تلمود چیست؟

تلمود چيست؟

اگر کتاب مقدس سنگ زاویه و شالوده یهودیت باشد، تلمود ستون اصلی آن خواهد بود که از فراز بنیادها سربرآورده، کل بنا و عمارت معنوی و عقلانی یهودیت را پشتیبانی می  کند. هیچ کتابی نمی  توان یافت که به  اندازه تلمود، برنظریه و عمل زندگی یهودی، شکل  دهی به محتوا و مضامین معنوی آن و ایفای نقش راهنمای رفتار، تأثیر داشته باشد.
اگر کتاب مقدس سنگ زاویه و شالوده یهودیت باشد، تلمود(۱) ستون اصلی آن خواهد بود که از فراز بنیادها سربرآورده، کل بنا و عمارت معنوی و عقلانی یهودیت را پشتیبانی می  کند. تلمود از بسیاری جهات، مهم  ترین کتاب در فرهنگ یهودی و ستون فقرات خلاقیت و حیات ملی آن است. هیچ کتابی نمی  توان یافت که به  اندازه تلمود، برنظریه و عمل زندگی یهودی، شکل  دهی به محتوا و مضامین معنوی آن و ایفای نقش راهنمای رفتار، تأثیر داشته باشد. قوم یهودی همیشه به خوبی می  دانسته است که ماندگاری و بالندگی او در مطالعه تلمود است و دشمنان یهودیت نیز این واقعیت را دریافته  اند. این کتاب با بی  احترامی  ها، ناسزاها و افتراهای زیادی روبه  رو شد و در قرون وسطی، بارها در شعله  های آتش سوخت؛ این اواخر نیز همان توهین  ها نسبت به آن روا داشته می  شود. هر از چندی، مطالعه تلمود ممنوع می  شده است؛ زیرا کاملاً آشکار بوده که اگر جامعه یهودی از مطالعه این اثر باز ایستد دیگر امیدی به ماندگاری نخواهد داشت.
تعریف رسمی تلمود عبارت است از: خلاصه  ای از شریعت شفاهی که پس از قرن  ها تلاش عالمانه دانشمندان مقیم فلسطین و بابل، در آغاز قرون وسطی (با تفاسیر جدید) به بار نشسته است. تلمود از دو بخش اصلی تشکیل می  شود: میشنا(۲)، کتابی حاوی هَلاخا (شریعت) که به زبان عبری نوشته شده است؛ و تفسیر میشنا معروف به تلمود (یا گِمارا(۳))، که معنای خاص آن خلاصه  ای از بحث و تبیین میشنا به زبان نامأنوس آرامی – عبری است.
اما این توضیح، برخلاف ظاهرش که درست به نظر می  رسد، گمراه  کننده و غیردقیق است. تلمود گنجینه هزاران ساله حکمت و خرد یهودی است و شریعت شفاهی که به قدمت و اهمیت شریعت نوشته (تورات) است، در آن تجلی می  یابد. تلمود مجموعه  ای شامل شریعت، حکایت و فلسفه است؛ آمیزه  ای از منطق بی  نظیر و واقع  بینی زیرکانه، تاریخ و علم تجربی، و حکایت  ها و فکاهی  ها. این کتاب جُنگی است از مطالب ضد و نقیض: چارچوب آن منظم و منطقی است؛ هر واژه و اصطلاحی در آن، مورد تدوین دقیق و موشکافانه قرار گرفته و قرن  ها پس از کار اصلی گردآوری، به انجام رسیده است. با این حال، هم  چنان بر تداعی آزاد، همانند رمان  های جدید که سیلان ذهن و تسلسل خاطرات در آن موج می  زند بر پیوند خوردن اندیشه  های گوناگون استوار است. اگر چه موضوع اصلی تلمود تفسیر و شرح کتاب شریعت است، با این حال، اثری هنری است که از قانون  گذاری و کاربرد عملی آن فراتر می  رود. تلمود با آن که تا زمان حاضر، منبع اولیه شریعت یهود است، نمی  توان آن را به تنهایی مرجعی برای صدور حکم شرعی دانست.
تلمود با مسائل انتزاعی و کاملاً غیرواقعی، با همان شیوه برخورد با معمولی  ترین وقایع در زندگی روزمره روبه  رو می  شود. در عین حال، در پرهیز از اصطلاحات انتزاعی موفق است. با آن که مبتنی بر اصول سنت و انتقال حجّیت از نسلی به نسل دیگر است، اشتیاق آن به طرح سؤال و بازاندیشی درعهد ودیدگاه  های مسلّم وپذیرفته شده و یافتن علل اساسی، بی  نظیر است. در روش بحث تلاش می  کند تا به باریک  بینی  های ریاضی نزدیک شود؛ با این حال از کاربرد نمادهای ریاضی یا منطقی می  پرهیزد.
بهترین راه برای شناخت و درک تلمود، تحلیل اهداف نویسندگان و گردآورندگان آن است. هزاران دانشمندی که عمر خویش را در مجادله و گفت  وگو در صدها مرکز کوچک و بزرگ آموزشی صرف کردند، چه هدفی داشتند؟ پاسخ این پرسش را باید در نام این اثر یافت: تلمود، یعنی مطالعه و یادگیری. تلمود تجسّم مفهوم بلند میصوای تلمود تورا(۴)، تکلیف شرعی یادگیری و مطالعه تورات، دانش  اندوزی و خردورزی است، تحصیلی که خود، هدف تلمود و پاداش آن است. در این باره یکی از حکیمان تلمودی که از او چیزی جز نام و این کلمه قصار برای ما باقی نیست، گفته است:
آن را بارها و بارها زیر و رو کنید؛ چون همه چیز در تورات آمده است. آن را در زندگی لحاظ کنید و با آن، پا به سن بگذارید و هیچ  گاه آن را به کنار ننهید؛ چون هیچ ارزش بالاتری وجود ندارد.
بی  تردید، مطالعه تورات اهداف عملی بی  شماری را تأمین می  کند، ولی منظور اصلی اینها نیست. مطالعه وابسته به درجه اهمیت یا قابلیت اجرایی مسائل موردبحث نیست. هدف اصلی و عمده آن، خود یادگیری است. هم  چنین شناخت تورات نیز به معنای مراعات احکام آن نیست، بلکه خود غایت و هدف است. این بدان معنا نیست که تلمود به ارزش  های نهفته در مباحث و دست  مایه  هایی که به مطالعه آن  ها می  پردازد بی  توجه است. برعکس، با تأکید بسیار بیان شده است که آن کس که به مطالعه تورات بپردازد اما به آموخته  های خود عمل نکند، کاش هرگز متولد نشده بود. شیوه زندگی و رفتار یک دانشمند حقیقی الگوی زنده  ای برای دیگران است. اما این بخشی از جهان  بینی عمومی تلمود است. برای طلبه  ای که به تعمق در متون می  پردازد، تحصیل پایانی جز شناخت ندارد. هر موضوعی که با تورات، یا آن نوع زندگی  ای که در تورات ترسیم شده است، رابطه داشته باشد ارزش بررسی و تحلیل را دارد و همواره برای دست  یابی به درون  مایه موضوع تلاش شده است. در فرایند مطالعه، هرگز این پرسش مطرح نمی  شود که آیا این تحلیل  ها فایده عملی دارند یا خیر؟ ما اغلب در تلمود با مجادله  های طولانی و پرحرارتی روبه رو هستیم که درباره مسائل گوناگون، به بررسی ساختار روش و تبیین نتایجی که از آن به دست می  آید، می  پردازد. دانشمندان تمامی این تلاش  ها را انجام دادند با این  که می  دانستند که خودِ منبع مطرود شده است و از هیچ  گونه اهمیت تشریعی  ای برخوردار نیست. این روی  کرد هم  چنین روشن می  سازد که چرا ما در تلمود بحث  هایی را می  بینیم که به مسائل گذشته دور مربوط می  شوند و طرح دوباره آن  ها بعید می  نماید.
البته گاهی اتفاق می  افتد که مسائل و مباحثی که زمانی بی  اهمیت و نامربوط تلقی می  شوند، در زمان دیگری اهمیت کاربردی پیدا می  کنند. این امر در حیطه علوم محض، پدیده  ای عادی است؛ اما برای طلبه تلمود این تحول اثر چندانی ندارد؛ چرا که یگانه هدف او از همان آغاز، حل مسائل نظری و کشف حقیقت است.
در ظاهر، تلمود در امتداد مرزهای یک رساله قانونی تدوین شده است و بسیاری از مردم به خطا، ماهیت آن را شرعی می  شمارند. تلمود موضوع  هایی را که با آنها سروکار دارد، یعنی هَلاخای اصلی، آیات کتاب مقدس یا سنت  هایی را که از حکیمان منتقل شده  اند، پدیده  ای طبیعی و اجزاء واقعیتی عینی تلقی می  کند. وقتی که کسی با طبیعت رابطه برقرار می  سازد، نمی  تواند ادعا کند که فلان موضوع برای او جذّابیت یا ارزش دقت کردن ندارد. البته موضوع  ها از نظر اهمیت، سلسله مراتبی دارند، اما همه آنها در این که وجود دارند و باید به آنها توجه شود، یکسانند. هنگامی که یک حکیم تلمودی به بررسی سنتی کهن می  پرداخت، آن را بیش از هر چیز یک واقعیت می  پنداشت و الزام  آور بودن یا نبودن آن برایش تفاوت نمی  کرد، بلکه این امر جزئی از دنیای او بود و نمی  شد از آن غفلت کرد. این عالمان وقتی که از یک نظریه یا منبع مطرود بحث می  کردند، همان موضعی را داشتند که یک دانشمند علوم تجربی به هنگام تفکر درباره جانداری دارد که به خاطر ناتوانی  اش در سازگاری با شرایط متغیر، منقرض شده است. به عبارت دیگر، هرچند چنین جانداری ناکام مانده و از گردونه هستی خارج شده است، این امر از ارزش مطالعاتی آن نزد دانشمند علوم تجربی نمی  کاهد.
یکی از بزرگ  ترین مشاجره  های تاریخی، مشاجره  ای است که به مدت بیش از یک قرن، میان روش «بِت»(۵) ۱ مّای، ۳شَمّای(۶) و هیلل(۷) وجود داشته است. این نزاع، سرانجام با این گفته حکیمانه مشهور که «هر دو کلمات خدای جاوید(۸) هستند، ولی تصمیم مطابق با بِت هیلل است»، پایان یافت. البته ترجیح مکتبی بر مکتب دیگر، به این معنا نیست که آن دیگری بر درکی نادرست استوار است؛ آن نیز تجلی خلاقیت و بیان «کلمات خدای جاوید» است. زمانی که یکی از حکیمان به خود جرأت می  داد تا بیان کند که فلان نظریه را مطلوب نمی  داند، همکارانش او را سرزنش نموده، چنین می  گفتند: «شایسته نیست که درباره تورات گفته شود این خوب است و آن دیگری خوب نیست.» چنین دیدگاهی در مورد یک دانشمند علوم تجربی نیز وجود دارد؛ او نیز مجاز نیست که بگوید فلان آفریده برایش جذّابیتی ندارد. این به معنای نفی مطلق ارزش  گذاری (حتی اگر از روی علاقه باشد) نیست؛ چون ارزش  گذاری اگر بر درک این واقعیت استوار باشد که هیچ فردی حق ندارد که از نظر عینی صرف، قضاوت و یا تعیین کند که فلان چیز فاقد زیبایی و جذّابیت است، مورد قبول است.
