جلوه های نوزده گانه امر به معروف و نهى از منکر در قرآن کریم (۲)

جلوه های نوزده گانه امر به معروف و نهى از منكر در قرآن کریم (2)

۵) معروف و منکرهایى که پیامبر بیان فرموده است
از مضمون آیه ۱۲ سوره ممتحنه درمى یابیم که بیعت زنان مومن با پیامبر در صورتى پذیرفته مى شود که آنان، «چیزى را با خدا شریک نسازند، دزدى و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و بچه هاى حرامزاده پیش دست و پاى خود را با بهتان (و حیله) به شوهر نبندند» و در نهایت در کارهاى نیک از پیامبر نافرمانى نکنند «ولا یعصینک فى معروف». همچنین در آیه هفتم از سوره حشر بر اطاعت از پیامبر اسلام در امور معروف تاکید شده است: ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا «آنچه را که فرستاده او به شما داده آن را بگیرید و از آنچه شما را بازداشت بازایستید». این آیات به اضافه آیاتى که در آنها (به طور عام) بر لزوم اطاعت از پیامبر تاکید شده است نشان از وجه دیگرى از وجوه نوزده گانه امر به معروف و نهى از منکر در قرآن دارد. براساس این آیات مسلمین مى توانند به آنچه پیامبر تحت عنوان معروف از آنها یاد کرده است عمل نمایند، خصوصا آن که در آیات سوم و چهارم از سوره نجم مى خوانیم: و ما ینطق عن الهوى ان هوالا وحى یوحى. «]پیامبر[ از سر هوس سخن نمى گوید این سخن به جز وحى اى که وحى مى شود نیست». از این آیه البته مى توان دریافت که این گونه معروف ها ملهم از وحى است. 
۶) بخشوده شدن منکرات (انواع مناهى)
در صورتى که اصل را بر آیه «ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه، نکفر عنکم سیئاتکم و ندخلکم مدخلاً کریما» (نساء، ۳۱) بگذاریم، نص این آیه شرط پوشاندن گناهان کوچک را نزدیک نشدن (اجتناب) به گناهان بزرگ دانسته است اما اگر به آیاتى همچون «ان الله یغفر الذنوب جمیعاً» (در حقیقت خدا همه گناهان را مى آمرزد) (زمر، ۵۲) و یا اگر به آیات: ۲۱ سوره نساء، ۱۲ و ۶۵ مائده، ۲۹ انفال، ۸ تحریم، ۷۰ فرقان، ۷ عنکبوت، ۱۶ احقاف، ۲ محمد، ۵ فتح، ۱۹۵ آل عمران استناد کنیم باید بگوییم که در نهایت تمامى گناهان آمرزیده خواهد شد. و البته آنگونه که از آیات قرآن استنباط مى شود تنها یک شرط اساسى براى آمرزش گناهان وجود دارد و آن داخل شدن در دایره مومنین است: «فمن یعمل من الصالحات و هو مومن فلا کفران لسعیه و انا له کاتبون» (انبیاء، ۹۴). «پس هر که کارهاى شایسته انجام دهد و مومن هم باشد براى تلاش او ناسپاسى نخواهد بود و ماییم که به سود او ثبت مى کنیم». حتى اگر این مومنین قبل از آن که توبه کرده و ایمان بیاورند، غیر خدا را خوانده باشند و قتل نفس و زنا کرده باشند و چنان که در آیه ۱۲ سوره ممتحنه مشاهده کردیم از زنان «مومنى» که براى بیعت با پیامبر (ص) آمده بودند، خواسته شده است که از زنا، دزدى، تهمت و قتل اولادشان بپرهیزند.
۷) ویژگى مومنین و مومنات
در قرآن کریم یکى از مهم ترین صفاتى که براى زنان و مردان مومن ذکر شده است آمر و ناهى بودنشان است. این دو ویژگى حتى قبل از نماز و زکات آمده است: «والمومنون و المومنات بعضهم اولیا بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و یطیعون الله و رسوله اولئک سیر حمهم الله ان الله عزیز حکیم» (توبه، ۷۳). و مردان و زنان با ایمان، دوستان یکدیگرند که به کارهاى پسندیده وامى دارند و از کارهاى ناپسند بازمى دارند و نماز را برپا مى کنند و زکات مى دهند و از خدا و پیامبرش فرمان مى برند، آنانند که خدا به زودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد که خدا توانا و حکیم است. 
۸) ویژگى منافقین و منافقات
در مقابل مومنین و مومنات، منافقین و منافقات عکس این آموزه عمل مى کنند. آنان در کنار این صفت – نفاق – داراى بخل نیز هستند. بنابراین، از آن جا که خداوند را فراموش کرده اند، و یا به عبارت دیگر، به مواعظ خداوند توجه نکرده اند، خداوند نیز به آنان توجهى نخواهد کرد. بى توجهى به امر به معروف و نهى از منکر به اضافه صفت «بخل» منافقون و منافقات را شایسته صفت «فسق» کرده است. «المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض یامرون بالمنکر و ینهون عن المعروف و یبقضون ایدیهم نسواالله فنسیهم ان المنافقین هم الفاسقون» (توبه، ۶۹). مردان و زنان دو چهره (همانند) یکدیگرند. به کارهاى ناپسند وامى دارند و از کارهاى پسندیده بازمى دارند و دست هاى خود را (از انفاق) فرو مى بندند. خدا را فراموش کردند؛ پس (خداوند هم) فراموششان کرد. در حقیقت، این منافقانند که فاسقند. 
۹) «تمکن» و امر به معروف و نهى از منکر
«الذین ان مکناهم فى الارض اقاموا الصلواه و اتوالزکوه آمروا باالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبه الامور» (حج، ۴۱). همان کسانى که چون در زمین به آنها توانایى دهیم نماز برپا مى دارند و زکات مى دهند و به کارهاى پسندیده وامى دارند و از کارهاى ناپسند بازمى دارند و فرجام همه کارها از آن خداست.
این آیه واجد چند نکته مهم است. اول آن که تمکن در آیه شامل همه گونه توانایى و امکان است به هر نوع تواناى اى که لوازم تحقق اهداف مذکور در آیه را فراهم سازد. دوم آن که در اقامه این دو آموزه عاقبت کارها به خداوند متعال ارجاع شده است. این ارجاع نشان مى دهد که در مرحله اجرا صرف توصیه و تذکار اهمیت دارد و نه اکراه و اجبار. 
۱۰) امت برتر
«کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون باالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله» (آل عمران، ۱۰۹).
شما بهترین امتى هستید که براى مردم پدیدار شده اید؛ به کار پسندیده فرمان مى دهید و از کار ناپسند بازمى دارید و به خدا ایمان دارید. از سیاق آیه فوق مى توان دریافت که بهترین اجتماع، اجتماعى است که در آن گروهى از مردم (مثلا با تاسیس سازمان ها، نهادها و مراکز مشخص) در جامعه حضور داشته باشند تا معروف را بشناسانند و به انجامش توصیه کنند و منکر را منفور و مطرود سازند و مردمان را از انجامش نهى کنند. نکاتى که در ذیل این آیه مطرح است و باید روشن شود این است که اولا آیا این خروج براى امر به معروف و نهى از منکر داوطلبانه است یا اجبارى؟ ثانیا امر به معروف و نهى از منکر با هدف نمایاندن و معلوم ساختن و تفکیک خیر و شر براى مردمان است یا وادار کردن آنها به انجام برخى امور و ممانعت آن ها از انجام برخى امور دیگر؟ ثالثا به فرض اگر داوطلبانه است و با هدف صرف نمایاندن خیر و شر صورت مى گیرد آیا تشکیل سازمانى دولتى در تضاد با مقاصد و شرایط مذکور نیست؟ آن چنان که از مجموع آیات مورد بررسى در صفحات پیشین برمى آید؛ اولا خروج براى انجام امر به معروف و نهى از منکر امرى داوطلبانه و اختیارى است و نه اجبارى. ثانیا غایت آنى امر به معروف و نهى از منکر نمایاندن، شناساندن و تفکیک خیر و شر براى مردمان و آگاه ساختن آنان است نه وادار کردن آن ها به انجام یا عدم انجام فعلى معین. بنابراین، نتیجه آنى امر به معروف و نهى از منکر آگاهى بخشیدن است و آمر به معروف و ناهى از منکر صرفا مى بایست این نتیجه را تحقق بخشد. اما نتیجه آتى و غایى امر به معروف و نهى از منکر این است که افرادى که امر به معروف و نهى از منکر شده اند و آن آگاهى را دریافت کرده اند، در عمل رو به معروف آورند و از منکر دورى کنند. براى تحقق این نتیجه اراده و انتخاب خود فرد واسطه است. بنابر این، آمر به معروف و ناهى از منکر تنها وظیفه دارد که این واسطه را از طریق تبلیغ و آگاهى بخشى تحریک و تحریض کند و آن را فعال سازد. به محض این که او بخواهد این واسطه را دور بزند و آن را نادیده بگیرد و خود مستقیما براى تحقق نتیجه آتى و غایى امر به معروف و نهى از منکر وارد قلمرویى مى شود که خداوند پیامبر را (مطابق آیات پیشین) از آن بازداشته است. در این جاست که امر به معروف و نهى از منکر مستعد آن مى شود که به ضد خود تبدیل گردد. ثالثا در انجام امر به معروف و نهى از منکر سازمان هاى غیردولتى و غیررسمى و داوطلبانه بر سازمان دولتى اولویت دارند، زیرا آمر به معروف و ناهى از منکر باید عملش را مومنانه انجام دهد و در انجام آن قصد و نیت خیر داشته باشد و به معروف عمیقا علاقه مند باشد واز منکر بپرهیزد و آن را منکر تلقى کند، نه این که صرفا براى کسب حقوق و انجام تکلیف ادارى امر به معروف و نهى از منکر کند. چنین کسانى بسا خود در زندگى عادیشان منکر را بسى بیشتر از معروف بپسندند. آیا به نظر شما چنین کسانى مى توانند و صلاحیت دارند که آمر به معروف و ناهى از منکر باشند؟ قطعا چنین نیست. بنابراین، سازمان هاى دولتى مربوطه مى بایست کسانى را در این قلمرو بگمارند که به کار خویش عشق بورزند و شرایط را براى جابه جایى مداوم آن هایى که دیگر علاقه اى به فعالیت در این قلمرو ندارند فراهم سازند. متاسفانه در سازمان دولتى غالبا چنین امکانى وجود دارد. نتیجه این که سازمان هاى غیردولتى و داوطلبانه در انجام امر به معروف و نهى از منکر صددرصد اولى تر از سازمان هاى دولتى و رسمى اند. بنابراین وظیفه اصلى دولت در پیگیرى اصل امر به معروف و نهى از منکر تشویق سازمان هاى داوطلبانه و فراهم ساختن امکان لازم براى شکل گیرى آن هاست.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا