توحید در عبادت، توحید عملی و از نوع ” بودن ” و ” شدن ” است. آن مراتب توحید، تفکر و اندیشه راستین است و این مرحله از توحید ” بودن ” و ” شدن ” راستین. توحید نظری بینش کمال است و توحید عملی جنبش در جهت رسیدن به کمال.
توحید نظری پی بردن به ” یگانگی ” خداست و توحید عملی ” یگانه شدن ” انسان است. توحید نظری ” دیدن ” است و توحید عملی ” رفتن “. پیش از آنکه توحید عملی را شرح دهیم لازم است نکته ای را درباره توحید نظری تذکر دهیم.
آیا توحید نظری یعنی شناختن خدا به یگانگی ذات و یگانگی ذات و صفات و یگانگی در فاعلیت، ممکن است یا غیر ممکن؟ و به فرض امکان، آیا این شناختنها در سعادت بشر تاثیری دارد، یا هیچ ضرورت و لزومی ندارد و در میان مراتب توحید آنچه مفید است توحید عملی است و بس؟
ممکن بودن یا ناممکن بودن این شناختها را ما در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم مورد بحث قرار داده ایم، اما اینکه آیا سعادت بخش است یا بیهوده، بستگی دارد به نوع شناخت ما از انسان و از سعادت.
موج افکار مادی درباره انسان و هستی سبب شده که حتی معتقدان به خدا مسائل معارف الهی را بی فایده و بیهوده تلقی کنند و نوعی ذهن گرایی و گریز از عینیت گرایی بشمارند، ولی یک نفر مسلمان که بینشش درباره انسان این است که واقعیت انسان تنها واقعیت بدنی نیست، واقعیت اصیل انسانی واقعیت روح اوست – روحی که جوهرش جوهر علم و قدس و پاکی است – به خوبی می فهمد که توحید به اصطلاح نظری علاوه بر اینکه پایه و زیربنای توحید عملی است خود بذاته کمال نفسانی است، بلکه بالاترین کمال نفسانی است، انسان را به حقیقت به سوی خدا بالا می برد و به او کمال می بخشد. «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه»؛ سخنان ژاکیزه به سوی او بالا می رود و عمل صالح آن را بالا می برد. (فاطر/۱۰).
انسانیت انسان در گرو شناخت خداوند است، زیرا که شناخت انسان، از انسان جدا نیست بلکه اصلی ترین و گرامی ترین بخش وجود اوست. انسان به هر اندازه به هستی و نظام هستی و مبدا و اصل هستی شناخت پیدا کند، انسانیت – که نیمی از جوهرش علم و معرفت و شناختن است – در او تحقق یافته است.
از نظر اسلام، خصوصا از نظر معارف مذهب شیعه، جای کوچکترین شک و تردیدی نیست که درک معارف الهی قطع نظر از آثار عملی و اجتماعی مترتب بر آن معارف، خود هدف و غایت انسانیت است.
اکنون به توحید عملی بپردازیم :
توحید عملی یا توحید در عبادت یعنی یگانه پرستی، به عبارت دیگر، در جهت پرستش حق یگانه شدن.
بعدا خواهیم گفت که عبادت از نظر اسلام، مراتب و درجات دارد. روشن ترین مراتب عبادت، انجام مراسم تقدیس و تنزیه است که اگر برای غیر خدا واقع شود مستلزم خروج کلی از جرگه اهل توحید و از حوزه اسلام است.
ولی از نظر اسلام پرستش منحصر به این مرتبه نیست، هر نوع جهت اتخاذ کردن، ایده آل گرفتن و قبله معنوی قرار دادن، پرستش است. آن کسی که هواهای نفسانی خود را جهت حرکت و ایده آن و قبله معنوی خود قرار بدهد آنها را پرستش کرده است: «أرایت من اتخذ الهه هواه»؛ آیا دیدی آن کس را که هوای نفس خود را خدا و معبود خویش قرار داده است؟ (فرقان/۴۳)
آن کس که امر و فرمان شخص دیگر را که خدا به اطاعت او فرمان نداده، اطاعت کند و در برابر آن تسلیم محض باشد او را عبادت کرده است: «اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله»؛ همانا عالمان دینی خود و زاهدان خود را به جای خدا، خدای خویش ساخته اند… (توبه/۳۱)
«و لایتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله»؛ همانا بعضی از ما انسانها بعضی دیگر را خدای خویش و مطاع و حاکم بر خویش قرار ندهیم. (آل عمران/۶۴)
بنابراین، توحید عملی یا توحید در عبادت یعنی تنها خدا را مطاع و قبله روح و جهت حرکت و ایده آل قرار دادن و طرد هر مطاع و جهت و قبله و ایده آل دیگر، یعنی برای خدا خم شدن و راست شدن، برای خدا قیام کردن، برای خدا خدمت کردن، برای خدا زیستن، برای خدا مردن، آنچنانکه ابراهیم گفت: «وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض حنیفا و ما انا من المشرکین»؛ روی دل و چهره قلب خود را حقگرایانه به سوی حقیقتی کردم که ابداع کننده همه جهان علوی و سفلی است، هرگز جزء مشرکان نیستم… (انعام/۷۹)
«ان صلواتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین* لا شریک له و بذلک امرت و انا اول المسلمین»؛ همانا نمازم، عبادتم، زیستنم و مردنم برای خداوند، پروردگار جهانهاست او را شریکی نیست به این فرمان داده شده ام و من اولین تسلیم شدگان به حق هستم. (انعام/۱۶۲و۱۶۳)
این توحید ابراهیمی، توحید عملی اوست. کلمه طیبه “«لا اله الا الله » ” بیش از هر چیزی ناظر بر توحید عملی است. یعنی جز خدا شایسته پرستش نیست.