فدک

فدک

رابطه‏ى غصب فدک و خلافت ابوبکر
    امام معتزلى مى‏گوید؛ از یکى از اساتید عالى مقام مدرسه غربى بغداد به نام على بن فارقى پرسیدم:
    اکانت فاطمه صادقه؟ قال: نعم، قلت: فلم لم یدفع الیها أبوبکر فدک و هى عنده صادقه؟ فتبسم، ثم قال: لو اعطاها الیوم فدک لمجرد دعواها لجائت الیه غدا و ادعت لزوجها الخلافه، و زحزحته عن مقامه…
    آیا فاطمه علیهاالسلام که نسبت به فدک ادعا داشت راستگو بود؟
    استاد بغداد: بلى.
    امام معتزلى: پس چرا ابوبکر فدک را به وى نداد، در حالى که مى‏دانست فاطمه علیهاالسلام راست مى‏گوید؟!
    استاد بغداد ضمن تبسم گفت: «اگر در آن روز ابوبکر فاطمه علیهاالسلام را به مجرد ادعایش تأیید کرده و فدک را به او مى‏داد، روز دیگر مى‏آمد و مى‏گفت: خلافت مال شوهرم است و بدین طریق ابوبکر را از مقامش معزول مى‏داشت…»
    امام معتزلى پس از نقل نظر استاد آنگاه خودش چنین مى‏گوید: «و هذا کلام صحیح»و این گفتار حقیقت دارد. (۱)
    در اینجا معلوم مى‏شود که تصرف فدک و مبارزه غیر منطقى با فاطمه و امیرالمؤمنین علیهماالسلام به چه منظورى بوده است؟!
    پی نوشت
    ۱_شرح ابن ابى‏الحدید، ج ۱۶، ص ۲۸۴.
 دو رفتار متفاوت با دو دختر پیامبر در طول تاریخ
    در تاریخ، جنگ بدر آمده است که شوهر حضرت زینب (دختر پیامبر خدا) به نام ابوالعاص جزو اسیران بود و زینب براى نجات شوهر خود، گردنبندش را که از مادرش حضرت خدیجه به او رسیده بود، به خدمت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرستاد، تا در برابر آن ابوالعاص را آزاد سازد. چون چشمان پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله به آن گردنبند افتاد شدیداً متأثر شد و خطاب به مسلمانان فرمود: اگر صلاح مى‏دانید هم اسیر دخترم را آزاد سازید و هم این گردنبند را به وى برگردانید؟
    مسلمانان نیز این خواهش پیامبر را پذیرفته، ابوالعاص را آزاد ساخته و گردنبند را به زینب برگرداندند.(۱) امام معتزلى مى‏گوید: من این جریان را براى استاد و نقیب خود ابوجعفر خواندم و سؤال کردم: آیا ابوبکر و عمر در این صحنه نبودند؟ و آیا سزاوار بود با فاطمه علیهاالسلام در مورد فدک چنین کردند؟ و اضافه کردم که اگر فدک مال زهرا هم نبود، مناسب نبود که از مسلمانان، مانند پیامبر اجازه مى‏گرفتند و فدک را به او مى‏دادند، تا بدین طریق دل زهرا شکسته نمى‏شد؟ و آیا فاطمه علیهاالسلام با اینکه برترین زن عالمین است. (سیده نساء العالمین) به اندازه خواهرش زینب ارزش نداشت؟!
    نقیب گفت: آرى، چه مى‏شد ابوبکر این کار را مى‏کرد و به مردم مى‏گفت: این دختر پیامبر شماست، او فدک و این چند درخت را مى‏خواهد و بدون تردید مردم نیز مانع نمى‏شدند… ولى ابوبکر و عمر به روش محبت حرکت نکردند.
    (انهما لم یأتیا بحسن فى شرع التکرّم)(۲)
    پی نوشت
    ۱_تاریخ طبرى، ج ۲، ص ۱۶۴ تا ۱۷- کامل ابن‏اثیر، ج ۱۳۳- ۱۳۴.
    ۲ـ ابن ابى‏الحدید، ج ۱۴، ص ۱۹۰- ۱۹۱.
    چرا امیرالمؤمنین فدک را در زمان حکومتش پس نگرفت؟
    در اینجا این سؤال پیش مى‏آید که اگر فدک مال زهرا بود، چرا امیرالمؤمنین پس از رسیدن به خلافت، آن را شخصاً تصاحب نکردند و یا به فرزندان فاطمه تقسیم ننمودند؟ جواب این سؤال را مى‏توان از نامه‏ى چهل و پنج نهج‏البلاغه استفاده کرد که مولا مى‏فرمایند: «ما اهل‏بیت نیز سخاوتمندانه از آن گذشتیم.» (و سخت عنها نفوس قوم آخرین).
