برکت
محدثه سادات طباطبائی
از زمانی که ناگهان فرزند چهارمم وارد زندگیمان شد، حرفهای زیادی به گوشم رسید که فلانی چهطور میخواهد با این مخارج گران و حقوق کارمندی این بچهها را بزرگ کند؟ حقیقت این است که مخارج زندگی بالاست و حقوق کارمندی در مقابل اینهمه تقاضا ناچیز. بسیاری به این حرفها اعتقادی ندارند که «هر بچهای روزی خودش را میآورد یا هر آنکس که دندان دهد نان دهد.» یعنی باور ندارند. میترسند و شاید حق دارند. بچههای امروزی مثل ما نیستند و درک قناعت برایشان سخت است. بگذریم از اینکه من معتقدم بیش از آنها خود ما مقصریم، وقتی خودمان یک یا دو فرزند میآوریم و از زمانی که هنوز درکی ندارند امکاناتی بیشتر از نیاز یک فرزند برایشان فراهم میکنیم. اینگونه است که وقتی به فهم میرسند، فکر میکنند زندگی باید همیشه همینطور باشد؛ مثل یک سفره همواره باز و پروپیمان. درواقع فکر خود ماست که باید اصلاح شود تا نسلمان نسلی قانع، خلاق و پویا تربیت شود نه نازپرورده و آمادهخوار.
اما آنچه با تولد یک فرزند در این دنیا اتفاق میافتد بسیار باشکوه و باعظمت است و چیزی که ما هیچگاه در پی این اتفاق بزرگ به آن توجهی نداریم، برکت است؛ برکتی که خداوند در هر آنچه میآفریند آشکارا قرار داده ولی ما به آن بیتوجهیم.
من یک خانم خانهدارم وقتی توی آشپزخانه یک کدو را باز میکنم، صدها تخم درون آن میبینم احساس میکنم خدای مهربان دارد با من حرف میزند. انگار به من میگوید: بنده من! در دل این کدو صد کدوی دیگر هست؛ یعنی من اگر چیزی میآفرینم میتوانم صدها برابر آن را نیز بیافرینم که در دل هر یک صدها برابر آن هست و باز صدها برابر و صدها برابر و… این است معنای برکت!
یادم است پیشتر بعد از استفاده از کدو تخمهای آن را دور میریختم. یک روز مادرم که خانهمان بود گفت: تخمهها را دور نریز. گفتم من وقت ندارم آنها را تمیز و خشک کنم و بو بدهم. اصلاً ما تخمهخور نیستیم! مادرم گفت: بدهشان به من!
عید آن سال بخشی از آن تخمهها شد آجیل عید مادرم و بخشی سبزه عیدش. بعدش هم سبزهها رفتند توی باغچه و شدند کدوهای درشتی که در خود، غذایی خوشمزه، آجیلی با نمک و سبزهای شاداب را داشتند و باز باغچه و…
اینها همه تجلی آفرینش خداوندند که او به ما سپرده تا بهتر باور کنیم تا ایمانان قویتر شود. حتی زایایی ما انسانها که در ظاهر به خودمان سپرده شده و ما آن را مثل آنچه من با تخم کدوها میکردم به هزار و یک دلیل بیاستفاده میگذاریم و به یک یا نهایت دو فرزند بسنده میکنیم، تجلی همان برکتی است که خدا به هر موجودی میدهد که میآفریند.
هر انسانی که به این دنیا میآید، خود دنیایی است که از نو آفریده میشود و خدایی را بالای سرش دارد که به او و وجودش برکت میبخشد، اگر بدان ایمان و باور داشته باشیم.