میزان عزّت نفس ما روی تمام جنبههای وجودی ما اثر میگذارد: طرز کارمان در کارگاه برخوردمان با مردم، اندازه پیشرفت و ترقی، میزان موفقیّت و نیز در قلمرو شخصی این که ممکن است دل به چگونه شخصی ببندیم، چگونه با همسرمان ارتباط برقرار کنیم، چگونه با فرزندان و دوستانمان رفتار کنیم و به چه سطحی از سعادت و خوشبختی خواهیم رسید.
همبستگی مثبتی میان عزّت نفس سالم و بسیاری از ویژگیهای دیگر که روی موقعیّت و خوشبختی ما تأثیر دارد، وجود دارد.
عزّت نفس سالم با رفتار عقلانی، واقعگرایی، فراست، خلاقیّت، استقلال، انعطافپذیری، توانایی قبول تغییر، تمایل به اذعان اشتباهات و اصلاح آنها، خیرخواهی و همکاری و تعاون، در ارتباط مستقیم است. امّا عزّت نفس کم ،با رفتار غیرعقلایی، بیتوجّهی به واقعیتها، نداشتن انعطاف، ترس از چیزهای بدیع و ناآشنا، سازگاری بیتناسب و یا سرکشی نامعقول، رفتار تدافعی، سرسپاری بیش از اندازه، یا رفتار به شدت کنترل کننده و ترس از دشمنی با دیگران ،رابطه دارد. کاربرد عزّت نفس برای بقاء ،سازگاری و موفقیّت شخص کاملاً مسلم است. عزّت نفس حامی زندگی و متعالیکننده آن است.
عزّت نفس زیاد وسیلهای در خدمت دستیابی به هدف است. رسیدن به هدف نیز از سوی دیگر به میزان عزّت نفس میافزاید. فقدان عزّت نفس به ایمنی آنچه آشنا و تغییر نکردنی است بستگی دارد. و اگر به آنچه آشنا و دیرینه است دل ببندیم و از چیزهای نو و بدیع اجتناب کنیم، بر کمی عزّت نفس خود میافزاییم.
هر چه عزّت نفس ما محکمتر و بیشتر باشد برای برخورد با مشکلاتی که در زندگی خصوصی و در کار و شغلمان بروز میکند آمادگی بیشتری داریم. سریعتر میتوانیم در پی هر شکست و سقوط روی پایمان بایستیم، و نیروی بیشتری برای از نو شروع کردن داریم. (شمار قابل ملاحظهای از کارفرمایان موفق در گذشته خود، یکی، دو ورشکستگی یا شکست را تجربه کردهاند امّا این شکست توقف آنها را موجب نشده است).
هر چه عزّت نفس ما بیشتر باشد بلند پروازتر میشویم که این لزوماً به شغل و حرفه محدود نمیشود بلکه زمینههای احساسی، ذهنی، خلاقیّت و معنویّت را نیز در بر میگیرد، هر چه عزّت نفس ما کمتر باشد میل و امید و آرزویمان نقصان میگیرد و احتمال موفقیتمان کاهش مییابد. هر دو جهت، خود تقویتکننده است.
هر چه عزّت نفس ما بیشتر باشد میل ابراز وجود بیشتر میشود و غنای درونمان را بیشتر به نمایش میگذارد و هر چه عزّت نفسمان کمتر باشد میل بیشتری به اثبات خود داریم.
هر چه عزّت نفس ما بیشتر باشد ارتباطات ما آشکارتر، صادقانهتر و مناسبتر میشود زیرا به این نتیجه میرسیم که افکاری اندیشمند داریم و به همین دلیل از آشکار شدنها هراسی به دل راه نمیدهیم. هر چه عزّت نفس ما کمتر باشد، ارتباطمان تیرهتر و ناآشکارتر میشود. زیرا به اندیشه و احساس خود مطمئن نیستیم و از واکنش مستمع خود میترسیم.
هر چه عزّت نفس ما بیشتر باشد، با اشخاص روابط سالمتری برقرار میکنیم. علتش این است که همانندها یکدیگر را جذب میکنند و سالمها هم به هم میرسند. نشاط و میل به معاشرت دیگران بیشتر مورد توجّه کسانی که از عزّت نفس زیاد برخور دارند، قرار میگیرد.
نکته دیگر این است که ما اصولاً به برقراری رابطه با کسانی که از عزّت نفس زیاد برخور دارند راغبتریم. مخالفها ممکن است در زمینههایی یکدیگر را جذب کنند، امّا در این زمینه به خصوص چنین چیزی وجود ندارد. اشخاص با عزّت نفس بالا جذب اشخاص با عزّت نفس زیاد میشوند. مثلاً به ندرت ممکن است اشخاص با عزّت نفس اندک و اشخاص با عزّت نفس زیاد جذب و شیفته یکدیگر شوند. همانطور که آدمهای عاقل و آدمهای کمفکر عاشق یکدیگر نمیشوند. در این میان حال و روز کسانی که با اعتماد به نفس کم جذب یکدیگر میشوند از همه خرابتر است.
ما با کسانی راحتتر کنار میآییم که عزّت نفسشان به اندازه عزّت نفس ما باشد.
هر چه عزّت نفس ما سالمتر باشد به دیگران احترام بیشتری میگذاریم و با آنها برخورد بهتر و منصفانهتری میکنیم. زیرا آنها را تهدیدی علیه خود در نظر نمیگیریم.
از این که بگذریم احترام گذاشتن به خود، مقدمه و شرط لازم احترام گذاشتن به دیگران است.
با داشتن عزّت نفس خوب و سالم بدخواه دیگران نمیشویم. ترس از مورد بیاعتنایی واقع شدن پیدا نمیکنیم، نگران تحقیر و خیانت نمیشویم. برخلاف باورهای رایج، واقعیت این است که اشخاصی که به احساس خود ارزشمندی رسیدهاند با مهربانی، سخاوت و تعاون اجتماعی بیشتر با دیگران برخورد میکنند.
سرانجام میتوان به مییر در کتاب «در جستجوی خوشبختی» اشاره کرد که معتقد است عزّت نفس بالا بهترین نشانه سعادت شخص است. در نتیجه به سادگی میتوان گفت که عزّت نفس اندک با بدبختی و ناخشنودی همراه است.
بزرگ ترین حامی زندگی من
- آذر ۱۸, ۱۳۹۱
- ۰۰:۰۰
- No Comments
- تعداد بازدید 109 نفر
- برچسب ها : بزرگترین حامی زندگی, بهداشت و سلامت, پرونده خدا, خداشناسی, روانشناسی, عزت نفس, معنويت در زندگي