این شبیه  سازی میان دنیای طبیعی و تورات مسئله  ای کهن است و حکیمان درباره آن به تفصیل بحث کرده  اند. یکی از قدیمی  ترین اظهارنظرها در این باره چنین است: «درست همان  گونه که معمار با استفاده از طرح و نقشه، ساختمانی را بنا می  کند، آن یگانه مقدس – تبارک و تعالی – نیز در آفریدن جهان، تورات را مبنا قرار داده است.» نتیجه  ای که از این بینش به دست می  آید این است که باید میان جهان هستی و تورات پیوندی خاص باشد؛ چون که تورات بخشی از ذات طبیعت است، نه این  که صرفاً تأمّلی سطحی از جهان طبیعی ارائه کند. این شیوه تفکر موجب پیدایش این دیدگاه شد که هیچ موضوعی آن قدر عجیب و غریب یا باور نکردنی نیست که نتوان در آن اندیشه کرد.
تلمود اثری یکدست از یک نویسنده نیست؛ و به همین دلیل، طیف گسترده  ای از سلیقه  ها را نشان می  دهد. وقتی که چندین نفر در تدوین یک اثر [به طور هم  زمان  ] همکاری می  نمایند، در ذهن خودشان هدف خاصی را تعقیب می  کنند که سرشت و جهت  گیری آن اثر را مشخص می  کند. اما تلمود نتیجه و حاصل تقریر اندیشه  ها و بیانات تعداد زیادی از عالمان، در یک دوره طولانی است که هدف نهایی هیچ  یک از آنها در آن زمان، خلق و کتابت یک اثر نبوده است. گفته  ها و نظرهای آنها ملهم از زندگی بود و از پرسش  های طرح شده برای خود آنان و تبادل آراء میان حکیمان گوناگون و شاگردانشان سربرمی  آورد. به همین دلیل، ما نمی  توانیم گرایشی روشن یا هدفی خاص را در تلمود بیابیم. [در این کتاب  ] تا حد زیادی، هر بحثی نسبت به مباحث دیگر مستقل و بی  بدیل است و در عین حال، موضوع  های مورد بحث، به یکدیگر مربوط هستند. با این همه، تلمود دارای سرشتی غیرقابل تردید، خیره  کننده و مخصوص به خود است که محصول کار یک فرد یا تدوین  کنندگان آن نیست، بلکه محصولی جمعی است که اوضاع قوم یهودی را در دوره  ای معیّن نشان می  دهد. تمایز میان اشخاص نه  تنها در آن  جا که هزاران دیدگاه بدون ذکر نام مطرح شده  اند، بلکه در مواردی هم که هویت نویسنده یا شارح معلوم است، کم  رنگ و نامشخص است و روحیه عمومی حکم  فرماست. هر اندازه هم که اختلاف میان دو حکیم شدید بوده، هر خواننده  ای درنهایت، با ملاحظه اتحاد و یگانگی حاکم بر همه آنها، به خصوصیات مشترک و همدلی آنان، اذعان خواهد کرد.
از آن  جا که تلمود به موضوع  ها، عقاید و مشکلات می  پردازد، در طول قرن  ها، شیوه نقل دیدگاه  های مختلف به صورت زمان حالِ «اَبَیِه می  گوید، راوا می  گوید» در آن رشد کرده است. این ویژگی در سبک، این باور را منعکس می  کند که اثر ذکر شده صرفاً ضبط تاریخی نظرهای حکیمان دوره  های گذشته نیست و نباید با ملاک و معیار تاریخی درباره آن قضاوت کرد. حکیمان تلمودی خود، بین شخصیت  ها و دوره  ها (روشن کردن این مسائل در واقع مکمل تحقیق است) تمایز قائل می  شدند؛ اما این تفاوت  ها را تنها زمانی نقل می  کردند که ارتباط نزدیکی با موضوع داشتند و در کار ارزش  گذاری و تحقیق به  کار گرفته نمی  شدند. به عقیده این دانشمندان، زمان یک جریان پایدار نیست که در آن، زمان حال همیشه گذشته را محو و نابود کند. اساساً حال و آینده به تعبیری، رو به رشد تلقی می  شوند؛ چرا که هر دو بر گذشته  ای که هنوز زنده است بنا می  گردند. در این فرایند گسترده، برخی عناصر شکل ثابت  تری به خود می  گیرند، درحالی  که عناصر دیگری، به خاطر تعلق داشتن به زمان حال، انعطاف  پذیرند و قابلیت تغییر بسیار زیادی دارند. با این همه، چنین فرایندی بر ایمان به سرزندگی و نشاط همه عناصر – گرچه ممکن است قدیمی هم باشند – و اهمیت نقش آنها در کار بی  پایان و خود نوسازِ آفرینش مبتنی خواهد بود.
این فرایند نوسازی و تجدد، رابطه  ای وثیق با محور بودن پرسش در گفت وگوهای ۱ مود، ۳تلمودی دارد. سرتاسر ۱ مود، ۳تلمود، تا حدودی، در قالب پرسش و پاسخ تدوین شده است. حتی آن جا که مسائل به درستی نوشته نشده  اند و صورت  بندی واضحی ندارند، این پرسش  ها زمینه هر گفتار و تفسیری را تشکیل می  دهند. یکی از قدیمی  ترین روش  های مطالعه ۱ مود، ۳تلمود تلاش برای بازسازی پرسش بر مبنای گزاره  ای است که در حکم پاسخی برای آن به شمار می  رود. ۱ مود، ۳تلمود شمار بسیار زیادی از کلمات پرسشی را دربردارد که به ترتیب، از پرس  وجو در جهت ارضای کنجکاوی، تا سؤال  هایی را که در پی تخریب اعتبار موضوع  های مورد بحث هستند، شامل می  شوند. هم  چنین، ۱ مود، ۳تلمود بین سؤال  های بنیادی و تحقیقات کم  اهمیت  تر، یعنی بین پرسش از اصول و پرسش فرعی، تفاوت قائل است. طرح ابهام  ها نه تنها مجاز، که مطالعه و تحقیق در آن ضروری است. قاعده این است که هر نوع پرس  وجویی تا حد معیّنی، مجاز و حتی مطلوب است؛ هرچه بیشتر، بهتر. هیچ پرس  وجویی تا وقتی که به موضوع اصلی وفادار بماند و به جنبه  ای از آن مربوط بشود، غیرمنصفانه و غلط تلقی نمی  گردد. این امر نه تنها درباره خود ۱ مود، ۳تلمود، که درباره شیوه مطالعه و پی  جویی آن نیز صادق است. از طلبه انتظار می  رود که پس از یافتن دست  مایه  های اصلی و اساسی، سؤال  هایی برای خود و دیگران طرح کند، تردیدهایی بیان دارد، و به چون و چرا درباره آنها بپردازد. از این نظر، ۱ مود، ۳تلمود شاید تنها کتاب مقدس در تمام فرهنگ  های دنیا باشد، که به طلبه اجازه می  دهد و حتی او را تشویق می  کند که آن را مورد سؤال قرار دهد.
این ویژگی تلمود ما را به جنبه دیگری از این اثر و مطالعه در آن رهنمون می  شود؛ از بیرون نمی  توان نسبت به این اثر، معرفتی اندوخت. از آن جا که تلمود دارای سرشتی یگانه است، هر گونه توصیفی از موضوع  های آن و شیوه  های مطالعه در آن، ناچار و به  طورحتم، سطحی خواهد بود. معرفت و شناخت حقیقی تنها از طریق ارتباط روحانی به دست خواهد آمد و طلاب باید عاقلانه و با احساس، در بحث تلمودی مشارکت جویند؛ به گونه  ای که خود، تا اندازه  ای خالق آن شوند.
پی نوشتها:
۱) seyr
۲) Mishnah
۳) Geara
۴) mitzvat seyr Torah
۵) house
۶) Shammai
۷) Hillel
۸) living God

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا