در آیات قرآن کریم، عادل بودن و قیام به عدل بعنوان یک صفت مثبت برای خداوند ذکر شده است یعنی در قرآن تنها به تنزیه خداوند از ظلم و ستم در آیات قرآن قناعت نشده است بلکه به طور مستقیم نیز صفت عدالت برای خداوند اثبات شده است چنانکه می فرماید: شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکه و اولو العلم قائما بالقسط؛ خدا و فرشتگان و دارندگان دانش گواهی می دهند که معبودی جز خدای یکتا که به پادارنده عدل است، نیست (آل عمران/۱۸) بنابراین از نظر اسلام، عدل الهی، حقیقی است و عدالت از صفاتی است که قطعا باید خداوند را به آن موصوف نمود.
عدل اجتماعی در آیات قرآن :
بیشترین آیات مربوط به عدل، در باره عدل جمعی و گروهی است اعم از خانوادگی، سیاسی، قضائی، اجتماعی. در حدود ۱۶ آیه در این زمینه وجود دارد. در قرآن کریم، از توحید گرفته تا معاد، و از نبوت گرفته تا امامت و زعامت، و از آرمانهای فردی گرفته تا هدفهای اجتماعی، همه بر محور عدل استوار شده است. عدل قرآن، همدوش توحید، رکن معاد، هدف تشریع نبوت، فلسفه زعامت و امامت، معیار کمال فرد و مقیاس سلامت اجتماع است.
عدل ؛ هدف نبوت و مبنای معاد :
عدل به مفهوم اجتماعی، هدف نبوت و رسالت پیامبران است و به مفهوم فلسفی مبنای معاد می باشد و آیات زیادی از قرآن کریم به این موضوع اشاره دارند چنانچه قرآن درباره هدف نبوت و رسالت پیامبران می فرماید: لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط؛ همانا فرستادگانمان را با دلایل روشن فرستادیم و همراه ایشان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به راستی و هدایت گرایند (حدید/۲۵). و در موضوع معاد، محاسبه، رستاخیز و پاداش و کیفر اعمال می فرماید: و نضع الموازین القسط لیوم القیامه فلا تظلم نفس شیئا و ان کان مثقال حبه من خردل اتینا بها و کفی بنا حاسبین؛ ترازوهای عدالت را در روز قیامت می نهیم، به احدی ظلم نخواهد شد و اگر هموزن دانه خردل باشد، آن را می آوریم؛ این بس که ما حسابگر هستیم (انبیاء/۴۷).
عدل اخلاقی در آیات قرآن :
قرآن کریم، انسان اخلاقی را به عنوان ” صاحب عدل ” نام می برد. در چند جای قرآن که سخن از داوری و یا گواهی انسانهایی است که از نظر تربیتی و اخلاقی و روحی قابل اعتماد باشند، آنها را به همین عنوان که گفتیم نام می برد، مثل اینکه می فرماید: یحکم به ذوا عدل منکم؛ دو نفر عادل از خودتان آن را تصدیق کنند (مائده / ۹۵) یا می فرماید: و اشهدوا ذوی عدل منکم؛ و دو تن عادل از خودتان را گواه بگیرید (طلاق/ ۲). پس از ترجمه آثار یونانی در جهان اسلام، این جمله افلاطون معروف شد که ” عدالت، مادر همه فضائل اخلاقی است ” ولی در حدود دو قرن پیش از آنکه سخن افلاطون در میان مسلمین شناخته بشود، مسلمین از زبان قرآن این سخن را شنیده بودند.
عدل تکوینی در آیات قرآن :
قرآن کریم تصریح می کند که نظام هستی و آفرینش، بر عدل و توازن و بر اساس استحقاقها و قابلیتها است.
گذشته از آیات زیادی که صریحا ظلم را از ساحت کبریائی بشدت نفی می کند و گذشته از آیاتی که ابلاغ و بیان و اتمام حجت را از آن جهت از شؤون پروردگار می شمارد که بود اینها نوعی عدل، و هلاک بشر با نبود آنها نوعی ظلم و ستم است، و گذشته از آیاتی که اساس خلقت را بر حق – که ملازم با عدل است – معرفی می نماید، گذشته از همه اینها در برخی از آیات، از مقام فاعلیت و تدبیر الهی بعنوان مقام قیام به عدل یاد می کند: شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکه و اولوا العلم قائما بالقسط؛ خدا که همواره نگاهبان عدل (و درستی) است گواهی می دهد که جز او معبودی نیست و فرشتگان و دانشوران نیز گواهی می دهند (آل عمران/ ۱۸) و یا عدل را ترازوی خدا در امر آفرینش می داند: و السماء رفعها و وضع المیزان؛ و آسمان را برافراشت و (در آن) میزان نهاد (الرحمن/ ۷). در ذیل همین آیه است که رسول خدا فرمود: بالعدل قامت السموات و الارض؛ آسمانها و زمین به عدل برپا است.
عدل تشریعی در آیات قرآن :
عدل تشریعی یعنی اینکه در نظام جعل و وضع و تشریع قوانین، همواره اصل عدل، رعایت شده و می شود نیز صریحا مورد توجه قرآن قرار گرفته است. در قرآن کریم تصریح شده که حکمت بعثت و ارسال رسل این است که عدل و قسط بر نظام زندگانی بشر حاکم باشد: لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط؛ همانا فرستادگان خویش را با دلائل روشن فرستادیم و همراه آنها کتاب و مقیاس (قانون) فرستادیم تا مردم بدینوسیله عدل را بپا دارند (حدید/ ۲۵).
بدیهی است که برقراری اصل عدل در نظامات اجتماعی، موقوف به این است که اولا نظام تشریعی و قانونی، نظامی عادلانه باشد و ثانیا عملا به مرحله اجرا در آید. علاوه بر این اصل کلی که قرآن در مورد همه پیامبران بیان کرده است، در مورد نظام تشریعی اسلامی می گوید: قل امر ربی بالقسط؛ بگو: پروردگارم به انصاف فرمان داده است ( اعراف/ ۲۹) یا در مورد برخی دستورها می گوید: ذلکم اقسط عندالله؛ که این در پیشگاه خداوند منصفانه تر است ( بقره/ ۲۸۲). قرآن کریم، امامت و رهبری را ” پیمان الهی ” و مقامی ” ضد ظلم ” و ” توأم با عدل ” می داند. قرآن آنجا که درباره شایستگی ابراهیم برای امامت و رهبری سخن می گویند، برداشتش چنین است: ” آنگاه که ابراهیم از همه کوره ها خالص در آمد به او ابلاغ شد که تو را به امامت و رهبری برگزیدیم. ابراهیم درخواست کرد و یا استفهام نمود که این موهبت الهی در نسل او ادامه یابد. به او پاسخ داده شد که: امامت و رهبری، پیمانی است الهی و ستمکاران را در آن نصیبی نیست: (لاینال عهدی الظالمین؛ عهد من به ستمکاران نمی رسد بقره/۱۲۴).
رابطه عدل با دیگر اصول دین از نظر قرآن :
در قرآن کریم، از توحید گرفته تا معاد، و از نبوت گرفته تا امامت و زعامت، و از آرمانهای فردی گرفته تا هدفهای اجتماعی، همه بر محور عدل استوار شده است. عدل قرآن، همدوش توحید، رکن معاد، هدف تشریع نبوت، فلسفه زعامت و امامت، معیار کمال فرد، و مقیاس سلامت اجتماع است.
عدل قرآن، آنجا که به توحید یا معاد مربوط می شود، به نگرش انسان به هستی و آفرینش، شکل خاص می دهد، و به عبارت دیگر، نوعی ” جهان بینی ” است، آنجا که به نبوت و تشریع و قانون مربوط می شود، یک ” مقیاس ” و ” معیار ” قانون شناسی است، و به عبارت دیگر جای پایی است برای عقل که در ردیف کتاب (قرآن) و سنت قرار گیرد و جزء منابع فقه و استنباط بشمار آید، آنجا که به امامت و رهبری مربوط می شود یک ” شایستگی ” است، آنجا که پای اخلاق به میان می آید، آرمانی انسانی است، و آنجا که به اجتماع کشیده می شود یک ” مسؤولیت ” است.
چگونه ممکن بود مسأله ای که در قرآن تا این پایه بدان اهمیت داده شده که هم جهان بینی است، و هم معیار شناخت قانون، و هم ملاک شایستگی زعامت و رهبری، و هم آرمانی انسانی، و هم مسؤولیتی اجتماعی، مسلمین با آن عنایت شدید و حساسیت فراوانی که در مورد قرآن داشتند نسبت به آن بی تفاوت بمانند. این است که ما معتقدیم دلیلی ندارد که در پی علتی دیگر برویم و فکر خود را خسته نماییم که چرا از آغاز نهضتهای فکری و عملی مسلمین، همه جا کلمه ” عدل ” به چشم می خورد؟