منشوری طلایی برای سعادت بشریت

منشوری طلایی برای سعادت بشریت

علی (علیه السلام)  در نامه ۴۷ خطاب به فرزندانش حسن و حسین نکات مهمی می ‌فرماید که می تواند منشوری برای جهانیان و هر کس که خواهان سعادت است، باشد. توصیه حضرت دارای سه بخش است؛ در بخش اول آنها را به تقوای الهی و بی اعتنایی به رزق و برق دنیا و طرفداری از حق و حمایت از  مظلوم در برابر ظالم توصیه می نماید. که به یک پیام از این بخش اشاره می ‌شود.

فرزندانم، همواره دشمنِ ظالم و یار و مددکارِ مظلوم باشید
اگر نبود فرازی غیر از این، ملتی را کفایت می کرد برای مصون ماندن از اجحاف و حق کُشی و بشریت را کفایت می کرد برای ساختن دنیایی آرام و بدور از خشونت. جالب این که ظالم و مظلوم در این دو جمله مطلق است و فقط مسلمان را شامل نمی شود. هر مظلومی باید زیر چتر حمایت وجدان های بیدار و ظلم ستیز باشد و از ظلم هر ستمگری در هر کجای دنیا که باشد باید جلوگیری شود و منحصر به مکان و زمانی خاص نیست. زیرا که زشتی ستمگری ذاتی است و هیچ موجودی در عالم نیست که ظلم را بپذیرد.
حضرت امیر (علیه السلام) در حدیثی می فرمایند: «برترین عدالت یاری مظلومان است». در حقیقت لازمه‌ ی اجرای عدالت دفاع از حقوق مظلوم در برابر ظالم است. اگر همه ساکت باشیم و در برابر پایمال شدن حق مظلوم لب به سخن نگشاییم، دیگر نخواهیم توانست از عدالت دم زنیم. اگر سازمان‌ های بین المللی که از حقوق بشر دم می‌ زنند همین یک اصل را مراعات می کردند و به آن پایبند بودند، دیگر حق افراد مظلوم و کشورهای ضعیف از بین نمی رفت و هزاران انسان بی گناه بی دلیل کشته نمی شدند.
بشریت، مخاطب قوانین طلایی علی (علیه السلام)
حضرت در بخش دوم وصیتشان همه را مخاطب می دانند و می فرماید: تقوی داشته باشید و  در امور خویش نظم و اصلاح میان مردم را پیشه‌ی خود گردانید.
پرهیزگاریست که ریشه ی انجام تمام خوبی هاست. تقوا یعنی احساس مسئولیت درونی در برابر فرمان های الهی که خمیر مایه ی همه‌ی برنامه های انبیا و اولیاست و بدون آن کسی از وسوسه‌ های شیطانی و هوای نفس رهایی نمی یابد و بی دلیل نیست که خداوند در قرآن می فرماید: «در حقیقت گرامى ‏ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست» (حجرات: ۱۳) زیرا خدا ترسی است که بازدارندگی از بدی ها را به وجود می آورد.
و اما توصیه امام درباره نظم و رعایت انضباط بسیار مهم و قابل تامل است. نظم در امور اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، عبادی و….  بسیار راهگشاست. هر جامعه ای که فاقد نظم باشد منقرض می گردد و هر انسانی که راه بی نظمی را پیشه ی خود گرداند، هرگز به جایی نمی رسد. چه استعدادها که بر اثر بی نظمی در نطفه خفه شدند و قدرت بروز پیدا نکردند. چه مال ها و ثروت ها که بر اثر بی انضباطی به ورطه ی نابودی کشیده شدند و چه اقتصادها که بر اثر همین بی نظمی (اقتصادی) موجبات سقوط دولت ها را فراهم آوردند. بی نظمی در عرصه سیاست، یا دولت ها و ملت ها را منزوی می‌ کند و همچون جزیره ای در گوشه ای از اقیانوس، و یا آنها را وابسته می گرداند که دیگر آزادی برایشان معنی و مفهومی نخواهد داشت. 
و اما تاکید امام بر اصلاح ذات البین به این دلیل است که اگر مسأله اصلاح در میان دوستان و رفع کدورت ها و زدودن دشمنی ها و تبدیل آنها به صمیمیت و دوستی نباشد منجر به تشتّت و تزلزل میان آنها می شود و به تعبیر قرآن به فشل و سستی می انجامد.
اگر جامعه ای به دنبال داشتن مردمی پویا و فعال است باید رابطه بین ایشان اصلاح شود. این مسأله آنقدر حایز اهمیت است که پیامبر صلی الله و علیه وآله در روایتی می فرماید: «آن کس که برای سازش بین مرد و زنی گام بردارد خداوند ثواب هزار شهیدی که به حقیقت در راه خدا کشته شده اند عطا فرماید و از برای اوست به هر گامی که بردارد و سخنی که باز گوید، ثواب یک سال عبادت که شب آن را به عبادت ایستاده و روزش را روزه گرفته باشد».  
حضرت علی (علیه السلام) در بخش سوم نکاتی را توصیه می کنند که به چند نمونه از آن اشاره می ‌شود:
رعایت حق یتیم
«نکند آنها گاهی سیر و گاهی گرسنه باشند و در حضور شما ضایع شوند».»
غفلت نکردن افراد یک جامعه از یکدیگر (مخصوصاً کسانی که آسیب پذیرند) باعث رشد و بالندگی جوامع خواهد شد و اختلاف طبقاتی کم شده و از فشارهای روانی کاسته خواهد شد. آری روح یتیمان تشنه محبت است و کاری که محبت و نوازش با آنها می کند هیچ اکرام و احترامی نمی کند.
توصیه دیگر: رعایت حق همسایه
«در مورد همسایگان خوش رفتاری کنید، چرا که آنان مورد توصیه پیامبر شما هستند و او همواره نسبت به همسایگان سفارش فرمود تا آنجا که ما گمان بردیم به زودی آنها را در ارث شریک خواهد کرد. فلسفه احترام به همسایه در اسلام روشن است، زیرا اسلام دینی است کاملا اجتماعی؛ اجتماع خانواده، اجتماع خویشاوندان، اجتماع همسایگان، اجتماع اهل یک شهر، اجتماع همسایگان و…. اگر واقعا در یک اجتماع همسایگان به فکر یکدیگر باشند و غم ها و شادی ها را میان خود تقسیم کنند، زندگی بسیار گوارا تر و رنج ها و دردها قابل تحمل تر خواهد گشت…. و وصایایی دیگر که هر کدام از آنها را می توان به عنوان قوانین طلایی از آنها یاد کرد و با خط زرین نوشت و نصب العین خویش قرار داد.
کلام آخر
توصیه هایی که امیرالمومنین علیه السلام در این خطبه به فرزندانشان حسن و حسین داشتند، حقیقتاً اگر به درستی جامه عمل پوشیده شود، راهگشای نه تنها مومنین، بلکه راهگشای بشریت خواهد بود  و سعادت دنیوی و اخروی را تضمین خواهد کرد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا