خاکریزهای نورانی
وقتی خورشید در حال غروب بود ما با مشکل انعکاس نور از شیشه خودروها، وسایل و ادوات مواجه بودیم. دشمن با گرای دقیق حاصل از تابش نور خورشید مواضع ما را شناسایی میکرد و میکوبید.
برادران در بعضی از نقاط خاکریز که پشت سر آن سنگر ادوات یا جمعی نبود اقدام به ریختن شیشه خرده یا آیینه شکسته کردند و همین امر باعث شد عراقی ها محل بازتاب نور را بکوبند و به خیال خود به نیروهای ایرانی ضربه بزنند.
منبع: کتاب خلاقیتها
خاکبرداری در شب
در جزیرهی مجنون، جز راه باریکی، همه جا آب بود. برای گسترش جاده و سنگربندی، مایلرها هر شب به خط مقدم خاک میبردند و مجبور بودند در این مسیر صددرصد چراغ خاموش حرکت کنند. برای جلوگیری از سقوط ماشین ها به درون آب در اطراف جاده فانوسهایی با رنگ آبی سیر قرار داده بودند، طوری که از فاصلهی کمتر از ده متر به سختی نورشان مشخص بود.
برای استتار نیز فانوسها را پشت کپهای خاک قرار داده بودند که عراقیها اصلاً متوجه آن نمیشدند. به این صورت رانندهها شبانه به خط مقدم خاک میبردند.
منبع: کتاب خلاقیت ها صفحهی ۱۶۵
خال پیشانی
در جزیره مینو، بچهها کلاهخودهایی را روی چوب میگذاشتند و بلند میکردند تا سیمینوف زن عراقیها آنها را هدف قرار دهد و همان لحظه رزمنده ایرانی با سلاح سیمینوف در گوشهای منتظر رویت آن بخت برگشته بود تا خالی روی پیشانیاش بگذارد.
منبع: کتاب خلاقیتها
خانههای خالی
بچههای مخابرات برای اینکه دشمن را اذیت کنند، وقتی آنها روی خطوط بیسیم ما میآمدند، از درون روزنامههای رمز، خانههای خالی را پیدا میکردند و شروع به خواندن رمزهای بیمفهوم میکردند تا دشمن تصور کند پیامهای مهمی ردوبدل میشود و در نتیجه، شروع به تلاش و پیگیری کند.
منبع: کتاب فرهنگ جبهه
خبر داغ!
در منطقه مهران دشمن آتش زیادی روی ما میریخت. با پیشنهاد یکی از دوستان پنج، شش لاستیک را که در منطقه زیاد بود، در مکانی که نیروها قرار نداشتند کنار هم چیدیم تا به مرور هرکدام آتش بگیرند و آتش ادامه دار باشد.
از آن روز به بعد نیروهای رژیم بعث به آنجا آتش میریختند. بعد از مدتی گوینده خبر رادیو عراق گفت که یکی از انبارهای مهمات ایرانی در منطقهی مهران را هدف قرار داده و منفجر کرده است.
منبع: کتاب خلاقیتها