روان‌شناس کودک خود باشید

روان‌شناس کودک خود باشید

سال‌ها پیش روان‌شناسی به‌نام «آیزنک» این بحث مهم را مطرح کرد که کتاب‌های آموزش تربیت فرزند، شاید همیشه آن‌قدرها هم که ما فکر می‌کنیم مفید واقع نشوند، زیرا بچه‌ها از بدو تولد خلق‌وخوها، مزاج‌ها و شخصیت‌های متفاوتی دارند و یک روش تربیتی واحد، برای همه بچه‌ها به یک اندازه تأثیرگذار نیست. در واقع هر بچه‌ای متناسب با خلق‌وخویی که دارد، بیشتر به یک شیوه تربیتی پاسخ می‌دهد و به روش‌های دیگر پاسخ مثبت چندانی نمی‌دهد. شاید شما هم ‌چنین تجربه‌ای را داشته‌اید؛ ممکن است برای مثال از بین دو فرزندی که دارید، یکی شخصیت بسیار وابسته و دیگری شخصیت کاملاً مستقل داشته باشد یا یکی درون‌گرا و دیگری برون‌گرا باشد. حتماً خود شما هم در طی سالیان فرزند‌پروری، متوجه شده‌اید که هرکدام از آن‌ها با یک شیوه خاص تربیتی، همکاری و هماهنگی بیشتری از خود نشان می‌دهند. 
 

کودکان حساس

کودکان حساس آسیب‌پذیرتر، احساساتی‌تر و پرشورتر هستند. هر کودکی نیاز دارد که احساساتش درک شود، اما کودکان حساس، نیازمند توجه بیشتری هستند. آن‌ها به همدردی بیشتری احتیاج دارند و لازم است ارزش بیشتری برایشان قائل شد و مشکلات و تلاش‌هایشان را تائید کرد. اگر با بچه حساس همدردی نکنید، آن‌قدر مشکلات خود را بروز می‌دهد تا همدردی لازم را به دست آورد. اگر احساسات او درک نشود، هر دردی برای او بزرگ‌تر جلوه خواهد کرد و درد جسمی و روحی او را شدت خواهد بخشید. وقتی چنین کودکی می‌گوید «دلم درد می کنه» اگر با حرارت به او توجه نکنید، خواهد گفت «دلم خیلییی درد می‌کنه…»! وقتی والدین، بچه‌های حساس را نادیده می‌گیرند، مشکلات و حساسیت آن‌ها بیشتر می‌شود. اگر این بچه‌ها احساس نکنند با آن‌ها همدردی می‌کنید، خود را قربانی می‌پندارند و ممکن است در «احساس ترحم» نسبت به خود غرق شوند. آن‌ها برای رهایی از رنج‌ها و مشکلاتشان به زمان بیشتری احتیاج دارند و وقتی با مهرجویی و شفقت به مشکلات آن‌ها گوش کنید و گرفتاری‌هایشان را درک کنید، احساس راحتی و آسایش خواهند کرد.

چنین کودکانی معمولاً برای ایجاد دوستی و برقراری ارتباط، به زمان بیشتر و حتی به کمک نیاز دارند، اما وقتی با کسی دوست می‌شوند، بسیار صادق و وفادارند و اگر خیانتی ببینند به‌شدت لطمه می‌خورند. بخشش و گذشت یکی از مهم‌ترین مهارت‌هایی است که باید به آنان آموخت. با اندکی ارزش قائل شدن برای این بچه‌ها، کم‌کم شروع به دیدن جنبه‌های مثبت می‌کنند و رفتارشان هم مثبت می‌شود. وقتی به حرف آن‌ها گوش داده شود، درک شوند و احتیاجات روانی آن‌ها برآورده شود، قابلیت‌هایی مانند قوه درک بالا، توانایی برقراری ارتباط، مهربانی، خلاقیت و کمک‌رسانی در وجودشان شکوفا می‌شود. این قابلیت‌ها از راه خدمت به دیگران به حد کمال می‌رسند.

کودکان فعال

بچه‌های فعال، بیشتر دوست دارند روی دیگران تأثیر بگذارند. آن‌ها خودانگیز هستند و وقتی برنامه‌ای داشته باشند یا بدانند باید چه کنند، بیشتر از خود همکاری نشان می‌دهند. این کودکان همیشه آماده هستند که پیش بروند، رهبری کنند یا به روش خود کارها را انجام دهند. آن‌ها باید همیشه از قبل از برنامه خبر داشته باشند و بدانند مقررات چیست و رئیس کیست. اگر این برنامه حالت نوعی بازی را به خود بگیرد، بیشتر مشارکت خواهند کرد. مثلاً اگر قرار است آن‌ها را به پارک ببرید باید از قبل بگویید «کاری که می‌خواهیم انجام بدهیم این است که اول تاب‌بازی کنیم و بعد به سراغ سرسره برویم. هر یک از شما دو دقیقه بازی می‌کند و نوبت را به دیگری می‌دهد!»

بچه‌های فعال، دوست دارند مرکز توجه باشند و بدون سازمان‌دهی و در نظر گرفتن محدودیت‌های مشخص، زورگو و سلطه‌جو می‌شوند. آن‌ها از رهبری لایق و دارای اعتمادبه‌نفس پیروی می‌کنند و به او احترام می‌گذارند. والدین باید مراقب باشند کوچک‌ترین نقطه‌ضعف، آسیب‌پذیری و تردیدی از خود نشان ندهند. اگر بعد از برنامه‌ای که مشخص کرده‌اید مقاومت کردند، به پیشنهادشان احترام بگذارید ولی خودتان معین کنید که چه‌کار باید کرد. برای مثال وقتی شما می‌گویید ابتدا تاب‌بازی می‌کنیم و بعد به سراغ سرسره می‌رویم، ممکن است او بگوید اول سرسره بعد تاب‌بازی. در این صورت پدر یا مادر عاقل خواهد گفت «پیشنهاد خوبی است، همین کار را می‌کنیم.» این بچه‌ها به‌شدت دوست دارند با آن‌ها کنار بیایید و وقتی به نظراتشان توجه شود، شکوفا می‌شوند.

برای افزایش میزان همکاری در کودکان فعال، بهتر است بعد از این‌که آن‌ها را سازمان‌دهی و برایشان برنامه مشخص کردید، در صورت امکان مسئولیت کاری را به عهده‌شان بگذارید. آن‌ها دوست دارند احساس کنند وجودشان مفید است و مورد اعتماد پدر و مادر هستند. در مثال بالا می‌توانید به آن‌ها بگویید «سعید از تو می‌خواهم نظارت کنی که هر کس حداقل یک‌مرتبه سُر بخورد. اول خودت برو بالا و به بقیه نشان بده چه‌طور باید بازی کنند.»

سپردن سمت سرگروه به بچه فعال همراه با راهنمایی باعث می‌شود او در بهترین حالت روحی ممکن به سر برد و خودبه‌خود مشارکت‌جو شود. این بچه‌ها بیش‌ازحد انرژی دارند، دوست دارند تحرک داشته باشند و با شرکت در کارها، چیزهایی یاد بگیرند. اگر مدتی طولانی یک‌جا بنشینند کلافه می‌شوند و چون به‌هرحال می‌خواهند کاری انجام دهند، بدون فکر اقدام می‌کنند و خود را به دردسر می‌اندازند. اگر چنین کودکی همراه شما باشد و مجبور باشید مدتی در جایی منتظر بمانید، باید او را به‌نوعی سرگرم کنید یا کاری برایش در نظر بگیرید که بتواند انرژی خود را به کار گیرد؛ مثلاً می‌توانید از او بخواهید که فاصله معینی را بدود و برگردد. آن‌ها همیشه دوست دارند برنده باشند و «موفق شدن» در انجام کارها و مسئولیت‌ها، برای آن‌ها بزرگ‌ترین انگیزه است.

کودکان تأثیرپذیر

بچه‌های تأثیرپذیر، اجتماعی و معاشرتی هستند. معمولاً هیچ کاری را تا آخر انجام نمی‌دهند و همواره مانند پروانه از این شاخه به آن شاخه می‌پرند! آن‌ها با واکنش نشان دادن به تجارب گوناگون زندگی، خود را می‌شناسند و به آگاهی می‌رسند. به‌سرعت، ذهنشان منحرف می‌شود و احتیاج به رهبری و هدایت دارند. وقتی خواسته شما را نادیده می‌گیرند، قصدشان لجبازی کردن نیست، بلکه واقعاً فراموش کرده‌اند. برای اداره کردن این بچه‌ها بهتر است به‌جای درک احساسات و سازمان‌دهی، حواسشان را پرت کرد. انحراف حواس باعث می‌شود بخش دیگری از وجود آنان که مایل به همکاری است، پدیدار شود. برای مثال اگر او را به رختخواب برده‌اید و او از خوابیدن امتناع می‌کند و مقاومت نشان می‌دهد، فقط کافی است با قصه گفتن یا شعر خواندن، حواسش را پرت کنید تا کم‌کم مهیای خواب شود؛ البته تکنیک «پرت کردن حواس» به‌ویژه از طریق قصه‌گویی، تقریباً برای تمام کودکان زیر هشت سال مفید است، اما درباره این کودکان تأثیرگذاری بیشتری دارد. شما می‌توانید از این روش هنگام تعویض لباس، شانه کردن مو، حمام کردن و… اکثر فعالیت‌هایی که ممکن است کودک در برابر آن‌ها مقاومت نشان دهد، استفاده کنید.

بچه‌های تأثیرپذیر بیشتر شاد و سرحال هستند، معاشرت را دوست دارند و زیاد حرف می‌زنند. به‌راحتی دوست پیدا می‌کنند و تمایل دارند همه را دوست داشته باشند. حسادت و کینه‌ورزی در وجودشان نیست. تمایل دارند به حال خود باشند و نباید از آن‌ها انتظار نظم و ترتیب داشت. آن‌ها اغلب اتاق خود را مرتب نگه نمی‌دارند مگر این‌که کمکشان کنید. به‌جای دعوا و جنجال، آستین بالا بزنید و به آنان کمک کنید!

وقتی به آن‌ها فرصت داده شود که شاد باشند و در هر چیزی مختصر کنکاشی کنند، دقت خود را زیاد می‌کنند و یاد می‌گیرند حواس خود را جمع کنند. به‌ویژه بعد از هفت‌سالگی به تشویق و دلگرمی قاطعانه نیاز دارند تا همچنان حواس‌جمع باقی بمانند. بچه‌های تأثیرپذیر بدون حمایت و همدلی کافی در زیر بار مسئولیت‌های زندگی از پا در می‌آیند و پریشان می‌شوند، اما اگر حمایت لازم را دریافت کنند، به‌ مرور زمان استوار، مسئول، دقیق و متکی به نفس می‌شوند و هر کاری را به پایان می‌رسانند.

کودکان پذیرا

بچه‌های پذیرا درباره روال زندگی بیشتر دلواپس هستند. مایل‌اند بدانند بعداً چه اتفاقی می‌افتد و باید در انتظار چه چیزی باشند. وقتی از آنچه پیش‌رو دارند آگاه شوند، بیشتر همکاری می‌کنند. در رویارویی با موقعیت‌های تازه مقاومت می‌ورزند و به فعالیت‌های منظم و تکراری احتیاج دارند. لازم است برای هر کاری مانند خوردن و خوابیدن و بازی و… زمانی در نظر گرفته شود. آنان در برابر اطمینان خاطر و دلگرمی‌هایی مثل «حالا وقتش است که این کار را بکنیم…» یا «حالا می‌خواهیم برویم به…» به‌خوبی واکنش نشان می‌دهند. تکرار به آن‌ها آرامش می‌دهد و برای تغییر و تحول و انجام وظایف جدید، به زمان بیشتری نیاز دارند.

این بچه‌ها به‌اندازه بچه‌های دیگر تحرک ندارند و معمولاً به این قانع هستند که ساکت و آرام بنشینند و از تماشا کردن و خوردن و گوش دادن و خوابیدن لذت ببرند. به‌خودی‌خود خلاق و فعال نیستند و باید به آنان جهت داد که «الان وقتش است که…» در غیر این صورت ممکن است بنشینند و فقط خیال‌پردازی کنند. آن‌ها عاشق آسایش جسمانی هستند و دوست ندارند راحتی خود را به خطر بیندازند. ممکن است به‌جای این‌که با کودکان دیگر همبازی شوند، ساعت‌ها فقط بازی آن‌ها را تماشا کنند! بهتر است از هفت‌سالگی به بعد، آن‌ها را برای شرکت در بازی‌ها و فعالیت‌های جمعی تشویق کنیم، اما اگر مخالفت کردند، باید آن‌ها را آزاد بگذاریم. یکی از راه‌های تشویق به مشارکت این است که به‌جای پرسش «دلت می‌خواهد با آن‌ها بازی کنی؟»، به او بگوییم «حالا وقتش است که با بچه‌های دیگر بازی کنی». اگر مخالفت کرد بگویید «هر وقت دلت خواست با آن‌ها بازی کنی، خبرم کن!».

لازم است به این بچه‌ها همواره وظیفه‌ای محول کنید چون آنان تا زمانی که یاری نشوند ممکن است هیچ‌گونه علاقه و گرایشی در خود پرورش ندهند. برنامه روزانه منظم و کارهای هماهنگ شده به آن‌ها دلگرمی می‌دهد تا برای رویارویی با مسائل تازه، دل را به دریا بزنند. باید برای آن‌ها برنامه بریزید که مثلاً سر ساعت مشخصی بخوابند و سر ساعت مشخصی بیدار شوند، سر ساعت غذا بخورند، روزهای پنجشنبه به کلاس فوق‌برنامه بروند، جمعه‌ها به پارک و مکان‌های تفریحی بروند، برنامه غذایی مشخص داشته باشند و… .

برای کودکان پذیرا فرصت ایجاد کنید و موقعیت‌هایی به وجود بیاورید که علایق خود را گسترش دهند، ولی هرگز آن‌ها را به‌ زور وادار به مشارکت نکنید. از یاد نبرید که آن‌ها صرفاً با «تماشا کردن» خود را شریک در کار می‌دانند. ممکن است عمل کودکی دیگر را پنجاه بار تماشا کنند و سپس ناگهان همان عمل را انجام دهند. در چنین مواقعی باید به آن‌ها توجه نشان دهید و تشویقشان کنید. آن‌ها خواهان دلداری و حمایت مهرآمیز هستند. کند و آهسته حرکت می‌کنند ولی استوار و ثابت‌قدم‌اند. اگر هماهنگی لازم را به دست آورند، توانایی‌های خود را پرورش می‌دهند و قابلیت‌های خود را سروسامان می‌بخشند.

نویسنده: زهرا وافر

مجله آشنا، شماره ۲۱۶، صفحات ۷۰تا۷۳

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا