تفاوت معجزات انبیاء با اعمال غیرعادی انسان های دیگر :
به هر حال همه اینها نشانه های قوای مرموز و استعدادهای غیرعادی است که در افراد بشر وجود دارد.
آیا این مقدار برای اینکه نمونه ای باشد و برای اینکه ما تعجب نکنیم از معجزات و خوارق عاداتی که به انبیاء خیلی تفاوت دارد، یعنی درجه بسیار شدیدتری است، ولی آیا اینها نشانه این نیست که در بشر یک استعداد روحی فوق العاده ای وجود دارد؟
معجزه انبیاء غیر از اینکه از نظر درجه و قوت و شدت خیلی مهمتر و فوق العاده تر است.
مبنایش این است که گفتیم اساس این قضایا بیشتر بر ایمان و عقیده و فکر خود انسان است که در خود انسان چقدر این ایمان پیدا شده باشد، بستگی دارد که انسان ایمان به قدرت خدا پیدا کند یا ایمان به قدرت خود. البته هر دوی اینها یکی است یعنی آن قدرتی که در خود می بیند آن را اول قدرت حق ببیند و بعد قدرت خود، یا اینکه آن را فقط قدرت خود ببیند.
اگر انسان فقط به نفس خودش ایمان پیدا کند آنجاست که القائات و الهاماتش همه می شود شیطانی. عمل ریاضت کشان منتهی می شود به ایمان قوی و شدیدی که فقط به روح و نفس خودشان، پیدا می کنند ولی ایمانی که در روح انبیاء و اولیاء پیدا می شود ایمان به قدرت بی نهایت پروردگار است، خودش را هم که می بیند به عنوان پرتوی از قدرت پروردگار می بیند و به همین دلیل آنچه او می فهمد و درک می کند خطا ندارد و آنچه این می فهمد خطا دارد.
قرآن تصدیق می کند که ممکن است یک مرد آثم. گنهکار و دور از خدا دارای یک قدرت خارق العاده بشود ولی از نظر قرآن او مؤید به تأیید شیطان است نه مؤید به تأیید رحمان: هل انبئکم علی من تنزل الشیاطین آیا ما به شما خبر بدهیم که شیاطین بر چه کسی نزول پیدا می کنند؟
تنزل علی کل افاک اثیم( شعراء/۲۲۲-۲۲۱) فرود می آیند بر هر دروغزن گنه کاری، در عین اینکه دروغزن اند معذلک شیطان بر اینها فرود می آید و چیزهایی به اینها القاء می کند، که در آیه دیگر هم می فرماید: و ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم؛ بی گمان شیاطین دوستان خود را وسوسه می کنند. (انعام/۱۲۱).