بدحجابی یکی از مسایل و چالشهای جدی در حوزه اخلاق اجتماعی محسوب میشود. در این مقاله به ریشهیابی بدحجابی در جامعه و عوامل اخلاقی آن پرداختهایم.
بدحجابی و جلوهگری زنان در برابر مردان بیگانه از عوامل فراوانی برخوردار است که ضمن بحث در مورد آنها به درمان هر یک اشاره میکنیم. در این مقاله به ۶ مورد از این عوامل اشاره می کنیم و در مقاله ی بعد ۷ علت دیگر را مورد بررسی قرار می دهیم :
۱ـ کسب موقعیت
انسان موقعیتطلب است و همواره میخواهد در میان مردم از جایگاهی درخور توجه برخوردار باشد.
چنین جایگاهی به دو صورت حقیقی و کاذب محقق میشود. موقعیت حقیقی در اثر تحصیل علم و فضایل اخلاقی به دست میآید ، اما برخی زنان که فاقد این ارزشها هستند با نمایش زیباییها و جاذبههای طبیعی و ساختگی زنانه خود سعی در جلب توجه دیگران میکنند تا به کمبودهای باطنی خود پاسخ دهند. غافل از آنکه هرگز کسی نمایش زیباییهای زنانه را دلیل بر شخصیت و جایگاه ارزشی او نمیگیرد. بیحجابی، زن را صاحب فضیلت نمیکند بلکه از او عروسکی میسازد که با رشد و تعالی فاصلهها دارد ضمن اینکه موقعیتهای حاصل از تحرکات جنسی تنها نزد بیماردلانی به وجود میآید که خود کمترین ارزشی ندارند.
زن اگر محروم از فضایل و ارزشهای انسانی باشد اگر سراسر وجود خود را به طلا و زینتها و لباسهای فاخر تزیین کند ذرهای بر ارزش حقیقی او افزوده نخواهد شد چه اینکه هزار من تزیین و زیبایی به یک جو تقوا نمیارزد.
تحصیل موقعیت جز از راه به دست آوردن زیباییهای باطنی و فضایل انسانی و کمک پروردگار عالم میسر نیست.
۲ـ ضعف ایمان
بیحجابی فقر فرهنگ دینی است. فرامین الهی و ازجمله حجاب اسلامی از سوی خدای تعالی به بشر ابلاغ شده است و عمل به آنها جز در پرتوی ایمان به پروردگار عالم که ریشه اصلی عمل است میسر نخواهد بود. بنابراین کسانی که از اعتقاد به خداوند در شک و تردید به سر میبرند و قلب آنها از ایمان به خداوند و محاسبه روز جزا به مقام اطمینان نرسیده است در عمل به دستورات الهی تسامح میورزند و تا زمانی که این مشکل اعتقادی برطرف نشود بهبودی حاصل نمیشود. چرا که ایمان به خدا مادر ارزشها است.
۳ـ دگرآزاری
ریشه خودنمایی و بدحجابی بسیاری از زنان،عقده دگرآزاری است. برانگیختن تمایلات دیگری همراه با محروم کردن او یک بیماری دگرآزاری است. نظیر اینکه شخصی غذایی را به انسان گرسنهای ارایه دهد و تمایل او را به آن غذا برانگیزد و از آن محرومش کند. دگرآزاری جنسی نیز به این است که زنی خود را بیاراید و در معرض دید دیگران قرار دهد تا تمایلات او برانگیخته شود و بدون پاسخ بماند. اگرچه این حرکت، مردان جامعه را عقدهمند میکند اما زنان بیمار از حرکت خود لذت میبرند. باید به چنین زنانی گفت آزار دادن مردان جز اینکه گناهی بر گناه خودنمایی آنها میافزاید اثر دیگری ندارد، ضمن اینکه آزار دیگران با هیچ منطق و وجدانی سازگار نیست. چه اینکه تبدیل مردان و جوانان سالم جامعه به انسانهای عقدهای که با شرافت یک زن سازگاری ندارد.
تقلید از غرب یکی از مشکلات دیرینه تعدادی از زنان مسلمان بوده است که بدون کمترین تفکر و تحلیلی از زندگی زن غربی به او اظهار تمایل کردهاند.
۴ـ غربزدگی
تقلید از غرب یکی از مشکلات دیرینه تعدادی از زنان مسلمان بوده است که بدون کمترین تفکر و تحلیلی از زندگی زن غربی به او اظهار تمایل کردهاند. خمیرمایه اصلی این تقلید را جهل و هوس تشکیل میدهد. ترسیم گوشهای از آنچه بر زن غربی میگذرد، میتواند پرده تاریک جهل فریبخوردگان جوامع غربی را پاره کند تا به خود آیند.
غرب بعد از رنسانس و انقلاب صنعتی خود زندگی زن را به طور کلی متحول کرد و بیرحمانه او را از ارزشهای خود تهی گردانید و اسرار و زیباییهای او را در معرض نمایش همگان قرار داد. غرب در برابر گرفتن حجاب زن چیزی به او نداده است بلکه به دنبال آن ارزشهای دیگر او را ربوده است به گونهای که زن غربی فقیرترین زن عالم است و این به خاطر سادگی و فریبخوردگی تاریخی عهد رنسانس است. اگر زن غربی همانند زن ایرانی مقاومت میکرد و با اتکا بر دین به مبارزه با افزونطلبیهای مردان میپرداخت به پیروزی میرسید اما تسلیم شد و بزرگترین ضربههای تاریخی را که به واژگونی او منتهی شد دریافت کرد. ضربههایی که بر زن غربی وارد شد کفاره سرپیچی او از حجاب و عفافی است که خداوند در همه ادیان برای زن واجب فرموده است.
۵ـ زیباییطلبی
برخی دختران و زنان میل دارند به صورتی زیبا نزد دیگران حضور یابند و با توجه به اینکه حجاب دینی زیباییهای آنها را پوشش میدهد سعی در ناقص کردن حجاب خود دارند. به همین منظور بخشی از موهای سر و گردن خود را به نمایش میگذارند و …..و غافلند که سادگی زن، خود نوعی زیبایی ارزشی را به همراه دارد .
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: صیانه المراه انعم الحالها و ادوم لجمالها (۱)
پوشیدگی برای زن سودمندتر و زیبایی او را پایدارتر میسازد.
جوانان بیتقوا از دختران خودنما برای لذتهای موقتی و تفریحات زودگذر خود استقبال میکنند. اما هیچگاه آنها را به همسری شرعی و قانونی خود نمیپذیرند و به تعبیری دیگر دختران خودنما در چشمها جا دارند و زنان پوشیده در دلها مأوا گرفتهاند.
۶ـ ازدواج
عدهای از دختران، خودنمایی و سپس ارتباط با نامحرم را پلی برای رسیدن به ازدواج میپندارند. آنها گمان بردهاند که اظهار زیباییها میتواند جوانان را به آنها راغب کند . غافل از اینکه جوانان با همه خوشروییهایی که با دختران دارند به ازدواج با آنها تن نخواهند داد. بیتقواترین مرد جامعه برای ازدواج خود به دنبال عفیفترین دختر میرود. همه جوانان دوست دارند دختری را برای همسری خود گزینش کنند که برای یک مرتبه طرح دوستی و خوشگذرانی با جوان دیگری نداشته است و اسرار و زیباییهای جسمانی خود را تابلوی نامحرمان نکرده باشد.
بنابراین بدحجابی و حرکتهای خلاف عفت چشمانداز خوبی برای ازدواج ندارد و اگر ازدواجی به خاطر جاذبههای جنسی صورت پذیرد از بنیان محکمی برخوردار نخواهد بود. راه ازدواج در رعایت تقوا و درخواست از خداوند و توسل به پیامبر(ص) و اهل بیت او است.
در مقاله ی بعد ۷ علت دیگر را که شامل ” تقلید ، خانواده ، عملکرد دستگاههای ذیربط ، مدگرایی ، ملامت دیگران ، اظهار غنای مالی و ضعف حیا ” می باشد را مورد بررسی قرار خواهیم داد .
در مقاله ی گذشته با عنوان «خود نمایی چرا و چگونه؟ » ۶ مورد از علل بدحجابی را که شامل ” کسب موقعیت، ضعف ایمان، دگرآزاری، غربزدگی، زیباییطلبی و ازدواج ” می شد را مورد بررسی قرار دادیم .حال ۵ علت دیگر را در این مقاله بیان و شرح می دهیم :
۱ـ ضعف حیا
ضعف این صفت از سستی اعتقاد به مبدأ و معاد سرچشمه میگیرد و بیحجابی از مصادیق بارز بیحیایی است که از ضعف ایمان ناشی میشود.
امام صادق(ع) فرموده است: ایمان ندارد کسی که حیا ندارد. (۱)
پیامبر اکرم(ص) فرموده است: خدا حیا و پوشیدگی بندگانش را دوست دارد.(۲)
پوشش و حیا تفکیک ناپذیرند و تا جلوهای از حیا در زنی وجود داشته باشد، پوشش او نیز با جدیت مراعات میشود.
زنان با حیا کسانی هستند که با پوشش کامل خود از نمایش بدن، موهای سر و زینتهای خود شرم میورزند. پاکی قلب زنان خودنما به سخن ستمکاری شبیه است که لاف ترحم سر می دهد. زنانی که اسرار زیباییهای جسمانی خود را به نمایش گذاردهاند ، پرده بین خود و خدا را دریدهاند. کامیاب کردن چشمهای گرسنه نامحرمان کمترین ساز شی با پاکی و نجابت ندارد و عفیفبودن زن بدحجاب از القائات بیاعتبار شیطان است. بدحجابی از آفات پاکدامنی به شمار میرود و اساساً زنان پاکدامنی که از موقعیت سالم روحی برخوردارند از گناهان جنسی پرهیز دارند و بیحجابی یک انحراف جنسی است.
امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: کسی که پاکدامنی پیشه کند ، گناهانش کم و در نزد خدا منزلتی عظیم دارد.(۳)
بیحیایی زنان و دختران جوان غالباً از دوستان بیحیا، فیلمهای مبتذل، جهل به ارزش والای عفت و حیا و فرهنگ اقوام و خانواده بهویژه روحیه مادر و پدر سرچشمه میگیرد .
مسایل اخلاقی و تربیتی از ظرافتی خاص برخوردارند و از پایینترین سنین عمر کودک شکل میگیرند. این اشتباه بزرگ است که به مسایل تربیتی مربوط به شرم و حیای دختران تا ۹ سالگی توجه نشود آنگاه با رسیدن زمان تکلیف از آنها خواسته شود تا یکباره در خود انقلاب کنند و مسیر چند ساله خود را عوض کنند. امور تربیتی انقلاببردار نیست بلکه حقایقی هستند که باید به تدریج شکل گیرند. حجاب یک فرهنگ است که از سالیان قبل از تکلیف باید مورد توجه و ممارست قرار گیرد.
در هر صورت از جمله ریشهها و مبانی خودنمایی و بدحجابی زنان ضعف صفت ارزشمند حیا است. صفتی که وجود آن به زن ارزشی بزرگ میبخشد و فقدان آن او را از خاک پستتر میسازد.
۲ـ اظهار غنای مالی
ریشه خودنمایی برخی زنان تفاخر و خودنماییهای مالی است. دوست دارند دیگران شاهد برخورداریهای مالی آنها باشند و تفاوتی نخواهد بود که بیننده زن باشد یا مرد. به همین منظور النگوهای خود را به نمایش میگذارند و حلقه یا گردنبند گرانقیمت خود را در معرض دید دیگران قرار میدهند و لباسهای فاخر به تن میکنند. آنها ارزش خود را به طلا و جواهرات میدانند و این به معنای آن است که ارزش الهی و انسانی خود را در حد طلای دنیا پایین آوردهاند و برخی خود را در طلا خلاصه کردهاند.
شیطان همه را به یک راه منحرف نمیسازد بلکه هر کسی را با توجه به برخورداریها و نوع هوسی که دارد از راه خدا دور میکند.
چنین زنانی باید اندیشه کنند که اینگونه فخر کردنهای مالی همراه با جاذبههای زنانه، تمایلات نامحرمان را برمیانگیزد و چه بسا موجودیت مالی آنها را طعمه دیگران سازد. بینش چنین زنانی بسیار سطحی و ظاهر بینانه است. اگر آگاه شوند که انسان خلیفه خداست و میتواند ارزشی برتر از ملایک داشته باشد، روحیه و عملکرد آنها عوض میشود و دیگر حاضر نخواهند بود برای یک لحظه خود و دارایی خویش را وسیله معصیت خود و غفلت مردان جامعه کنند.
۳ـ ملامت دیگران
یکی از ریشههای بدحجابی و خودنمایی دختران و زنان ملامت اعضای خانواده، فامیل و دوستان است. چه بانوانی که به خاطر سلامت نفسی که دارند، میخواهند از حجاب دینی کامل برخوردار باشند اما راهزنان راه خدا به آنها شبیخون میزنند و زبان به ملامت میگشایند. گاهی ملامتها از سوی مردان فامیل صورت میگیرد. ریشه اصلی ملامت اکثر این افراد هواهای نفسانی آنهاست. زیرا با بیحجابی و خودنمایی زنان و دختران بهتر میتوانند به لذتهای نامشروع خود دست یابند.
مدگرایی در جامعه نتیجه غلبه شهوت و تنوع طلبی افراطی است که فراموشی دین و عقل را به همراه دارد.
۴ـ مدگرایی
مدگرایی روحیه خاصی است که برخی زنان به آن مبتلا میشوند. مدگرا سعی دارد همواره از تازههای لباس و آرایش مطلع شود و با هر زحمت و قیمتی که هست از آنها بهره گیرد. مدگرایی در جامعه نتیجه غلبه شهوت و تنوع طلبی افراطی است که فراموشی دین و عقل را به همراه دارد. شهوت لباس، زنان و دختران مدگرا را به اسارت مدسازان درآورده است. مدسازان پشت پرده که با تحقیقات وسیع و روانشناسی لازم به ارایه مدهای جدید میپردازند به گونهای به طراحی مدلهای کفش، لباس و قیافه زنان میپردازند که پوچی، اسارت، مصرف و تحریکآمیزی آنها جهت اغفال جوانان و جو غفلت در جامعه مورد توجه و بلکه از ارکان نوآوریهای آنها باشد.
سخن با چنین زنانی این است که غالب مدهای ساخته غرب نظیر لباسهای تنگ با اصول اخلاقی و بهداشتی مغایرت دارند چه اینکه لباسهای تنگ مانع جریان صحیح خون و تنفس پوستی میشوند وانگهی اگر زندگی آدمی به گشتن در خیابانها، بررسی مدها، تازههای لباس و امثال آن بگذرد پس مسوولیت انسانی، آرمان الهی، سعادت اخروی و بسیاری از حقایق و ارزشهای الهی و خلاصه هدف آفرینش آدمی و جهان پس از مرگ چه خواهدشد؟ زنان غربی این زندگی را طی کردند و نتیجه آن چیزی جز سقوط آنها نبود.
۵- خانواده
خانوادههایی که از تعالیم دینی فاصله میگیرند به یک فرهنگ برزخی بین اسلام و خواستههای نفسانی خود میرسند. بسیاری از عقاید آنها رنگ مذهبی و دینی ندارد. اینان همان کسانی هستند که دین را فقط به زبان اظهار می کنند و با کمترین سختی یا تضاد با تمایلاتشان بهراحتی از دین خدا چشمپوشی میکنند.
یکی از مسایل مهم اجتماعی که از ابعاد معنوی مبارزه با نفس برخوردار است پوشش دینی است که در خانوادههای شبه مذهبی از جایگاه مناسبی برخوردار نیست و فرزندان آنها نیز به فرهنگ تسامح به دین که از رهاوردهای تربیتی والدین است خو میگیرند و در نتیجه فرزندان آنها نیز نسخههای تکراری آنها خواهد بود. یعنی آنها نیز فرهنگ بیاعتنایی به احکام دینی را دنبال میکنند. بخشی از بدحجابیهای جامعه منسوب به این خانوادهها و والدین شبه مذهبی است که از غیرت دینی تهی ماندهاند. خوشا به حال دختری که از مادری عفیف و پوشیده برخوردار است که روحیه چنین مادری بهترین زمینه حجاب او خواهد بود.