بحث درباره اثبات معاد از طریق عادل بودن خدا نیست بر عکس، بحث درباره ایراد و اشکالی است که از نظر عدل الهی بر کیفیت مجازاتها و کیفرهای اخروی وارد می گردد. گفته می شود مجازات های اخروی به شکلی که نقل می شود مخالف عدل الهی است! زیرا در مجازاتهای اخروی تناسب میان جرم و جریمه وجود ندارد و مجازاتها به نحو غیرعادلانه ای اجرا می شود. در این اشکال، مسأله جزاء که دلیلی بر عدل الهی گرفته می شود، به عنوان اشکالی بر عدالت، و نقضی بر حکمت معرفی شده است. اصلی که پایه و مبنای ایراد است این است که در وضع قوانین جزائی باید بین جرم و جریمه تناسب رعایت شود، مثلا اگر کسی بر سر رهگذری که از خیابان می گذرد زباله بریزد، عدالت ایجاب می کند که برای او کیفری در نظر گرفته شود. شکی نیست که کیفر این چنین جرمی، نمی تواند خیلی سنگین از قبیل اعدام یا حبس ابد بوده باشد. بنابر اصل تناسب میان جرم و مجازات، برای چنین جرمی حداکثر یک هفته زندان کافی است و اگر این مجرم را به خاطر این جرم کوچک محاکمه صحرائی و تیرباران کنند بر خلاف عدالت خواهد بود. کیفر دادن بر جرمها لازمه عدل است ولی اگر تناسب بین جرم و کیفر رعایت نگردد خود کیفر دادن نوعی بی عدالتی خواهد بود. گناهانی از قبیل غیبت، دروغ، زنا، قتل نفس، جرمند و کیفر می طلبند ولی آیا کیفرهایی که در آخرت برای آنها تعیین شده است بیرون از اندازه نیست؟
قرآن کریم کیفر قتل نفس را جاویدان ماندن در جهنم معین فرموده است. درباره غیبت روایت شده است که خورش سگهای جهنم است، و به همین طریق برای سایر گناهان، عقوبتها و مجازاتهای سخت و غیر قابل تحملی ذکر شده است، عقوبتهایی که از لحاظ کیفیت، فوق العاده شدید است و از لحاظ مدت، بسیار طولانی. ایراد این است که این بی تناسبی چگونه با عدل الهی سازگار است؟