    و بدین‏وسیله مى‏رسانند که مسائل مادى براى ما اهل‏بیت ارزش چندانى ندارد، بلکه تعقیب فدک روى یک سلسله مسائل اسلامى و اجتماعى و سیاسى بود، که با کمال تأسف از سوى خلیفه‏ى وقت بروز کرده بود… و چون على علیه‏السلام از فدک گذشته بود، قهراً فرزندان فاطمه علیهاالسلام نیز به این عمل راضى بودند و هرگز دوست نداشتند پس از گذشت بیست و پنج سال دوباره طرح مسأله فدک سوء تفاهمى در بین مسلمانان ایجاد نماید.
    در این زمینه مرحوم سید مرتضى- رضوان‏اللَّه‏علیه- مى‏فرمایند: چون حکومت به على علیه‏السلام رسید، از آن حضرت خواستند فدک را از فیى مسلمین خارج سازد، آن حضرت در جواب فرمودند:
    انى لاستحیى من اللَّه ان ارد شیئا منع منه ابوبکر و امضاه عمر.(۱) من از خدایم شرم مى‏کنم چیزى را که ابوبکر آن را منع کرد و عمر بر آن صحه گذاشت به صاحبان اصلیش برگردانم. على علیه‏السلام در این فراز، هم به تصرف عدوانى فدک و عمل خلاف ابوبکر و عمر اشاره کرده و هم، بزرگوارى و بى‏اعتنایى خویش را به مال و منال دنیا نشان داده است.
    و چون از امام صادق علیه‏السلام در این زمینه سؤال کردند، آن حضرت فرمودند:
    للاقتدا برسول‏اللَّه لما فتح مکه و قدباع عقیل بن ابى‏طالب داره، فقیل له: یا رسول‏اللَّه! الا ترجع الى دارک؟ فقال: هل ترک عقیل لنا دارا؟ انا اهل‏بیت لانسترجع شیئا یؤخذ منا ظلما. (۲)
    على علیه‏السلام در این مورد از پیامبر خدا تقلید و تبعیت نموده است، زیرا: از آن حضرت پس از فتح مکه پرسیدند که به خانه‏ات نمى‏روى؟ فرمودند: عقیل بن ابى‏طالب براى ما خانه‏اى نگذاشته، همه را فروخته است و ما اهل‏بیت چنین عادت داریم هنگامى که چیزى را به ظلم از ما گرفتند، دیگر به آن رجوع نمى‏کنیم.
    و در یک روایت دیگر از امام صادق علیه‏السلام آمده است:
    با شهادت فاطمه و با مرگ ابوبکر و عمر، هر دو طرف مخاصمه به پیشگاه خدا رسیده‏اند و به ترتیب، پاداش و کیفر نیز دیده‏اند. بنابراین مناسب نیست بعد از عقاب غاصب و ظالم و پاداش مظلوم فدک را دنبال کرد. (۳)در اینجا متوجه مى‏شویم که امیرالمؤمنین علیه‏السلام پس از رسیدن به حکومت، چرا مسأله‏ى فدک را مطرح نکرده و از تصرف آن خوددارى ورزیده است.
    پی نوشت
    ۱_ابن ابى‏الحدید، ج ۱۶، ص ۲۵۲.
    ۲ـ عوالم، ج ۱۱، ص ۴۴۰- طرائف، ص ۴۰۶.
    ۳ـ علل‏الشرایع، ج ۱، ص ۱۴۹ به نقل طرائف، ص ۴۰۶.
