عبور از باتلاق , عراقی ایرانی , عراقی‌ها و آتش , طویله , عبای پتویی

عبور از باتلاق , عراقي ايراني , عراقي‌ها و آتش , طويله , عباي پتويي

عبور از باتلاق
برای عبور وسایل نقلیه در مناطق پر گل و لای یکی از راننده‌ها با همفکری بچه‌های واحد تخریب طرحی تهیه و اجرا کردند. به این ترتیب که اهرم‌هایی بازویی شکل ساخته و زیر شاسی تویوتا نصب شد. چند متر از این کرکره (به اندازه‌ی عبور لاستیک‌های ماشین) برش خورده و دور لوله‌ای فلزی پیچیده شد و از هر دو سر به اهرم‌های متصل به شاسی وصل شد که در موقع ضرورت با کشیدن طنابی، کرکره باز می‌شد. با حرکت ماشین نیز کرکره باز می‌شد و زیر چرخ قرار می‌گرفت و مانع از نفوذ گل و لای و کند کردن حرکت چرخ‌ها می‌شد.
منبع: کتاب خلاقیتها صفحه ۱۳۳ و ۱۳۴ 
 

عراقی ایرانی
یکی از رزمندگان که خوزستانی بود با پوستی تیره شباهت زیادی به عراقی‌ها داشت.
یکبار خودش را نزدیک سنگر عراقی‌ها رساند و با زبان عربی داد و فریاد راه انداخت که بیاید بیرون، ایرانی‌ها حمله کردند و اولین افرادی را که سراسیمه از سنگر خارج شده بودند به گلوله می‌بست.
منبع: کتاب خلاقیت‌ها 

 

عراقی‌ها و آتش
در عملیات نصر۸ بعد از فتح کوه‌های سلیمانیه، با ده نفر از هم‌رزمان برای دیدن منطقه به داخل دره رفتیم که صدمتر با رودخانه فاصله داشتیم.
ناگهان یکی از بسیجی‌ها فریاد زد:«عراقی‌ها، عراقی‌ها.‌» اسلحه و تجهیزات نداشتیم، فوری سنگر گرفتیم. در همان لحظه یکی از نیروهای زیرک با صدای مهیبی فریاد زد:«آتش» و در همان حال بین ما و عراقی‌ها به زمین خورد و صدایی، آن منطقه را لرزاند. ۱۲ نفر عراقی دست‌هایشان را روی سر گذاشته و به حالت تسلیم جلو آمدند، در حالی که ما حتی یک سرنیزه نداشتیم.
منبع: کتاب فرهنگ جبهه، خلاقیتها 

 

طویله
در عملیات مرصاد، به اسلام‌آباد رسیدیم. هرجا اطراق می‌کردیم ممکن بود دشمن پیدایمان کند. فرمانده به یکی دو نفر گفت:«بگردید این اطراف و طویله‌ای پیدا کنید».
بالاخره طویله‌ای جنب کارخانه یخ‌سازی پیدا شد، آن‌هم پر از احشام گوناگون. بی سیم چی می‌خواست موقعیت را به ستاد لشگر اعلام کند می‌گفت: « ما در «طُوَیله» هستیم و ستاد متعجب از اینکه اسلام آباد کجا و شهر طویله عراق کجا تا بالاخره متوجه شدند.
با شنیدن این خبر دشمن در جاده اصلی منتظر ما ماند و ما با عبور از کوه و استقرار در طویله صبح منافقین را در کمین گاه غافلگیر کردیم.
منبع: کتاب خلاقیت‌ها 

 

عبای پتویی
در حسینیه‌ی گردان تخریب لشگر ۲۷ حضرت رسول اکرم (ص) با پتو، عباهایی درست کرده بودند و در حسینیه آویخته بودند که در آن هوای گرم می‌شد حدس زد این پتوها راست‌کار نماز شب خوان‌هاست! تا شب هنگام در آن هوای خنک کویری وقتی فانوس به دست به گوشه‌ای می روند از شر سرمای شبانه در امان باشند.
منبع: کتاب خلاقیت‌ها 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید