تدبیر ۷۳ارواحی که به احتظاظ در میآیند و نگران میشوند
امثال ما افرادی که پا به سن گذاشتهایم و پیرمرد شدهایم، لذت ما از دیدن اینها[شهیدان]، یک لذت قلبی است؛ اما جوانها علاوه بر این احتظاظ روحی و قلبی، درس میگیرند؛ الگو میگیرند. و شهدای ما زندهاند؛ همچنان که خدای متعال خبر داده است: «وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»؛(آلعمران ۱۶۹) پیش خدای متعالند، زنده هستند، مشرف بر این عالَمند، حوادث را میبینند، سرنوشتها را میبینند، اعمال من و شما را میبینند. آن وقتی که پای ما به سنگی بخورد، آن وقتی که نتوانیم خودمان را درست هدایت کنیم، اداره کنیم، زمین بخوریم، آنها نگران میشوند. آن وقتی که میفهمیم، میبینیم، محکم قدم برمیداریم، راه را مستقیم حرکت میکنیم، به هدف نزدیک میشویم، آنها خوشحال میشوند. آن وقتی که ملت ایران در یک عرصهای پیروز میشود، آن ارواح طیبه به احتظاظ در میآیند. آن وقتی که خدای نکرده بر اثر غفلت ما، کوتاهی ما، ملت عقب بماند، مشکل اساسـی و عمومـی پیدا کند، آنها نگران میشونـد. و من به شما عرض کنم؛ در این دورانی که اکنون ما زندگی میکنیم، دشمن در مقابل ما این جبهه وسیع را به وجود آورده است و پیدرپی شکست خورده است، حدس انسان این است که شهدای عزیز ما در حال احتظاظند، شادمانند، خرسندند. یک ملت با این هماهنگی، بـا این شکوه، با وجود این همه سختی در راه، در حرکت، با وجود این همه دشمنیهای خباثتآلود و عنادآمیز، باز وقتی اینجور محکم حرکت میکند، گامها را محکم برمیدارد، به سمت هدف پیش میرود، آنها خوشحال میشوند؛ روح مطهر امام خوشحال میشود، ارواح طیبه شهدا خوشحال میشوند. نه اینکه بخواهیم صحنه را برخلاف واقع تصویر کنیم؛ عین واقعیت همین است که عرض کردم.۲ ۹۰/۱۲/۱۰ بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، خانواده شهدا و ایثارگران در آستانه انتخابات مجلس نهمموجبات رحمت الهی
لازم میدانم … از مردم عـزیـزمـان تشکر کنم، تقدیر کنم، از آنها تجلیل کنم، به خاطر این حضور بهموقع و بههنگام و بسیار اثرگذاری که در این انتخابات داشتند. حقیقتاً مردم عزیز ما سنگ تمام گذاشتند و در عرصه رویاروی با جبهه مخالفان و دشمنان کشور و دشمنان مردم، قدرت ناشی از ایمان و بصیرت را به میدان آوردند. هر کسی که بداند در طول این ماههای گذشته چه تلاشی از سوی دشمنان شد برای اینکه روز دوازده اسفند را کمرنگ و مضمحل کنند، بداند چقدر خرج کردند، چقدر استخدام کردند، چقدر طراحی کردند، چقدر در اتاقهای فکر جملهسازی کردند تا اینها را به ذهن مردم منتقل کنند و در عمل مردم تأثیر بگذارند، میفهمد که چقدر کار مردم کار بزرگی بود و حرکت، حرکت عظیمی بود.
انسان اولاً بایستی شکر خدا را بکند؛ چون از اوست، متعلق بـه اوسـت، نـاشـی از اراده الهی و رحمت و فضل پروردگار است. و آنگاه انسان باید با همه وجود از مردم تشکر کند؛ چون این رحمت الهی، بیسبب و بدون جهت به کسی، به ملتی، به امتی، به کشوری داده نمیشود. در دعا میخوانیم که: «اللّهمّ انّی اسئلک موجبات رحمتک». ما بایستی موجبات رحمت را فراهم کنیم، آن وقت باران فیاض و سیلآسای رحمت و فضل الهی بر سر ما خواهد بارید. مردم ما موجبات رحمت الهی را فـراهـم کـردنـد. حضور مـردم در صـحـنـه، ایستادگیشان در مقابل هجمه دشمنان، بصیرتشان، اینها همه مـوجبات رحمت الهی بـود. تـوفیقِ برآوردن این موجبات هم باز متعلق به خدای متعال است. هم از خدای متعال سپاسگزاریم و در مقابل او جبهه سپاس بر خاک میگذاریم، هم از مردم عزیزمان با همه وجود تشکر میکنیم و امیدواریم که خداوند پاداش کافی و کامل به مردم عنایت کند.۷ ۹۰/۱۲/۱۸ بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان خیر دنیا و آخرت، در زندگی فردی و اجتماعی
یک راهی است با یک هدفی، زندگی ما هم یک محدودهای است؛ از یکجا شروع میشود و به یک جایی ختم میشود، پنجاه سال، شصت سال، کمتر، بیشتر. در این مدت هم یک بخش مفید وجود دارد. بخش مفید، بخشی است که انسان توانایی دارد، قدرت دارد، نشاط دارد، میتواند کار کند، از کار افتاده نشده، خسته نشده؛ غالباً شما در همین مقطع خوب هستید. عمر میگذرد، تواناییهای انسان کم میشود، نشاط انسان کم میشود، حوصله انسان کم میشود، نیروی ابتکار در انسان کاهش پیدا میکند. وقتی این نعمتها هست، باید استفاده کرد برای بعد، بـرای عـرضه کـردن خدمت پیش خدای متعال، بـرای سنگین کـردن کفـه عملصـالح، ایـن بـه دردمان میخورد.
امانت را رعایت کنیم، صداقت را رعایت کنیم، دیانت را رعایت کنیم، وظایفی که از لحاظ قانونی بر عهده ماست، بهطور کامل انجام دهیم، اینها همهاش میشود حسنه، کفه حسنات انسان زیاد میشود. از لحاظ فردی، برد در این است.
باخت در این است که انسان سرمایه عمر را مصرف کند، این نشاط و این تواناییها را مصرف کند، یک زندگی مادی برای خودش فراهم کند، اما از معنویت تهیدست بماند، نتواند رضای الهی را کسب کند. ممکن است در ظاهر و با نگاه مادی، این برد به حساب بیاید؛ پول زیاد، زندگی زیاد، تجملات زیاد، قدرت زیاد، بدون پشتوانه معنوی، بدون ارتباط با خدا، بدون عمل صالح، بدون گذشت، بدون فداکاری، بدون انفاق، اما این در واقع باخت است؛ انسان عمر را از دست بدهد، اما چیزی بهدست نیاورد. همه این چیزهایی که از لحاظ مادی در اختیار ماست، تا مقطع مرگ در اختیار ماست، اگر بماند، اگر ضایع نشود، اگر از بین نرود؛ در حالی که انسان باید با سرمایه زندگی چیزی را بهدست بیاورد که بعد از مقطع مرگ – که زندگی اصلی آنجاست – همراه انسان باشد؛ در هنگام جان دادن، در داخل قبر، در حیات برزخ، در قیامت، در محاسبه. در زندگی دنیویمان باید چیزی بهدست بیاوریم که آنجاها بهدرد بخورد و بهکار بیاید. اگر توانستیم،این برد است؛ اگر نتوانستیم، باخت است. این از لحاظ فردی.
یک نگاه اجتماعی هم وجود دارد. اگر در جامعه کسانی باشند که با این روحیه که توصیف شد، کار کنند، آن جامعه پیشرفت خواهد کرد؛ آن جامعه به اعتلاء خواهد رسید. کسانی باشند که برایشان منافع شخصی، فرع وظیفه باشد؛ اگر سر دوراهی رسیدند که یک راه، منفعت شخصی انسان است، راحتی انسان است، رفاه انسان است، یک راه هم وظیفه است، راه وظیفه را انتخاب کنند. اگر در جامعه اینجور افرادی باشند و زیاد باشند، این جامعه پیشرفت خواهد کرد، به اوج خواهد رسید، عزت پیدا خواهد کرد، قدرت مستحکم و استوار و ماندگار پیدا خواهد کرد. بنابراین خیر دنیا و آخرت، خیر فردی و اجتماعی در این است.۱۵ ۹۱/۰۱/۲۷ بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی انتظامی
ارتقاء و تحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی۴۶
- شهریور ۲۲, ۱۳۹۲
- ۰۰:۰۰
- No Comments
- تعداد بازدید 109 نفر
- برچسب ها : آخرت, تدابیر, تدابیر مقام معظم رهبری, خیر دنیا, رحمت الهی, رهبری, زندگی فردی