    پیشگویى خداوند و پیامبر درباره‏ى غصب فدک
    اهمیت و عظمت ماجراى غصب فدک را از آنجا مى‏توان فهمید که در پیشگوئى‏هاى غیبى که از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بدست ما رسیده درباره‏ى آن خبر داده شده است. در اینجا به سه مورد اشاره میشود:
    ۱. از اخبارى که خداوند در شب معراج به پیامبر صلى اللَّه علیه و آله خبر داد این بود: دختر تو مورد ظلم قرار مى‏گیرد و از حق خود محروم مى‏شود و همان حقى که تو براى او قرار مى‏دهى غاصبانه از او مى‏گیرند… و او هیچ مدافعى براى خویش پیدا نمى‏کند». (۱)
    ۲. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: «من هرگاه فاطمه را مى‏بینم بیاد مى‏آورم آنچه بعد از من با او رفتار خواهند کرد. گویا او را مى‏بینم که خوارى وارد خانه‏اش گشته و حرمت او شکسته شده و حق او غصب شده و ارث او را نمى‏دهند… او در آن هنگام مى‏گوید: «پروردگارا من از زندگى سیرم و از اینان خسته شدم. مرا به پدرم ملحق فرما». خداوند او را به من ملحق مى‏نماید، و او اول کسى از اهل‏بیتم خواهد بود که به من ملحق مى‏شود. فاطمه نزد من مى‏آید در حالى که محزون و مصیبت کشیده و غمگین است. حقش غصب شده و خود شهید شده است. در آن هنگام من خواهم گفت: «خدایا هرکس بر او ظلم کرده لعنت کن، و هرکس حق او را غصب کرده عذاب فرما، و هرکس ذلت بر او وارد کرده ذلیل کن، و هرکس به پهلوى او زده تا فرزند خود را سقط نموده در آتش دائمى قرار ده». ملائکه هم آمین مى‏گویند». (۲)
    ۳. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: «ملعون است کسى که بعد از من به دخترم فاطمه علیهاالسلام ظلم کند و حق او را غصب نماید و او را به شهادت برساند… اى فاطمه اگر همه‏ى پیامبران مبعوث خداوند و همه‏ى ملائکه‏ى مقرب الهى درباره‏ى مبغض تو و غاصب حق تو شفاعت کنند، هرگز خداوند آنان را از آتش بیرون نمى‏آورد». (۳)
    ۴. هنگامى که رحلت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله رسید آن حضرت گریه کرد بطورى که اشک محاسن حضرت را تر کرد. پرسیدند: یا رسول‏اللَّه، براى چه گریه مى‏کنید؟ فرمود: «براى فرزندانم و آنچه اشرار امتم با آنان رفتار مى‏کنند. گویا فاطمه را مى‏بینم که بعد از من به او ظلم شده و او صدا مى‏زند: «اى پدر، بفریادم برس»، ولى احدى از امتم به او کمک نمى‏کند». (۴)
    ۵. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: «دخترم، تمام بدبختى بر کسى که به تو ظلم کند، و خوشبختى عظیم بر کسى که تو را یارى کند». (۵)
    پی نوشت
    ۱_بیت‏الاحزان: ص ۹۸.
    ۲ـ بیت‏الاحزان: ص ۳۱.
    ۳ـ بحارالانوار: ج ۲۹ ص ۳۴۶.
    ۴ـ بحارالانوار: ج ۴۳ ص ۱۵۱ ح ۲.
    ۵ـ بحارالانوار: ج ۴۳ ص ۲۲۷.
    شکایت حضرت زهرا ع از غاصب فدک
    یکى از برگهاى مصیبت‏بار دفتر فدک دل سوخته‏ى فاطمه علیهاالسلام در این ماجرا است که با اشک خود شکایت به پدر برد.
    حضرت زینب کبرى علیهاالسلام مى‏فرماید: «آنگاه که ابوبکر تصمیم نهائى درباره‏ى فدک را گرفت و حضرت زهرا علیهاالسلام از پاسخ مثبت آنها به کلام خود مأیوس شد، کنار قبر پدرش پیامبر صلى اللَّه علیه و آله آمد و خود را روى قبر انداخت و رفتار مردم با او را به پیشگاه آن حضرت شکایت برد و آن قدر گریه کرد که تربت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله از اشک فاطمه علیهاالسلام تر شد و اشعارى حاکى از مصائب وارده خواند».(۱)
    البته اشک فاطمه علیهاالسلام خشک نخواهد شد، و به اشک او ائمه علیهم‏السلام و شیعیانشان تا آخر روزگار اشک خواهند ریخت تا یکدلى محبان زهرا علیهاالسلام بر همه ظاهر و معلوم گردد.
    پی نوشت
    ۱_بحارالانوار: ج ۲۹ ص۱۰۸.
    حرمت مصرف اموال غصبى فدک
    نکته‏اى که غاصبین باید بدانند آنست که پس از غصب فدک هر تصرفى هم که در آن صورت بگیرد غاصبانه بوده و حرام است، ولى چه جالب است که این مطلب را عیناً از کلام حضرت زهرا علیهاالسلام بشنویم که فرمود:
    «اگر آن دو نفر مایه‏ى قوت مرا از تصرف من بیرون آوردند و آن آذوقه‏ى کم را از من مانع شدند، ولى این را براى روز محشر درجه‏اى حساب مى‏کنم، و خورندگان محصولش آن را به جوش آورنده‏ى جحیم در شعله‏هاى جهنم خواهند یافت».
    بنابراین غاصبین و هر که تا روز قیامت غصبى بودن آن را بداند و در آن تصرف کند، لقمه‏اى را مى‏خورد که فاطمه علیهاالسلام راضى نیست، و در واقع شعله‏هاى آتش است که در دهان مى‏گذارد و زندگیش را با آن مى‏سازد. چنین تصرفى بى‏اعتنائى به آه دل فاطمه علیهاالسلام است، و شکى نیست که آه آن بانوى بزرگ از هر سوزى مؤثرتر است.
    بنابراین غاصبین و هر که تا روز قیامت غصبى بودن آن را بداند و در آن تصرف کند، لقمه‏اى را مى‏خورد که فاطمه علیهاالسلام راضى نیست، و در واقع شعله‏هاى آتش است که در دهان مى‏گذارد و زندگیش را با آن مى‏سازد. چنین تصرفى بى‏اعتنائى به آه دل فاطمه علیهاالسلام است، و شکى نیست که آه آن بانوى بزرگ از هر سوزى مؤثرتر است.
    اقرار غاصب فدک به محکومیت در مقابل مرد یمنى
    مردى نزد ابوبکر و عمر آمد و گفت: من مردى از اهل یمن هستم، که بقصد حج از دیار خود بیرون آمده‏ام. در همسایگى ما بانویى است که هنگام سفر به من گفت: تو بزودى این کسى را که خود را جانشین پیامبر مى‏داند ملاقات مى‏کنى. هرگاه او را دیدى پیام مرا هم به او برسان. ابوبکر گفت: پیام او را بازگو کن.
    آن مرد گفت: آن زن چنین پیغام داده است که من زنى ضعیف و عائله‏مند هستم. پدرم در زمان حیاتش زندگى مرا اداره مى‏کرد. او زمینهایى داشت که خود و همسر و فرزندانم از درآمد آن زندگى خود را اداره مى‏کردیم. وقتى پدرم از دنیا رفت حاکم آن شهر زمینها را به زور از دست من گرفت و به تصرف خود درآورد و نماینده‏ى خود را به آنجا فرستاد. اکنون محصول آن را برمى‏دارد و از خرما و گندم آن چیزى به من نمى‏دهد.
    ابوبکر گفت: چنین حقى ندارد، و این لقمه بر آن ظالم متجاوز گوارا مباد! بخدا قسم آبرویش را مى‏برم و او را از مقامش برکنار مى‏کنم و بر ضد او اقدام مى‏نمایم!
    عمر رو به ابوبکر کرد و گفت: اى خلیفه‏ى پیامبر! آن حاکم خبیث نابکار را مهلت مده و کسى را سراغ او بفرست تا او را دست بسته حاضر کند، و او را به خاطر خیانت و فسقش به اشد مجازات برسان که ظلم و تجاوز را از حد گذرانده است!!
    ابوبکر پرسید: این حاکم کیست و در کدام شهر است و نام آن بانوى مظلوم چیست؟
    مرد یمنى گفت: از ناخشنودى خدا به خدا پناه مى‏برم و از غضب او به حضرت او پناهنده‏ام! چه کسى ظالم‏تر و ستمگرتر از کسى است که به دختر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله ظلم نموده است؟!!
    دفاع ائمه و بزرگان دین از فدک
    ائمه علیهم‏السلام خود بزرگترین حافظان مسئله‏ى فدک و مدافعان آن بوده‏اند، و در زمانهاى بسیار سخت ذکر آن را فراموش نکرده‏اند. از امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین و امام سجاد و امام باقر و امام صادق و امام کاظم و امام رضا علیهم‏السلام روایات مفصلى نقل شده که در آنها مسئله‏ى فدک را مطرح کرده‏اند.
    همچنین از حضرت زینب کبرى علیهاالسلام به عنوان ناظر و شاهد بر خطابه‏ى مادر در مسجد پیامبر صلى اللَّه علیه و آله چندین روایت نقل کرده که خطبه‏ى کامل حضرت را براى مردم بازگو کرده‏اند.
    از سوى دیگر تنى چند از صحابه‏ى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله مانند ابوسعید خدرى و عطیه عوفى ماجراى فدک را براى مردم نقل کرده‏اند.(۱)
    پی نوشت
    ۱_ابوسعید خدرى: بحارالانوار: ج ۲۹ ص ۱۱۱، ۱۲۱، ۱۲۳. عطیه عوفى: بحارالانوار: ج ۲۹ ص ۲۴۵ ۱۲۲ ۱۲۱.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا