حضرت إرمیا از پیغمبران است همه پیغمبران بر توحید دعوت میکنند و همه دارای درجه عصمتند، ولی در مقامات و مراتب متفاوتند.و علم و باور آنها در یک سطح نیست.و گاه در عین ایمان برای آنان تعجب و تحیر پیش می آمد و خداوند آنان را به گونه ای به مقام یقین میرساند و البته این تحیّر در عین ایمکان بود.مثل جریان زنده شدن پرندگان در برابر حضرت ابراهیم و جریان مردن ارمیای نبی که برایتان عرض میکنیم : بعد از آنکه بُختُ نَصَّر بیت المقدس را خراب کرد و هفتاد هزار نفر را در آنجا کشت و تمام آن نواحی را به تصرّف در آورد و قراء و قصبات را با خاک یکسان نمود، و بعد از آنکه سقفهاق روستا پائین آمده و مردگان به صورت استخوان های از هم متلاشی شده درآمده بودند؛ إرمیا از کنار روستا حرکت میکرد. (و در بعضی از روایات که این قضیّه را به عُزَیر نسبت میدهد صحیح نیست، این روایات سندی ندارد و از روایات آحاد است، و این قضیّه مسلّماً متعلّق به إرمیا است.) إرمیا که حرکت میکرد، عبورش در میان بیابان به روستایی افتاد. دید که سقفهای این روستا فرود آمده و خراب شده، و اهل روستا همه مردهاند، و استخوان هایشان از هم متفرّق و جداجدا شده، و بدن های آنان در این روستا افتاده است.«قَالَ أَنَّی” یُحِْی هَذِهِ اللَهُ بَعْدَ مَوْتِهَا؟» ؛ از روی تعجّب و بزرگ شمردن مطلب گفت: چگونه خداوند این افراد کثیر را که بدین صورت درآمدهاند بعد از مردنشان زنده میکند و حیات جدید میبخشد؟ إرمیا انکار زنده شدن نمیکند؛ چون پیغمبر است؛ ولی مطلب مهمّ است که واقعاً انسان را در حیرت میاندازد.این قضیّه زنده شدن برای إرمیا از دو نقطه نظر جای تحیّر داشت: یکی از نقطه نظر اینکه استخوان ها از هم جدا شده و در شُرف پوسیدن است؛ این ذرّات مختلفه را خداوند چطور گرد می آورد و در آنها روح و زندگی میدمد؟ دیگری از نقطه نظر طول مدّت؛ چون تا زمانی که قیامت برپاگردد و خدا بخواهد این مردگان را زنده کند، هر یک از ذرّات آنها در گوشهای از دنیا افتاده، و باد آنها را پراکنده میکند. این دو نقطه نظر موجب تعجّب إرمیا شد، و این گفتگوئی بود که با خود داشت، و خطوری بود که بر قلبش نشست.« فَأَمَاتَهُ اللَهُ مِائَهَ عَامٍ.» ؛ خداوند او را صد سال میرانید؛ همان جائی که این تعجّب را نمود، خدا به او گفت: مُتْ، بمیر! صد سال مُرد. الاغش هم که با او بود مُرد. جسد خود او و جسد الاغش به روی زمین افتاده است، و مقداری انجیر یا انگور و مقداری عصیر: آب انگور چون مسافر بود از شهر با خود آورده بود، توشه راهش همان انجیر یا انگور و عصیر بود.« ثُمَّ بَعَثَهُ و قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالَ بَل لَبِثْتَ مِائَهَ عَامٍ.» ؛ خداوند متعال پس از صد سال او را زنده کرد و به او خطاب فرمود: چقدر در اینجا درنگ کردی؟ إرمیا نگاهی به اینطرف و آنطرف کرد و گفت: یک روز یا مقداری از یک روز! چون وقتی خداوند او را میرانید صبح بود، و حالا که پس از صد سال زندهاش نموده بعد از ظهر است؛ إرمیا پنداشت خسته بوده و یک شب در اینجا خوابیده است و بنابراین توقّفش یک روز بوده است. و سپس گفت: شاید شب نخوابیده باشم و از صبح تا عصر در اینجا به خواب رفته باشم، و در اینصورت توقّفش مقداری از روز بوده است. خداوند به او خطاب کرد: بلکه درنگ تو در اینجا صد سال است، صد سال.«فَانظُرْ إِلَی” طَعَامِکَ وَ شَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ.»۱ ؛ نگاهی به خوراکی و آشامیدنی که با خود آورده بودی بینداز و ببین ابداً تغییر نکرده است! واقعا جای تعجب دارد که شخصی که هزاران سال پیش مرده است و از او حتی گردی هم نمانده چطور دوباره زنده میشود ؟ حی و حاضر برای حساب! این از قدرت بی حد خداوند قهار است و عبرتی برای بندگان. با آنکه زودترین چیزی که خراب میشود و متعفّن میگردد همان انگور یا انجیر و آب انگور است که بسیار لطیف بوده و تحمّل گرما و تغییرات جوّی را ندارد.وَ انظُرْ إِلَی” حِمَارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ ءَایَهً لِلنَّاسِ. ۲ ؛ حالا نگاهی به الاغت بکن، و بدان که ما تو را یک آیت الهیّه برای مردم قرار دادهایم؛ یک آیه و علامت برای قدرت و عظمت و جلال خود.«وَ انظُرْ إِلَی الْعِظَامِ کَیْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا.» ۳ ؛ و نگاهی به استخوان ها بنما، و ببین چگونه ما آنها را از زمین بلند کرده و به هم متّصل نموده و سپس گوشت به روی آنها میپوشانیم. نگاه کن به الاغ! نگاه کرد و دید خداوند در یک لحظه تمام این ذرّات را به هم پیوسته و ذرّات استخوان ها از اینطرف و آنطرف جمع شدند، و روی آن گوشت و پوست آمد؛ الاغ برخاست و ایستاد. ببین چگونه ما تو را زنده کردیم و استخوان هایت را به هم پیوستیم و به روی آن گوشت پوشانیدیم؛ و تو را درست و مستوی نمودیم. (ظاهراً اوّلین جائی که از خود إرمیا زنده شد چشم او بود درحالیکه مانند غِرقِی البِیض ۴: سفیده تخممرغ بود.) آیا اینها مورد تعجّب نیست که در یک طرفهالعین خدا چنین کند؟ إرمیا را با استخوان های پوسیده و شکسته و خرد شده و نیز الاغش را که درهم تجزیه و تحلیل رفته بود گرد آورده، و زنده و سالم و مستوی القامه در برابر نظر خود او قرار دهد. جواب به دو سؤال که إرمیا نموده بود داده شد. هم جواب طول مدّت که صد سال گذشته است، و هم جواب تشتّت و تفرّق اجزای مردگان که خداوند در مقابل دیدگان إرمیا اجزاء را جمع نموده و ذرّات مختلفه را به هم پیوسته و حیات داده است. و علاوه بر این دو نقطه نظر، ما این عمل را برای آنکه آیتی برای مردم باشد انجام دادیم. جملات «فَانظُرْ إِلَی” طَعَامِکَ وَ شَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَ انظُرْ إِلَی”حِمَارِکَ» :برای رفع استبعاد طول مدّت است؛ که انگور و عصیر خراب نشده و الاغِ پوسیده زنده میشود. برای عبرت مردم و مشاهده مردم و تاریخ است، که صد سال گذشته و نسل عوض شده و إرمیائی که یک زمان زنده بود و در روی زمین حرکت میکرد و دارای اثر بود و تبدیل به خبر شده و در صفحات تاریخ جای گرفته است، هم اکنون دوباره تبدیل به اثر شده و از لابلای کتابها و ورقها در مقابل چشم مردم به روی زمین حرکت میکند.و جمله وَ انظُرْ إِلَی الْعِظَامِ کَیْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا برای رفع استبعاد تفرّق و تشتّت اعضاء و اجزای مردگان است، که برای خداوند قدیر و علیم، این امور موجب سنگینی و سختی و صعوبت نیست.فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ و قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَهَ عَلَی” کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.۵ ؛ چون زنده شدن مردگان بدین طرز برای او واضح و روشن شد، گفت: میدانم که خداوند بر هر چیز تواناست. نفرمود: الآن دانستم، زیرا که إرمیا پیغمبر است و از اوّل میدانسته است که خدا قادر است، ولیکن این دانش سابق، بواسطه تبیّن و وضوح فعلی موجب سکون خاطر او شد. ۱ـ قسمتی از آیه ۲۵۹، از سوره ۲: البقره ۲ ـ قسمتهائی از آیه ۲۵۹، از سوره ۲: البقره ۳ – همان ۴ ـ غِرقِی البیض در لغت هم به معنی سفیده تخممرغ آمده است و هم به معنی پوست نازک و لطیف سفیده که در زیر قشر سخت تخم مرغ قرار دارد. ۵ ـ ذیل آیه ۲۵۹، از سوره ۲: البقره
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.