علم آموزی زن از دیدگاه اسلام (۱)

علم آموزي زن از ديدگاه اسلام (1)

از آنجایی‏که شمار دانشمندان زن در تاریخ نظام آموزش اسلامی در مقایسه با مردها کمتر است، بعضی‏هاپنداشته‏اند در اسلام محدودیتی درباره تحصیل زنان و دختران وجود دارد. زنان دانشمندی که کم و بیش‏نامشان در تاریخ برده شده به طور غیر رسمی تحصیل کرده‏اند و شیوه آموزشی اسلام ویژه مردان است.برای رفع این پندار طرح دو سؤال و پاسخ به آن‏ها ضرورت دارد:۱ – آیا در اسلام تحصیل علم و دانش تنها به مردان اختصاص دارد و یا شامل زنان هم می‏شود؟
2 – آیا آموزش در میان زنان و دختران مسلمان در طول تاریخ – به ویژه در صدر اسلام- یک شیوه رایج‏بوده‏است؟زن و تحصیل علم
اسلام مرد و زن را در تدبیر شؤون زندگی به وسیله اراده و کار، مساوی می‏داند از این‏رو هر دو در تحصیل‏احتیاجات زندگی و آن‏چه مایه قوام حیات انسانی است‏یکسان می‏باشند.
زن می‏تواند همانند مرد مستقلا کارکند و مالک نتیجه کار و کوشش خود شود.
در صدور فرمان الهی فرقی بین زن و مرد نیست مگر در احکامی که‏ویژه یکی از ایشان است.تحصیل علم و کسب دانش نیز از احکامی است که زن و مرد در آن مشترک می‏باشند و هرگز دین اسلام جنس راسد راه دانش اندوزی نمی‏داند.
مرحوم علامه طباطبائی در تفسیرالمیزان، پس از نقل سرگذشت تاسف‏بار زن درطول تاریخ می‏گوید:
زن در تمام احکام عبادی و حقوق اجتماعی با مرد شریک است و در هر امری که مرداستقلال دارد، مانند: ارث، کسب، معامله، تعلیم و تربیت و دفاع از حقوق و غیره زن هم‏مستقل است، مگر در مواردی که با مقتضای طبیعتش مخالف باشد.(۱)بررسی آیات و روایات
تمام آیات و روایاتی که درباره تحصیل علم و دانش وارد شده، همانند «یاایهاالناس‏» و «یاایهاالذین آمنوا» عمومی است.
و شامل زن‏ها هم می‏شود.
اسلام «علم‏» را نور و «جهل‏» را ظلمت وعلم را بینایی و جهل را کوری می‏داند.
در قرآن آمده است:
«قل هل یستوی الاعمی والبصیر ام هل تستوی الظلمات والنور… (۲) »;
بگو آیا چشم نابینای جاهل و دیده بینای عالم یکسان است؟
آیا ظلمات و تاریکی جهالت‏بانور علم و معرفت مساوی است؟
در آیه دیگر آمده است:
«هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون انما یتذکر اولوا الالباب‏» (۳)آیا آنان که به سلاح علم مجهزند با آنان که با جهل و نادانی دست‏به گریبانند، با هم برابرند؟فقط اندیشمندان تفاوت این دو گروه را درک می‏کنند و امتیاز آنان را باز می‏یابند.
پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله نیز فرموده‏اند:
«طلب‏العلم فریضه علی کل مسلم‏»
وقتی علم در دیدگاه اسلام نور و بینایی است دستیابی به آن بر هر مسلمانی فرض است.
آیامی‏توان گفت که از نظر اسلام تنها بر مردها لازم شده که از ظلمت‏خارج شوند و به روشنایی‏برسند، اما زنان چنین وظیفه‏ای ندارند و باید همچنان در ظلمت جهل و نادانی باقی بمانند؟!
آیه دیگری درباره پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله می‏فرماید:
«یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه… (۴) »پیامبر آمده است که آیات قرآن را بر مردم بخواند و روح آن‏ها را تزکیه کند و به آن‏ها کتاب‏و حکمت‏بیاموزد.
در آیه «تزکیه‏» و «تعلیم‏» با هم ذکر شده و به صیغه مذکر آمده است.
آیا می‏شود یزکیهم ویعلمهم را منحصر به مردان دانست؟!
فقها می‏گویند بعضی عمومات و کلیات از «تخصیص‏» ابا دارد و لحن و بیان به گونه‏ای است که‏قابل تخصیص نیست و مطلب آن‏چنان است که برای عقل قابل تبعیض نمی‏باشد.
مثلا درباره علم‏و تقوی آمده است:
آیا کسانی‏که دانا و عالم هستند با کسانی‏که نادان و جاهلند، مساوی هستنددرباره «تقوا» هم گفته شده:
«ام نجعل الذین آمنوا و عملوا الصالحات کالمفسدین فی‏الارض ام نجعل المتقین کالفجار (۵) ».
آیا آنهایی‏که ایمان دارند و عمل صالح انجام داده‏اند، آن‏ها را مانند فساد انگیزها قرارمی‏دهیم و آیا پرهیزگاران و فاسقان را مانند هم قرار می‏دهیم؟
و باز فرموده:
«ان اکرمکم عندالله اتقاکم (۶) ».
در همه این موارد صیغه‏ها مذکر است.
آیا می‏توان ادعا کرد، آنچه درباره «تقوا» گفته شده‏اختصاص به مردها دارد و شامل زنان نیست؟
در این صورت زن‏ها باید از کلیه احکام و فرایض‏معاف باشند.
همچنین آیا می‏توان گفت فرموده پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله: «طلب العلم فریضه علی کل مسلم‏» چون‏«مسلم‏» مذکر است تعبیر «کل مسلم‏» شامل زنان نمی‏شود؟ هرگز.
زیرااولا در بعضی نقل‏هایی که در کتب شیعه وارد شده کلمه «مسلمه‏» نیز قید شده است:
«طلب‏العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه‏» (۷)
تحصیل علم برای تمام مردان و زنان مسلمان واجب است.
ثانیا: این تعبیرات اطلاق دارد و مقید به رجولیت نیست و اختصاص از آن فهمیده نمی‏شود.
«مسلم‏» یعنی: مسلمان، چه مرد باشد چه زن.
علاوه بر آن در همه نمونه‏هایی که شبیه این تعبیرهست، همین‏طور عمومیت دارد.
مثلا در حدیث:
«المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه‏»مسلمان آن است که سایر مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند.
بدیهی است که مقصود روایت این نیست که فقط مرد مسلمان اینطور باشد.
همچنین در روایت «المسلم اخ المسلم‏»نمی‏توان گفت: چون نفرموده: «المسلمه اخت المسلمه‏» پس دستور مخصوص مردها است.
گرچه کلمه «مسلم‏» دو مفهوم دارد: یکی مسلمان بودن و دیگری مرد بودن اما بر همگان روشن‏است که در این موارد جنسیت مورد نظر نیست و در معنا دخالت ندارد. (۸)
تنها در مجموع روایات کتب حدیثی دو روایت (۹) آمده که از آموزش کتابت و سوره یوسف نهی‏کرده است. این دو روایت اولا: از حیث‏سند دارای اتقان نیستند و ثانیا: جنبه ارشادی و اخلاقی‏دارند.

علاوه بر آن در هر دو روایت‏به آموزش سوره «نور» سفارش شده است که خود گواه تاکید برآموختن است.
استاد شهید مطهری نیز درباره آموزش زنان می‏فرمایند: «خداوند فکر و استعداد درس خواندن‏را و میل و شوق به آن را همان‏طور که در مرد قرار داده در زن هم قرار داده و منع او چیزی جزجلوی استعداد خدا دادی را گرفتن
نیست‏».آموزش زن در عصر پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله جهاد مقدس پیکار با بی‏سوادی را از خانه خود آغاز کرده بود.
بلاذری با سندروایت می‏کند که هنگام ظهور اسلام در مکه تنها هفده نفر با سواد بودند.
وی پس از شمردن‏اسامی آن‏ها، از یک زن قرشی نام برده که در دوره جاهلیت مقارن ظهور اسلام خواندن و
نوشتن‏می‏دانست.
نام او «شفا» و دختر عبدالله بن عبد شمس بود.
این زن مسلمان شده بود. و از مهاجران‏اولیه و از زنان فاضله به شمار می‏رود (۱۰).
بلاذری می‏گوید:
این زن همان است که به دستور پیامبرصلی الله علیه وآله به حفصه همسر پیامبر کتابت‏آموخت (۱۱).
بلاذری آنگاه چند زن از زنان مسلمان را نام می‏برد که در دوره اسلام، هم می‏خواندند و هم‏می‏نوشتند و یا تنها می‏خواندند.
او نام «حفصه‏» دختر عمر، «ام‏کلثوم‏» دختر عقبه بن ابی معیط‏«عایشه‏» دختر سعد، «کریمه‏» دختر مقداد و بالاتر از همه «شفا» دختر عبدالله بن عدویه رامی‏نگارد.شفا به حفصه درس می‏داد و پیامبر از او خواست تا به حفصه پس از زناشویی با پیامبرهمچنان درس بدهد.
پس حفصه، خواندن و نوشتن می‏دانسته است و نام او را جزء دارندگان‏مصاحف ضبط کرده‏اند (۱۲).
از این جریان معلوم می‏شود که پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله برای زنان خود معلم زن انتخاب کرده بودند این‏عمل پیامبر برای آموختن به دختران و زنان الگو و نمونه‏ای شد و دیری نپایید که در مدینه افراد باسواد رو به
فزونی نهادند و آمار باسوادها به‏طور چشمگیری بالا رفت، در میان زنان و دختران‏کسانی پیدا شدند که خواندن و نوشتن را فرا گرفتند.
تعلیمات دینی پیامبرصلی الله علیه وآله برای زنان پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله بخشی از اوقات خود را به آموزش زنان در مسایل دینی اختصاص داده بود.بخاری به سند خود روایت کرده است که زنان به پیامبر گفتند:
مردان در استفاده از محضر شما بر ما پیشی گرفته‏اند.
پس خود، روزی را به‏ما اختصاص بده.
آن حضرت قبول کرد و روزی را به ایشان اختصاص داد و در آن روز به وعظ و ارشاد زنان‏پرداخت (۱۳) و مرتب آنان را برای آموختن و دلگرم ساختن دیدار می‏کرد.دختر پیامبر اکرم و همسران او در زمان حیات و پس از رحلت آن حضرت مرجع در مسایل‏دینی و فقهی بودند و «خانه هریک از ایشان به منزله مدرسه‏ای بود که طالبان دانش و حدیث در آن‏اجتماع می‏کردند و به فراگرفتن احکام شریعت و انواع دانش و حکمت‏سرگرم می‏شدند.
بین مردم‏و همسران پیامبر نیز پرده‏ای آویخته بود تا کسی نتواند ایشان را ببیند». (۱۴)
بزرگان صحابه بسیاری مسایل دقیق و مهم را از زنان پیامبر می‏پرسیدند.(۱۵)
با این ترتیب زن درروزگار پیامبر و صدر اسلام یکی از مصادر دانش و مورد تایید دین و پذیرش جامعه بود (۱۶)
رفتن زنان‏به مساجد برای ادای نماز در آن زمان کاری عادی و معمول بود.
و این رفت و آمد فرصت مناسبی‏بود تا در مجالس علمی که از سوی بزرگان صحابه در مساجد برپا می‏شد حضور یابند.
داستان آن‏زن که پیشنهاد عمر را درباره پایین آوردن میزان مهریه‏ها رد کرد و عمر پس از شنیدن دلیل وی،رجوع به حق کرد، مشهور است و این خود دلیلی است‏بر اینکه آزادی اندیشه برای مردها و زن‏هایکسان بوده است.(۱۷)زنان معلم و محدث
برخی از زنان در تعلیم مردم به همسران پیامبر اقتدا می‏کردند.
بنا به گفته ابن خلکان مادر حسن‏بصری که در سده اول هجری زندگی می‏کرده برای زنان داستان‏های دینی تعریف می‏کرد و باسخنان پندآمیز آنان را موعظه و ارشاد می‏کرد و این در زمانی بود که پسرش حسن به نقل‏داستان‏های دینی و تشکیل مجالس درس برای مردها می‏پرداخت (۱۸) .
مساجد، مراکز تعلیمات عمومی بود که زنان نیز می‏توانستند به آن رفت و آمد کنند و درمجالس علمی آن حضور یابند.
زنان در صدر اسلام نه تنها از حق تحصیل دانش برخوردار بودندبلکه این حق را هم داشتند که به تعلیم و نشر
دانش بین زنان و مردان بپردازند و در بین آنان معلمان‏و استادانی در بخش‏های مختلف علوم اسلامی وجود داشت، به ویژه در زمینه علم حدیث که‏زنان می‏توانستند در آن رشته به درجه استادی نایل شوند و در این‏باره با محدثان و حافظان بزرگ‏به قابت‏برخیزند و نمونه بارزی در امانت و عدالت‏باشند.
کار زنان محدث به جایی رسید که‏علما و ناقدان حدیث اعتبار و اعتماد کاملی برای آنان قایل شدند که بسیاری از بزرگان از بین‏دانشمندان مشهور اسلام نتوانستند به این مرتبه از اعتماد نایل شوند.
ذهبی در کتاب میزان‏الاعتدال فی‏نقدالرجال که آن را به نقد راویان حدیث و میزان صداقت و جایگاه‏علمی ایشان اختصاص داده، در باب زنان محدث می‏گوید:من از بین زنان محدث کسی را نمی‏شناسم که در این زمینه متهم و متروک‏شده باشد. (۱۹)
استادان زن غالبا در مساجد و یا اماکن عمومی به تدریس و بیان حدیث می‏پرداختند و شنیدن‏حدیث و مسایل علمی در محضر زنان در خانه‏ها و با اجازه از همسران ایشان صورت می‏گرفت (۲۰) .
ابن حجر عسقلانی در کتاب خود الاصابه از تعداد ۱۵۵۲ نفر (۲۱) ابن اثیر در کتاب «اسدالغابه‏» بیش‏هزار از نفر از زنان صحابه رسول خدا نام می‏برند، که مصادر فقه و حدیث و تفسیر و تاریخ و سیره‏بوده‏اند (۲۲) و هر کدام
مانند مردها به علوم مختلف وارد بوده‏اند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا