پرخاشگری فقط داد زدن و ناسزا گفتن نیست. در تعاریف پرخاشگری، مجموعهای از رفتارها را پرخاشگری میدانند که با قصد و هدف آسیب زدن به دیگران بروز میکند. این رفتارها ممکن است زبانی باشد، یا برخورد عملی.
آیا “پرخاشگری” در جامعهی ما زیاد شده است؟ یا پرخاشگری در جامعهی ما زیاد است؟
برای آن که ادعایی مانند ادعای اول را اثبات کنیم، راه سختی را در پیش داریم. باید آمارهای دقیق و علمی و متقنی در دست داشته باشیم تا بتوانیم وضعیت جامعه را در برهه های زمانی مختلف مقایسه کنیم که معمولاً در مورد چنین مقولههایی، آمار روشن وجود ندارد. پس بیشتر یا کمتر شدن پرخاشگری مسئلهای است که اصلاً باید از اساس اثبات شود.
اما از یک چیز مطمئنیم و آن این است که ما شاهد پرخاشگری های زیادی در جامعه هستیم. در جامعهای که میلیونها مسلمان در کنار هم زندگی میکنند و حتی با اقلیتهای مذهبی اطراف خود نیز، اشتراکات ایمانی مهمی دارند، این میزان از رفتارهای پرخاشگرانه، خیلی زیاد است.
پرخاشگری فقط داد زدن و ناسزا گفتن نیست. در تعاریف پرخاشگری، مجموعهای از رفتارها را پرخاشگری میدانند که با قصد و هدف آسیب زدن به دیگران بروز میکند. این رفتارها ممکن است زبانی باشد، یا برخورد عملی.
ممکن است با شنیدن این تعاریف و این اصطلاحات، خیلی از ماها، خود را مبرا و به دور از آن بدانیم. ذهنمان برود به سراغ آدمهای خاص، آدمهای خشن، دعواهای تند و وحشتناک که در صفحات حوادث روزنامهها منعکس میشوند؛ اما آیا فقط آدمهای خاصی پرخاشگری میکنند؟
اگر پیش از این سؤال، به یک سؤال دیگر پاسخ دهیم، به جواب پرسش اول نیز نزدیک میشویم. پرخاشگری از کجا نشأت میگیرد؟
منبع و منشأ پرخاشگری، یکی از وجوه مشترک و خدادادی در وجود همهی انسانهاست به نام قوهی خشم و غضب. در خلقت و فطرت همهی انسانها این قوه وجود دارد و قطعاً یک موهبت و نعمت خدادادی است که از سر حکمت و درایت در وجود ما قرار داده شده است اما این قوه یک تیغ دو لبه است.
در فرمایشات معصومین علیهم السلام، قوه خشم کاملاً به رسمیت شناخته شده و برای آن برنامه ارائه شده است.
مانند این فرمایش رسول گرامی اسلام که فرمودند: “بنده آنگاه به ایمان حقیقى دست مى یابد که براى خدا به خشم آید و براى خدا خشنود شود. پس ، هرگاه چنین باشد سزامند ایمان حقیقى گشته است.” (میزان الحکمه، ج ۱، ص ۴۱۶)
پس، از نگاه دین، خشم و حتی پرخاشگری – اگر آن را بروز دادن خشم تعریف کنیم- به طور مطلق، منفی نیست بلکه در جایگاه خود لازم است. مؤمن باید آماده باشد در موقعیت لازم، و قطعاً فقط برای اجرای امر خدا و طبق دستورالعمل دین، خشمگین شود و پرخاش کند. پرخاش مؤمن، دربرابر دشمنان خدا و دین خدا و ظالمان و متجاوزان به حقوق مردم است اما آیا پرخاشگری هایی که امروزه در جامعه و در روابط درونی مسلمانان با یکدیگر میبینیم، از این قبیل است؟
باید به حال قوهی خشم مؤمنان فکری کرد!
مخاطبمان جامعهی ایمانی است. کسانی که دلشان در گرو ایمان به خدای مهربان است و گوش جان سپرده-اند که راهبردها و راهکارهای زندگی ساز مأموران هدایت الهی. پس براساس رهنمودهای اهل بیت علیهم السلام دو رویکرد راهبردی برای درمان پرخاشگری میتوان ارائه داد.
۱- بینش درمانی
در بینش درمانی، با توصیف و تبیین صحیح از نیروی خشم، و کارکرد درست و بجای آن، نگاه ما به این بعد از وجود خودمان، اصلاح میشود. دانایی و نگاه درست در هر مسئلهای، میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند.
گفته شد یکی از بینشهای صحیح درمورد خشم و پرخاش، این است که این نیرو، در وجود انسان، هم کارکرد مثبت و لازم دارد و هم کارکرد منفی که باید کنترل شود.
کارکرد مثبت و لازم آن را خشم در راه خدا خواندهاند و به نوع منفی آن گاهی “غیظ” گفته شده است: ” وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظ” (آل عمران، ۱۳۴) آنها بر خشم خود مسلطند.
پس من باید بدانم که طبیعی است اگر گاهی عصبانی شوم و نسبت به چیزی احساس خشم داشته باشم اما بسته به اینکه نسبت به چه چیزی و در چه جایگاهی خشمگین شده ام، باید عکس العمل نشان دهم.
در روایات، در توصیف خشم، خشم بیجا به آتشی تشبیه شده است که باید فرونشانده شود. امام علی علیه السلام فرمود: بردباری، آتش خشم را فرو می نشاند وتندی، شعله آن را فروزان می کند . (میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۲۰)
نتایج فرو بردن خشم
در بخشی از بینشهایی که اهل بیت در مورد خشم دادهاند، عوامل و نتایج فروبردن خشم را ذکر نمودهاند:
از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت است: “کینه ، خشم برانگیز است.” (میزان الحکمه، ج ۳، ص ۱۳۶)
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمود: “دور اندیش ترین مردم کسی است که بیش از هر کس بر خشم خویش چیره آید.” (میزان الحکمه، ج ۳، ص ۵۸)
امام صادق علیه السلام فرمود : “خشم، دل حکیم را تباه می کند وکسی که اختیار خشم خود را نداشته باشد اختیار عقل خویش را ندارد .” (میزان الحکمه، ج ۳، ص ۱۸۴)
دیگر از نتایج کنترل خشم در کلام امام علی علیه السلام چنین است : بردباری کردن در اوج خشم، آدمی را از خشم [خداى] جبّار در امان می دارد .
و پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود : براى قرآن دان شایسته نیست که در مقابل رفتار سفاهت آمیز دیگران با خود، سفیهانه رفتار کند، یا بر کسى که بر او خشم مى گیرد، خشم گیرد، یا بر کسى که به او پرخاش مى کند، پرخاش نماید. بلکه از برکت [وجود ]قرآن [در خود ]گذشت مى کند و مى بخشد. ( میزان الحکمه، ص ۹ ، ص ۳۴۵)
پس با اگاهی دادن نسبت به ماهیت خشم و ریشههای آن و نتایج کنترل آن، انگیزه و آمادگی برای خویشتن داری و کاهش پرخاشگری های نابجا در جامعهی مؤمنین فراهم میشود.
۲- روش درمانی
بال دیگر درمان پرخاشگری، دادن راهکار و روش عملی هنگام بروز خشم است که از این دست راهکار نیز در کلام اهل بیت علیهم السلام ارائه شده است.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود : “سه خصلت است که هر کس دارا باشد، خصلتهاى ایمان را به کمال رسانده است: کسى که چون راضى شود، رضایتش او را به گناه و باطل نکشاند و چون خشمگین شود، خشم، او را از حق به در نَبَرد و هرگاه قدرت یابد چیزى را که از او نیست به زور نستاند.” (میزان الحکمه، ج ۱، ص ۴۲۴)
در این روایت، فرد خشمگین باید مراقبت کند که چیزی نگوید یا کاری نکند که خلاف حق باشد.
حضرت در روایت دیگری فرمودند: “بنده ایمان را به کمال نمی رساند، مگر آن که اخلاقش را نیک گرداند، خشمِ خود را با گرفتن انتقام فرو ننشاند وآنچه برای خود دوست دارد برای مردم نیز دوست بدارد. هر آینه کسانی نه با عمل، که با صداقت وخیرخواهی نسبت به مسلمانان به بهشت درآمده اند.” (میزان الحکمه، ج ۱، ص ۴۲۵)
روش دیگر، این است که مواظب باشیم هنگام خشم، به دنبال انتقام و خنک کردن دل خود نباشیم.
سخن پایانی
برای درمان پرخاشگری نکات بسیار بیشتری از دین استخراج میشود. ما نسبت به گنجایش این مقال، تنها به ارائهی یک دسته بندی و ذکر چند نمونه اکتفا کردیم.