد دنیای آزادی شو .

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا