عصبانی‌ها به بهشت نمی‌روند

عصبانی‌ها به بهشت نمی‌روند

قابل توجه زوج‌های عصبانی
ممکن است ابراز خشم در یک مرحله یا مراحلی از ازدواج مؤثر واقع شود، اما معمولاً مخرب است و وقتی آثارش از یک زمان به زمان دیگر امتداد پیدا می‌کند حالت تخریب می‌گیرد. مشاجره‌های پی درپی روی طرز تلقی زن و شوهر از یکدیگر تأثیر می‌گذارد. طرز تلقی‌های آرمان گرایانه از خشم و باورهایی از این قبیل که باید در هر شرایطی از ابراز آن اجتناب کرد، در نهایت غیر واقع‌بینی است. گاه عصبانیت حتی اگر نگوییم جان کسی را نجات می‌دهد مؤثر و مفید است. ممکن است زنی که مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد به این نتیجه برسد که اگر خشم خود را بروز دهد به سود او تمام می‌شود. بعضی از اشخاص تصور می‌کنند که ابراز خشم موثرترین راه تأثیر گذاردن روی همسر آنهاست. اما متوجه نیستند که ابراز خشم می‌تواند نتایج منفی قابل ملاحظه‌ای بر جای گذارد. و در نهایت ممکن است بطور موقت یک رفتار ناپسند را فرو نشاند تا پس از رفع تهدید مجازات، از نو بروز کند.

در جریان زندگی زناشویی، گاه به‌نظر می‌رسد که احساس حق‌شناسی، عشق و محبت تأثیر خود را از دست می‌دهند. ممکن است زن و شوهر رفتار محبت‌آمیز دیگری را با این طرز تلقی که طبیعی است و باید باشد، بدیهی شمارند و درصدد واکنش متقابل برنیایند. در این شرایط و در غیاب ابراز خشنودی (که باید تقویت‌کننده رفتار مطلوب همسر باشد) احتمال اینکه زن و شوهر به شیوه‌های تنبیهی روی آورند افزایش می‌یابد.

ممکن است زن و شوهر بعد از مشاجره با یکدیگر احساس آرامش کنند و بتوانند رفتارهای خوشایندتری داشته باشند اما گاه غرامت سنگینی پرداخت می‌شود.

ممکن است زن و شوهر خاطره حرف‌های تند و تیز یکدیگر را سال‌ها در ذهن خود زنده نگهدارند. وقتی مشاجره‌های تند اسباب دلگیری زن و شوهر از یکدیگر می‌شود، احساس عشق و محبت در آنها فرو می‌نشیند. این پدیده ناشی از این حقیقت است که طرز تلقی‌های منفی به احساسات منفی نظیر رنجش و غم و اندوه می‌انجامد، بطور کلی، بهترین کاری که زن و شوهر می‌توانند بکنند این است که ابراز خشم خود را به حداقل برسانند. در ادامه مطلب به نکاتی در این زمینه اشاره کرده‌ام.

منبع گرفتاری: شما یا همسرتان؟ زن و شوهر در جریان اختلاف تقریباً همیشه یکدیگر را مقصر قلمداد می‌کنند، اما اگر بخواهیم بی‌طرفه قضاوت کرده باشیم، باید بگوییم هر دو در ایجاد مسئله نقش دارند. اما رجوع تنها به بر خورد ظاهری زن و شوهر با یکدیگر کافی نیست. گاه عناد موجود ناشی از سوء تفاهمات، قضاوت‌های اشتباه ناشی از چشم‌اندازهای متفاوت زن و شوهر از یکدیگر است. مشاجره زن و شوهر را اغلب به اختلاف در سبک و عادت آنها نسبت می‌دهند: «مثلاً یکی از طرفین آدم وقت‌شناسی نیست.» مسئله اینجاست که زن و شوهر در اصل نمی‌دانند که اختلافشان از کجا نشأت می‌گیرد و بر سر چه می‌جنگند. با آنکه بنظر می‌رسد وقت‌شناس بودن هسته مرکزی دعوا باشد، واقعیت جز این است. مسئله عدم احساس مسئولیت و بی‌احساسی به خواسته‌های همسر و عدم رعایت آنهاست این خود رفتار نیست که خشم برانگیز است، بلکه تفسیری که روی این رفتار گذاشته می‌شود، یا سوء برداشت‌هاست که تولید دردسر می‌کند. از آنجایی که به‌نظر می‌رسد که رفتارهای مطلوب را فرض مسلم می‌دانیم، احتمال اینکه رفتارهای نامطلوب را احساس کنیم و برای آن معنای سمبلیک منفی در نظر بگیریم بیشتر می‌شود. به همین دلیل است که از کنار صدها رفتار خوب و متناسب همسر خود بی‌تفاوت می‌گذریم، اما از جزئی‌ترین کج‌رفتاری و خلاف او خشمگین می‌شویم.

در این شرایط به احتمال زیاد زن و شوهر به جنگ طرز تلقی‌های خیالی یکدیگر می‌روند، اما با آنکه همین طرز تلقی‌های خیالی زمینه‌ساز اختلاف شده‌اند، دود دعوا به چشم خودشان می‌رود.

حل مسئله درونی

به عنوان نخستین قدم برای تخفیف شدت خشم در زندگی زناشویی، باید سهم ذهنیت خود را در ایجاد مسئله مشخص سازید و چون احتمال اینکه رفتار همسرتان را به اشتباه تفسیر کرده باشید زیاد است، برداشتن این قدم ضروری می‌نماید. وقتی احساس می‌کنید که به خشم آمده‌اید از خود بپرسید: آیا خشم من بجاست؟ آیا متناسب و به اندازه است؟ آیا ناشی از خود من است؟ یا در اثر مشکلی که در روابط ما وجود دارد صورت خارجی گرفته است؟ آیا ممکن است برداشت من اشتباه باشد؟ آیا برداشت من با آنچه اتفاق افتاده ارتباط منطقی دارد؟ اگر رفتار همسر خود را درست تفسیر کرده‌اید، و به راستی رفتار بدی داشته است، از خود بپرسید آیا ممکن است که این طرز تلقی ناشی از خطاهای شناختی گسسته‌بینی، تجریدهای بی‌پایه و اساس، و … باشد. هم‌چنین از خود سؤال کنید که آیا از حمله به همسر خود لذت می‌برید؟ باید دید که آیا در اصل به روابط زناشویی شما کمکی می‌کند یا خیر.

تفکر خود را تغییر دهید

تا اینجا به تأثیر طرز تفکر، سوءتفاهم و خطای فکر که بر شدت خشم شما می‌افزاید توجه کردیم. با توجه به نقش این عوامل باید افکار و معانی موجود در پس پرده عصبانیت را تحلیل کنیم.

برای استفاده از روش‌های شناخت درمانی به خلاصه زیر توجه کنید:

۱- به افکار اتوماتیک و واکنش‌هایتان توجه کنید و مترصد خطاهای شناختی خود باشید.

۲- در طرز تلقی خود نسبت به همسرتان تجدید نظر کنید.

۳- چشم‌اندازهای همسرتان را ببینید.

۴- حواس خود را به امور دیگری جلب کنید.

افکار اتوماتیک و واکنش‌های منطقی (قالب بندی)

 هدف این است که زن و شوهر بتوانند تصویر متعادل‌تری از یکدیگر بدست آورند اگر بخواهید می‌توانید برای رفتارهای خود دلیلی حدس بزنید و بعد درستی برداشت خود را با رجوع مستقیم به نقطه نظر همسرتان بیازمائید.

افکار اتوماتیک: با دوستانش به گردش رفته است و این ثابت می‌کند که برای من و بچه‌ها ارزشی قائل نیست.

 مادر بی‌عرضه‌ای است، بچه‌ها هر کاری که بخواهند با او می‌کنند. خیلی وسواس به خرج می‌دهد. در سفر با همه صحبت می‌کند. در پول خرج کردن وسواس عجیبی دارد، حساب دینارهای خرج مرا نگه می‌دارد. بیشتر خوش می‌گذرد.

واکنش منطقی

با این کار اعصابش راحت می‌شود. هر وقت با دوستانش به گردش می‌رود روحیه‌اش بهتر می‌شود.

 مادر بسیار مهربانی است بچه‌ها هم عاشق او هستند. از آن گذشته بچه‌ها هم بد نیستند و مشکلی تولید نمی‌کنند. بدرفتاری و شیطنت کردن برای بچه‌ها طبیعی است، آن‌ها هیچ اشکالی ندارند. کدبانوی بسیار منظمی است. بالاخره کسی هم باید به مسائل مالی خانه توجه کند. او از عهده این کار بخوبی بر می‌آید.

برگرفته از کتاب” عشق هرگز کافی نیست”، با تلخیص و تغییر

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید