قایق و رودخانه
در حمله طریقالقدس برای عبور از رودخانه وسیلهای نداشتیم جز یک قایق که عراقیها با تیربار آن را سوراخ کرده بودند و نمیشد از آن استفاده کرد. فکری به ذهنم رسید. به کمک بچهها با دولا کردن پلاستیکهایی که روی سنگر میکشیدیم، بیرون و داخل قایق را پوشش دادیم و به وسیله همان قایق توانستیم از رودخانه عبور کنیم.
منبع: کتاب فرهنگ جبهه
قرارگاه نظامی
اولین بار که به جبهه رفتم در منطقه مهران مستقر شدم. فرمانده دستور داد هرچه بشکه خالی و درخت نخل شکسته در شهر پیدا میشود کنار خاکریز ببریم. بعد آنها را به گونهای کنار هم جا داد که از دور تصور میشد یک قرارگاه نظامی است.
صبح روز بعد که عراق چشمش به این منظره افتاد، شروع به گلوله باران منطقه با انواع توپ و خمپاره کرد. این کار تا عصر طول کشید. با این حیله حجم وسیعی از مهمات دشمن برای زدن چند تا بشکه و درخت هدر رفت.
منبع: کتاب خلاقیتها صفحه ۱۹۳
قلاب جنگی
شط علی (حوالی فاو و جزیرهی مجنون) ماهی زیاد داشت، وقتی خط نسبتاً آرام بود با استفاده از نی و ضامن نارنجک، قلاب ماهیگیری درست میکردیم و سروقت ماهیها میرفتیم و بخشی از غذای ثابت ما خوراک ماهی بود.
منبع: کتاب خلاقیتها
قلاب سنگها
در منطقهی سومار ۸۰ متر بیشتر از عراقیها فاصله نداشتیم. وقتی ماشین تدارکات غذا میآورد، آنها از سنگرهایشان بیرون میآمدند.
ما هم با قطعهای چرم طناب قلاب سنگهایی درست کردیم که از دور نشانهگیری میکردیم و آنها را هدف قرار میدادیم. با توجه به نیروی گریز از مرکز سرعت و قدرت زیادی در اصابت داشت. ده روز کارمان همین بود. اسم این سلاح را گذاشته بودیم«خمپارهی شصت» روز یازدهم وقتی میخواستیم دوباره سرکارمان برویم، متوجه شدیم آنها هم سنگ پرتاب میکنند و حقهی ما بر ملا شده است.
منبع: کتاب خلاقیتها
قلممو
آن روزها برای رنگ زدن در و پنجرههای سنگر و آغشته کردن پنجرههای چوبی به روغن سوخته برای جلوگیری از پوسیدگی، قلم مو نداشتیم.
یکی از دوستان سریع دم قاطری را قیچی کرد و بر سر چوبی کشیدو با میخ آن را محکم کرد بعد از آن همه قلم مو داشتند.
منبع: کتاب فرهنگ جبهه