پرسش: گویند خداوند مهربان تر از مادر است در حالی که اگر فرزندی در آتش بسوزد مادر برای نجات او خود را به خطر میاندازد درحالی که خداوند آدمی رابه جهنم میبرد؟
جواب: این که خداوند از مادر مهربانتر است امری قطعی و مسلم است. بلکه مهربانیهای پدر مادر و … همه جلوههایی از رحمت و عنایت الهی است. چه اوست که این همه عشق و محبت را در ضمیر والدین به صورت غریزی نهاده است تا آنان با میل و علاقه تمام تلاش خود را در جهت رشد فرزندان خود به کار گیرند. لیکن باید متوجه این نکته بود که بین محبتهای الهی و غیر الهی تفاوتی عمده وجود دارد و آن این است که: محبت والدین و دیگر انسانها غالبا احساسی بیش نیست و در برخی از موارد برخلاف حکم عقل حق و عدالت عمل میکند. در حالی که لطف و رحمت الهی هرگز جدا از عدل حکمت و سنتهای حکیمانه پروردگار در نظام خلقت نیست. بنابراین در اجرای عدالت نباید احساسات و عواطف را به قضاوت کشاند چه آن خود موجب ظلمی بزرگتر میشود و فریاد مجرمین را در بسیاری از موارد باید تنها با شمشیر عدالت پاسخ گفت وگرنه : ترحم بر پلنگ تیز دندان ستمکاری بود بر گوسپندان به علاوه خداوند افرادی را که لایق باشند از طریق شفاعت توبه و … مورد لطف و رحمت خویش قرار میدهد. در مورد “ابدیت عذاب” نیز باید گفت: اولا همه گناهان عذاب ابدی ندارند و در قیامت بسیاری از گناهکاران پس از مدتی عذاب نجات یافته و وارد بهشت میگردند. در رابطه با عذابهای ابدی نیز باید ماهیت عذابهای اخروی را شناخت تا سر ابدیت آنها روشن شود و معلوم گردد که تضادی با عدالت الهی ندارد. به طور خلاصه میتوان گفت: کیفر سه گونه است: ۱- تنبیه و عبرت که جنبه اعتباری و وضعی دارد و باید در آن رابطه بین جرم و کیفر ملاحظه شود. ۲- مکافات که اثر وضعی عمل انسان در دنیاست. این گونه کیفرها تکوینی است نه اعتباری و قراردادی و از همینرو تفاوتهایی با نوع اول دارد. ازجمله این که اثریک گناه یک لحظهای ممکن است عمری انسان را گرفتار سازد. مانند مریضی که غذای نامناسبی بخورد و چه بسا همواره گرفتار شود. ۳- تجسم عمل عذاب اخروی از این نوع است؛ یعنی چیزی جز خود عمل نیست که چهره ملکوتیاش در قیامت ظاهر میشود و انسان با همان اعمالی که انجام داده و سرمایهای که اندوخته زندگی میکند. در این جا اگر خوب دقت شود دیگر جایی برای این سوءال نمیماند که “چرا عذاب ابدی” است؛ زیرا انسان خود موجودی جاودانه است و عملش نیز به تبع او جاودانگی مییابد. همان طور که اگر انسان لحظهای برای کسب دانش صرف کرد و چیزی یاد گرفت عمری با آن دانش زندگی میکند. بلکه حقیقت او با آن علم تغییر یافته و فرد جاهل دیروز با یک لحظه یادگیری نسبت به آنچه آموخته عالم است. همین اعمال ملکات و روحیات فرد را میسازند و خود چهره غیبی و ملکوتی ابدی دارند که در قیامت ظاهر میشوند و از انسان انفکاک و جدایی ندارند.
برای اطلاع بیشتر ر . ک : عدل الهی.