برهان صدیقین لمی است یا انی؟ ۳

برهان صدیقین لمی است یا انی؟ 3

چون برهان از امور ذهنى تشکیل مى شود چیزى که به ذهن مى آید، مانند مفهوم و ماهیت ذاتا برهان پذیر است و چیزى که به ذهن نمى آید، مانند حقیقت وجود، ذاتا برهان پذیر نیست، مگر از راه سرایت مفهوم به مصداق. پس ادله اى که براى اثبات احکام وجود مانند اصالت، بساطت، تشکیک و… اقامه مى شود، همه از قبیل برهان بالعرض است، نه برهان بالذات و این مطلب اختصاص به واجب ندارد، چون هر چیزى که حد ندارد، برهان هم ندارد. همین مطلب، خود دلیل بر آن است که حقیقت هستى و نیز واجب الوجود که هستى صرف است، برهان ندارد. چون موجود یا واجب است و یا ممکن و غیر از واجب هر موجودى داراى علت است. پس غیر از واجب هر موجودى را مى توان با برهان مطلق که همان برهان لم است، اثبات نمود، ولى واجب را نمى توان با برهان اثبات کرد، اما مى توان او را با شبیه برهان از جهت افاده یقین اثبات نمود.

راه اثبات واجب الوجود، منحصر به فرد نیست. متکلمین با حدوث اجسام و اعراض بر وجود خالق استدلال مى کنند. حکماى طبیعى از طریق وجود حرکت بر محرک و با امتناع اتصال محرکهاى بى نهایت بر وجود محرک اول استدلال مى کنند، اما حکماى الهى با نظر، در خود وجود و این که موجود یا واجب است و یا ممکن، بر وجود واجب استدلال مى کنند.

برهان صدیقین انى است یا لمى؟

از نظر ابن سینا اقامه برهان لمى براى اثبات وجود بارى تعالى امرى ناممکن است، چون برهان لمى افاده یقین از راه علت بر معلول است و حال آن که بارى تعالى علت ندارد. او در این باره مى گوید: «انا اثبتنا الواجب الوجود لا من جهه افعاله و لا من جهه حرکته فلم یکن القیاس دلیلا و لا ایضا کان برهانا محضا فالاول تعالى لیس علیه برهان محض، لأنه لا سبب له، بل کان قیاسا شبیها بالبرهان، لأنه استدلال من حال الوجود أنه یقتضى واجبا و أن ذلک الواجب یجب أن یکون» ما واجب الوجود را نه از روى افعالش و نه از روى حرکت ثابت کردیم. پس قیاس ما دلیل (برهان ان از راه معلول به علت) نیست، البته برهان محض (لم) هم نیست. چون بر بارى تعالى برهان لمى نداریم، بلکه راه، قیاسى شبیه به برهان بود، چون از حال وجود استدلال کردیم بر این که مقتضى است واجبى باشد و این که این واجب چگونه باید باشد.

ملاصدرا نیز پس از تقریر برهان شیخ مى فرماید: «… و الحق أن الواجب لابرهان علیه بالذات بل بالعرض و هناک برهان شبیه باللمى» حقیقت امر این است که واجب الوجود ذاتا برهان پذیر نیست، زیرا واجب، علت ندارد، بلکه بالعرض برهان مى پذیرد (زیرا از لوازم عام وجود به او پى مى بریم) ما در این جا برهانى شبیه لمى داریم، چون از خود واجب به او پى مى بریم. این برهان در افاده یقین شبیه لم است، نه خود لم. دلیل هم نمى باشد، چون مفید یقین است.

علامه طباطبایى در این باره مى فرمایند: «و هو برهان انى یسلک فیه من لازم من لوازم الوجود الى لازم آخر.» این برهان شیخ از آن قسم برهانى انى است که در آن از یک لازم وجودى به لازمى دیگر سلوک مى شود، که البته مفید یقین است. ایشان در ادامه بحث مى فرمایند: «ان برهان الان لا ینحصر فیما یسلک فیه من المعلول الى العله و هو لا یفید الیقین، بل ربما یسلک فیه من بعض اللوازم العامه التى للموجودات المطلقه الى بعض آخر و هو یفید الیقین… و قد سلک فى البرهان السابق من حال لازمه لمفهوم موجود ما و هو مساوق للموجود من حیث هو موجود الى حال لازمه اخرى له…» مى فرمایند: بله آن قسم از برهان انى که در آن از معلول به علت سلوک مى شود، مفید یقین نیست، اما آنجا که از لوازم عام موجود، به لازمى دیگر سلوک مى شود، مفید یقین است. در برهان شیخ هم از لازمه وجود امکانى به احتیاج به غیر، سلوک کرده ایم.

* * *

منبع :

مجله >نامه مفید>شماره ۳۰ ، اثبات وجود خدا از منظر ابن سینا، اقدس یزدى، منابع: ابن سینا، برهان شفاء، ترجمه و شرح محمدتقى مصباح یزدى، ج ۱

کتاب نبوت شهید مطهری، صفحه ۶۳

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا