کلاههای بیسر
در عملیات کربلای ۴ اجساد سه نفر از شهدا پشت خاکریز ما و مقابل خاکریز عراق به فاصلهی ۵۰ متر قرار داشت و ما که بچههای تعاون بودیم باید آنها را عقب میکشیدیم. ولی خطر زیاد بود.
به همین خاطر عدهای از برادران در شب کلاههای آهنییشان را روی اسلحه گذاشتند و حدود صد متر دورتر از شهدا بالای خاکریز به حرکت درآوردند. دشمن شروع به تیراندازی کرد و از اجساد غافل شد. چند نفر با استفاده از فرصت شهدا را عقب کشیدند.
منبع: کتاب خلاقیتها۲۰۴
کلاه و سنگر خالی
چند کلاه را بر روی سنگرهایی که کسی داخل آن نبود می گذاشتند و نیروهای رژیم بعث با دیدن آنها به سویشان تیراندازی میکردند و رزمندگان ما آنها را در همان حال از پشت سر هدف قرار میدادند و غافلگیر میکردند.
منبع: کتاب خلاقیتها
کانتینرهای راهنما
یکی از شیوههایی که ایران برای راهنمایی هواپیماهای جنگی خود بهکار میبرد نصب کانتینرهای فلزی ۱۲ متری به شکل یک دروازه در حد فاصل خطوط خودی و دشمن بود که خلبانان جایگاه استقرار نیروها را تشخیص میدادند و احتمال بمباران اشتباهی از بین میرفت.
منبع: کتاب خلاقیتها
کالک تاشو
کاغذ کالک که برای نقشهکشی استفاده میشد، علاوه بر گرانی قیمت، خشک و یکبار مصرف بود و برای هر کالک مقداری از آن غیر مستعمل میشد. گذشته از آن صدای خشک و خشن داشت و قابلیت تا خوردن و در جیب گذاشتن نیز نداشت.
یکی از بچههای تخریب برای اولین بار نقشهی شناسایی خود را روی نایلون بیرنگی که بیشتر برای جلد کتاب مصرف میشود تحویل طرح و برنامه عملیات داد.
فرماندهان وقتی این کالک نایلونی را دیدند انگار منتظر این بهانه بودند که از هزینهی گزاف خرید ورق کالک خلاص شوند. این شیوه به سرعت در گردانها رایج شد.
منبع: کتاب خلاقیتها
کائوچوی فیبری
دوستان موقع شلیک آرپیجی مقداری کائوچوی فیبری را با سیم تلفن دور گلوله آرپیجی میبستند و شلیک میکردند تا موقعی که آن گلوله به هدف خورد فیبر ذوب شود و همه وسایل اطرافش را به آتش بکشد.
منبع: کتاب فرهنگ جبهه