راهی نامعلوم

راهی نامعلوم

غازها پرندگانی از خانواده مرغابی‌سانان با گستره‌ای وسیع از گونه‌های مختلف وحشی و اهلی و جزو قدیمی‌ترین حیوانات اهلی‌شده هستند؛ گونه وحشی این حیوانِ گیاه‌خوار تقریباً در تمام نواحی دنیا زندگی می‌کند و بسته به نوع گونه و محیط زندگی، بر یکی از مرتفع‌ترین مکان‌های منطقه چشم بر حیات می‌گشاید. این مکان مرتفع می‌تواند درخت، ساختمانی بلند و یا صخره‌ای صعب‌العبور باشد.

«غاز بارناکل» لانه را در ساحل بر بلندای صخره‌ای ۱۳۰ متری بنا می‌کند؛ چراکه هر چه بی‌دفاع‌تر باشی ناگزیری از زندگی سخت‌تر؛ غاز پرنده بی‌دفاعی است که برای دفاع از خود و حمایت از جوجه‌هایش فقط می‌تواند قد بکشد، سر را در راستای بدن قرار بدهد و سعی کند با سروصدا و حرکت سریع به سمت دشمن، وی را ترسانده و متواری کند، اما وسیله دفاعی خاصی که او را در برابر حیوانات درنده حفاظت کند ندارد. به‌همین دلیل با لانه‌سازی بر بلندای صخره می‌تواند در ۲۸ روزی که بر تخم‌ها خوابیده، آن‌ها را از دسترس و حمله حیوانات محفوظ نگاه دارد، اما این حفاظت، با از تخم خارج شدن آخرین جوجه تمام می‌شود؛ روز دوم تولدِ جوجه‌ها دیگر زمانی برای تأمل نیست، والدین مجبورند جوجه‌ها را برای تغذیه به ترک محل دعوت کنند، اما چگونه؟ لانه‌ای در ارتفاع حداقل ۱۳۰ متری، صخره‌هایی بدون پوشش گیاهی و جوجه‌ای که پر پرواز ندارد. آن‌ها در هشت هفتگی توان پرواز پیدا می‌کنند، پس اکنون چاره‌ای جز پرش نیست. اگر پرش درست و مناسبی داشته باشند و بتوانند با شکم به صخره‌های پیش‌رو برخورد کنند، احتمالاً جان سالم به درمی‌برند، اما کار به این سادگی‌ها هم نیست؛ جوجه‌ها تا رسیدن به والدین چندین و چند بار با صخره‌ها برخورد می‌کنند و در این برخوردهای متوالی کاری از دست والدین ساخته نیست.

این پرش سهمگین بالاخره تمام می‌شود. هر پنج جوجه پریده‌اند و والدین در حال بازخوانی آنان سعی می‌کنند با صدا زدن جوجه‌ها آن‌ها را به‌سوی خود بخوانند. یکی می‌آید، دیگری هم ناخوش‌احوال خودش را می‌رساند و حرکت آغاز می‌شود. فرصت برای ماندن بیشتر نیست. اگر سریع خود را به آب نرسانند هرلحظه شکارچی گرسنه‌ای از راه می‌رسد. سومی هم خودش را نشان می‌دهد اما می‌داند کسی برای او نمی‌ایستد پس خودش را به‌سرعت به گروه می‌رساند و حرکت آغاز می‌شود؛ بدون آن‌که مشخص باشد آیا این سفر پرمخاطره شروع نشده به پایان می‌رسد یا جوجه‌ها می‌توانند به بلوغ برسند یا نه، چون از کلاغ و میمون گرفته تا روباه و دیگر حیوانات شکاری، آنان را طعمه قرار می‌دهند و بدتر از همه وقتی است که به بلوغ می‌رسند؛ حین مهاجرت و بر بلندای آسمان شکارچی‌های سنگدل غازهای خوش‌خوراک را مهمان گلوله‌های داغ می‌کنند. اصلاً همین چند لحظه پیش بود که جوجه‌های خانواده قبلی را روباه گرسنه‌ای شکار کرد و تلاش والدین برای نجات آنان نتیجه‌ای نداد. گویی این‌ها خوش‌شانس‌تر هستند و می‌توانند به‌سلامت خود را به آب برسانند.

غاز بارناکل از همان ساعات اولیه زندگی با مخاطراتی که هرلحظه در کمین او نشسته‌اند، روبه‌رو می‌شود؛ اگرچه تعدادی از این پرندگان قبل از بلوغ و سنین جفت‌گیری قربانی می‌شوند، اما آنان آموخته‌اند که هرروز بیشتر از قبل خود را با طبیعت وفق داده و زنده بمانند؛ از زندگی در یک منطقه در سال‌های دور به «پرندگانی مهاجر» تبدیل‌شده‌اند، «سرعت عمل» آموخته‌اند و گاهی هم با «ذکاوت» حواس شکارچی را پرت کرده‌اند و این‌گونه توانسته‌اند عمری ۲۵ ساله در طبیعت داشته باشند.

قصه زندگی برخی آدم‌ها نیز مثل زندگی غاز اهلیِ روستایی است (نه غازی که به روش صنعتی رشد می‌کند و در شرایطی مساعد متولد می‌شود و در طول زندگی همه‌چیز برایش مهیاست.) برخی هم چون غاز بارناکل زندگی را با پرشی ۱۳۰ متری شروع می‌کنند و هرلحظه چالشی غیرمنتظره پیش‌رو دارند. تازه بین همان‌ها نیز کودکی بیشتر در پناه والدین است و دیگری می‌فهمد خانواده حرکت را شروع کرده و اگر تمام توانش را به پاهایش ندهد و خود را به جمع نرساند حتماً جا می‌ماند. شنونده قصه زندگی این آدم‌ها که باشی، دلت به درد می‌آید و شاید حکمت و علت این تفاوت‌ها را نفهمی اما وقتی می‌بینی کوچکی و ارزشمندی غاز او را به بلندای صخره می‌کشاند، وقتی می‌بینی هرساله هزاران غاز این شرایط سخت را تاب می‌آورند، می‌فهمی زندگی سخت برخی اشخاص، بی‌ارتباط با توانمندی‌هایشان نیست، می‌فهمی همان‌طور که زیبایی‌های زندگی و ارزش این غازها بسیار بیشتر از غازهای اهلی است، زندگی این دسته از آدم‌ها نیز پر از تجربه‌ها و درک‌های زیبا و پرمفهوم است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید