زورخانه منطقه‌ای , زیر پیراهن , زنگ پیام , زبان توافقی , زبان تاتی

زورخانه منطقه‌اي , زير پيراهن , زنگ پيام , زبان توافقي , زبان تاتي

زورخانه منطقه‌ای
قبضه آرپی‌جی هفت تخته شنا بود و در گود زورخانه در چاله‌ای که در کنار سنگر کنده بودیم به ورزش باستانی می‌پرداختیم.
از میله چادرها به عنوان بیل‌هارتل و از قسمت پایین و جدا شده‌ی شلوارهای مندرس که با سنگ آن را پر می‌کردیم وزنه و سنگ هارتل می‌ساختیم و به دو سر لوله چادر می‌بستیم و به این ترتیب صاحب زورخانه جبهه‌ای شدیم.
منبع: کتاب خلاقیت‌ها صفحه ۲۷۷ 

 

زیر پیراهن
دوستی داشتیم به نام حیدر که مسئول تدارکات بود . قرار شد از روی تپه بلندی که عراقی ها در دامنه مقابلش مستقر بودند بگذریم.
نیاز به تدبیر بود که حیدر لخت شد و زیر پیراهنش را در یک دست و اطلاعیه هایی که هواپیماهای دشمن برای دعوت به تسلیم ریخته بودند در دست دیگرش گرفت و شروع کرد به تکان دادن. عراقی ها به تصور این‌که نیروها می‌خواهند تسلیم شوند ، تحرکی نشان ندادند. آن‌ها سرگرم شدند و ما سریع از تپه عبور کردیم . او هم با نوش جان کردن گلوله ای به ما ملحق شد .
منبع: کتاب خلاقیت‌ها 

 

زنگ پیام
پشت خاکریز، سیمی کشیده بودیم که انتهای آن زنگی وصل بود که من وقتی می‌خواستم به دوستم پیامی بدهم سیم را می‌کشیدم و اگر خواب بود بیدار می‌شد و خودش را به من می رساند.
منبع: کتاب خلاقیت‌ها 

 

زبان توافقی
برای سردرگم و ناکام گذاشتن دشمن از درک پیام‌هایی که با بی‌سیم رد و بدل می‌شد، بچه‌ها از زبان‌هایی که خود ابداع کرده بودند، استفاده می‌کردند؛ مثلاً حرف‌ اول کلمه راس و به آخر آن پسوند مدی اضافه می‌کردند که در نجات نیروها در کربلای ۵ و بیت‌المقدس اثر داشت.
در کردستان نیز بچه‌ها پس از حرف اول کلمه یا حروف لفظ «لحور» را اضافه می‌کردند بچه‌های مخابرات نیز زبان خاصی داشتند. حرف اول همه‌ی کلمات غیر از حرف «س» را برمی‌داشتند و به جای آن حرف «ق» می‌گذاشتند و در وسط از «با» استفاده می‌کردند و در انتها حرف اول کلمه را که حذف شده بود به «یدی» اضافه می‌کردند مثلاً چطوری می‌شد «سیطوری» با چیدی «یاسلام» می شد «قلام باسیدی.»
منبع: کتاب خلاقیت ها صفحه ۱۷۰-۱۷۱ 

 

زبان تاتی
زبان مردم اشتهارد که زبان تاتی است، در عملیات بسیار کاربرد داشت .بچه‌های اشتهارد به این سبب اغلب در پست انتقال پیام خدمت می‌کردند و از کد رمز استفاده نمی‌کردند.
مثلاً به جای اینکه بگویند به میدان مین رسیدیم می‌گفتند:«به سون جار رسیدیم».
منبع: کتاب فرهنگ جبهه 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا