نگاهى به چرایى و چگونگى قیامت در قرآن (۳)

نگاهى به چرايى و چگونگى قيامت در قرآن (3)

۳ـ برزخ
برزخ یعنى حایل میان دو چیز و هر چیزى که بین دو چیز فاصله شود.(۳۲) در قرآن کریم، به برزخ اشاره شده است: «وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ»(۳۳) یعنى: در پیش روى آنها برزخ است تا روزى که براى حساب، برانگیخته شوند.
در نگاه قرآن کریم، انسان بعد از موت و انتقال از دنیا به مکان دیگر منتقل مى‏شود که به آن برزخ مى‏گویند ـ چون حایل میان دنیا و آخرت است ـ و در آنجا منتظر روز قیامت خواهد شد و مراد از این برزخ، قبر و عالم مثال است که بعد از مرگش تا قیامت در آن زندگى مى‏کند.(۳۴)
حال، این سؤال مطرح مى‏شود که آیا انسان در برزخ، داراى حیات است یا خیر؟ بنا بر ادله تجرد روح و عدم فناى آن، روح زنده بوده و آنگونه که خود را در این عالم تربیت کرده است، در عالم برزخ زندگى خواهد کرد؛ یعنى اگر خود را خوب تربیت نمود، متنعم و اگر بد تربیت کرد، معذب خواهد بود تا به حساب وى رسیدگى شود. قرآن کریم نیز این نظریه را تأیید مى‏کند؛ شاید مهمترین آیه آیه‏اى است که به دوبار مردن و دوبار زنده شدن انسانها اشاره دارد: «قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ»(۳۵) یعنى: گویند پروردگارا! ما را دوبار میراندى و دوبار زنده کردى. ما به گناهانمان اعتراف کردیم؛ آیا راهى براى بیرون رفتن (از عذاب) هست.
مرحوم علامه طباطبایى رحمه ‏الله مى‏نویسد:
مراد، میراندن از حیات دنیا و زنده کردن در برزخ و سپس میراندن از برزخ و زنده کردن براى روز حساب و روز قیامت مى‏باشد.(۳۶)
همچنین در تفسیر آیه شریفه «النّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوًّا وَ عَشِیًّا وَ یَوْمَ تَقُومُ السّاعَهُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ»(۳۷) مى‏فرماید:
آیه صریح است در این که اولاً یک عرضه بر آتش است و دیگرى ادخال در آتش که ادخال، شدیدتر از عرضه بر آن است. ثانیا عرضه بر آتش قبل از قیام ساعت است که در آن، ادخال در آتش صورت مى‏گیرد و آن عذاب برزخ است ـ عالم بین موت و بعث. ثالثا عذاب در برزخ و قیامت به یک چیز است ولى برزخیها به آتش جهنم از دور معذب مى‏شوند و اهل آخرت به دخول در آن.(۳۸)
آیه شریفه «فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»(۳۹) نیز دلالت بر متنعم بودن مؤمنین در عالم برزخ دارد.
در تفسیر نور الثقلین از امام سجاد علیه‏السلام روایت شده است که قبر، یا باغى از باغهاى بهشت یا حفره‏اى از حفره‏هاى جهنم است.(۴۰)
بنابراین، وجود عالم برزخ با توجه آیات و روایات فراوانى که در مورد آن، وارد شده است، از امور قطعى بوده و حیات برزخى نیز مورد قبول همه است(۴۱) و انسان در دنیا که دار عمل است به عالم برزخ که دار آمادگى براى حساب است وارد مى‏شود و از آنجا به آخرت که روز حسابرسى مى‏باشد، وارد خواهد شد.

۴ـ روز حساب و قیامت
یکى از نامهاى قیامت، «روز حساب» است؛ یعنى قیامت روزى است که به حساب بندگان رسیدگى مى‏شود و هر کس آنچه انجام داده محاسبه شده و اگر عمل خوب بود، به کننده آن ثواب و اگر بد بود، به کننده آن عقاب داده مى‏شود. آن روز به کسى ظلم نمى‏شود و انسانها آنچه را که انجام داده‏اند، به چشم خویش مشاهده مى‏کنند: «عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ»(۴۲) آن روز به قدرى سخت است که مردم، به مست مى‏مانند؛ در حالى که مست نیستند بلکه عذاب الهى سخت است: «وَ تَرَى النّاسَ سُکارى وَ ما هُمْ بِسُکارى وَ لکِنَّ عَذابَ اللّهِ شَدِیدٌ»(۴۳) سختى عذاب به حدى است که زنان باردار فرزند سقط مى‏کنند و زنان شیرده از فرزند شیرخوار خود غافل مى‏شوند: «یَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَهٍ عَمّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها»(۴۴)
در آن روز، خداوند با بدکاران سخن نمى‏گوید و به نظر رحمت به آنها نمى‏نگرد و از پلیدى گناه آنها را پاکیزه نمى‏کند و آنان در جهنم داراى عذاب سخت و دردناک خواهند بود: «لا یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ»(۴۵) اما آنان که در دنیا فرامین الهى را اطاعت کردند و از نواهى آن اجتناب کردند، داراى آسایش و آرامش خاصى هستند؛ در بهشتهایى هستند که نهرهایى از آب زلال و گوارا و نهرهایى از شیر، بى‏آن که طعمشان تغییر کند و نهرهایى از شراب ناب که نوشندگان را به حد کمال لذت بخشد و نهرهایى از عسل مصفى در آن وجود دارد و تمام میوه‏ها براى آنان مهیاست و بالاتر از همه لذات، مغفرت خداوندى است: «مَثَلُ الْجَنَّهِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّهٍ لِلشّارِبِینَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فِیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَهٌ مِنْ رَبِّهِمْ»(۴۶) در آنجا هر چه دلها میل و اشتها دارند و چشمها از آن لذت مى‏برند مهیاست: «فِیها ما تَشْتَهِیهِ الأَْنْفُسُ وَ تَلَذُّ الأَْعْیُنُ»(۴۷) البته عذاب و ثواب و بهشت و جهنم بعد از رسیدگى به حساب آنهاست. طبق فرمایش قرآن، حسابرسى، با میزان انجام مى‏شود.

۵ـ میزان
یکى از نکاتى که در مورد روز قیامت مطرح است، مسأله میزان است که اعمال با آن سنجیده مى‏شود. مراد از میزان چیست؟ مرحوم علامه طباطبایى رحمه‏الله تعبیر بسیار لطیف و زیبایى دارند که آن را نقل مى‏کنیم:
«ظاهر آیات میزان، نشان مى‏دهد که حسنات، موجب سنگینى میزان و سیئات موجب سبکى آن مى‏شود؛ نه آن که حسنات وزن شوند و مقدار سنگینى آن مشخص شود سپس گناهان وزن شوند و سنگینى آن مشخص شود پس این دو سنگینى با هم مقایسه شود تا روشن شود کدام سنگین‏تر است؛ اگر حسنه سنگین است، حکم به بهشت و اگر گناه سنگین‏تر است حکم به جهنم شود… بلکه مراد این است که حسنه، موجب سنگینى در میزان و سیئه موجب خفت آن مى‏شود… به نظر مى‏رسد در آنجا چیز دیگرى است که اعمال به آن مقایسه مى‏شود و سنگینى، مال آن چیز است؛ اگر از اعمال حسنه بود موجب سنگینى میزان و اگر سیئه بود که منطبق بر آن نشد و به آن وزن نشد باعث سبکى میزان مى‏شود؛ کما این که در ترازوها اینگونه است چون در ترازو مقیاسى هست مانند مثقال که اشیا به آن سنجیده مى‏شود… در اعمال هم مقیاسى هست که با آن اعمال سنجیده مى‏شود؛ مثلاً صلاه که به وسیله آن نمازها سنجیده مى‏شود نماز کامل است و در زکاه و نظیر اینها نیز چنین است.»(۴۸)
بنابراین، مى‏توان گفت میزان، چیزى جز اعمال کامل نیست که اعمال با آنها سنجیده مى‏شود و اما گناهان چون داراى مقیاس کامل نیست، سنجیده نمى‏شود بلکه گناه یعنى عدم کمال و نبودن آن و عمل خوب، موجب سبکى میزان مى‏شود.
32ـ طبرسى، پیشین، ج ۴، ص ۱۱۶.
33ـ مؤمنون / ۱۰۰.
34ـ سید محمدحسین طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، پیشین، ج ۱۵، ص ۷۱.
35ـ غافر / ۱۱.
36ـ سید محمدحسین طباطبایى، پیشین، ج ۱۷، ص ۳۳۰.
37ـ مؤمن / ۴۶: [اینک که در عالم برزخند] آتش دوزخ را صبح و شام بر آنها عرضه مى‏دارند و چون روز قیامت شود خطاب آید که فرعونیان را به سخت‏ترین عذاب وارد جهنم کنید.
38ـ سید محمدحسین طباطبایى، پیشین، ج ۱۷، ص ۳۳۵.
39ـ آل عمران / ۱۷۰: شادند به آنچه خداوند از فضل و احسان خود به آنها داد و به کسانى که از پشت سرشان هنوز به ایشان نپیوسته‏اند، بشارت مى‏دهند که خوف و بیمى بر ایشان نیست.
40ـ حویزى، نورالثقلین، چاپ دوم، ج ۳، ص ۵۵۳.
41ـ جعفر سبحانى، محاضرات فى الالهیات، مؤسسه النشر الاسلامى، چاپ دوم، ۱۴۱۵ ق.، ص ۶۲۴. به معتزله نسبت داده شده است که عذاب قبر را انکار کردند، اما این درست نیست؛ چرا که منکر عذاب قبر تنها یک نفر است به نام ضرار بن عمرو.
42ـ تکویر / ۱۴.
43ـ حج / ۲.
44ـ حج / ۲.
45ـ آل عمران / ۷۷.
46ـ محمد / ۱۵.
47ـ زخرف / ۷۲.
48ـ سید محمدحسین طباطبایى، پیشین، ج ۸، ص ۹.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید