نگاهی به اسماء حسنی الهی ۵

نگاهی به اسماء حسنی الهی 5

پس، از آنچه گذشت روشن گردید که انتساب ما به خداى تعالى بواسطه اسماء او است، و انتساب ما به اسماى او بواسطه آثارى است که از اسماى او در اقطار عالم خود مشاهده مى کنیم. آرى، آثار جمال و جلال که در پهناى گیتى منتشر است تنها وسیله اى است که ما را به اسماء داله بر جلال و جمال او از قبیل حى، عالم، قادر، عزیز، عظیم و کبیر و امثال آن هدایت نموده و این اسماء ما را به سوى ذات متعالیى که قاطبه اجزاى عالم در استقلال خود به او متکى است راهنمایى مى کند. و این آثارى که از ناحیه اسماء خداوند در ما و عالم ما مشهود است از جهت سعه و ضیق مختلفند، و این سعه و ضیق در ازاى عمومیت و خصوصیت مفاهیم آن اسماء است، مثلا از موهبت علمى که نزد ما است چند موهبت دیگر یعنى گوش، چشم، خیال و تعقل و امثال آن منشعب مى شود، آن وقت همین علم (که نسبت به مسموعات و مبصرات و معقولات و امثال آن عام است) با قدرت و حیات و غیر آن در تحت یک اسم اعمى از قبیل رازق و یا معطى و یا منعم و یا جواد قرار مى گیرد، باز وقتى علم، قدرت، حیات، عفو و مغفرت و امثال آنها را در مجموع ملاحظه کنیم همه در تحت یک اسم اعم که همان رحمت شامله است قرار مى گیرد.

از اینجا معلوم مى شود که سعه و ضیق و عمومیت و خصوصیتى که در میان اسماء هست به آن ترتیبى است که در میان آثار موجود از آن اسماء در عالم ما هست، بعضى از آثار خاص است، بعضى ها عام، این عام و خاص بودن آثار نیز از ناحیه عام و خاص بودن حقایقى است که آثار مذکور کشف از آن مى کند، و کیفیت نسبت هایى که آن حقایق با یکدیگر دارند را نسبت هاى میان مفاهیم کشف مى کند، پس علم نسبت به حیات اسم خاص و نسبت به شنوایى، بینایى، شهید، لطیف و خبیر بودن اسمى است عام و همچنین رازق اسم خاص است به رحمان، و نسبت به شافى، ناصر و هادى اسمى است عام و … بنا براین، براى اسماء حسنى عرضى است عریض که از پایین منتهى مى شود به یک و یا چند اسم خاصى که در پایین آن دیگر اسم خاصى نیست، و از طرف بالا شروع مى کند به وسعت و عمومیت و بدین طریق بالاى هر اسمى اسم دیگرى است از آن وسیع تر و عمومى تر تا آنکه منتهى شود به بزرگترین اسماء خداى تعالى که به تنهایى تمامى حقائق اسماء را شامل است، و حقایق مختلف همگى در تحت آن قرار دارد، و آن اسمى است که غالبا آن را اسم اعظم مى نامیم. و معلوم است که اسم هر قدر عمومى تر باشد آثارش در عالم وسیع تر و برکات نازله از ناحیه اش بزرگتر و تمام است، براى اینکه گفتیم آثار، همه از اسماء است، پس عمومیت و خصوصیتى که در اسماء است بعینه در مقابلش در آثارش هست، بنابراین، اسم اعظم آن اسمى خواهد بود که تمامى آثار منتهى به آن مى شود، و هر امرى در برابرش خاضع مى گردد.

معناى اسم اعظم :

در میان مردم شایع شده که اسم اعظم اسمى است لفظى از اسماى خداى تعالى که اگر خدا را به آن بخوانند دعا مستجاب مى شود و در هیچ مقصدى از تاثیر باز نمى ماند. و چون در میان اسماء حسناى خدا به چنین اسمى دست نیافته و در اسم جلاله (اللَّه) نیز چنین اثرى ندیده اند معتقد شده اند به اینکه اسم اعظم مرکب از حروفى است که هر کس آن حروف و نحوه ترکیب آن را نمى داند، و اگر کسى به آن دست بیابد همه موجودات در برابرش خاضع گشته و به فرمانش در مى آیند. و به نظر اصحاب عزیمت و دعوت، اسم اعظم داراى لفظى است که به حسب طبع دلالت بر آن مى کند نه به حسب وضع لغوى، چیزى که هست ترکیب حروف آن بحسب اختلاف حوایج و مطالب مختلف مى شود، و براى بدست آوردن آن، طرق مخصوصى است که نخست حروف آن، به آن طرق استخراج شده و سپس آن را ترکیب نموده و با آن دعا مى کنند، و تفصیل آن محتاج به مراجعه به آن فن است. و در بعضى روایات وارده نیز مختصر اشعارى به این معنا هست، مثل آن روایتى که مى گوید: بسم اللَّه الرحمن الرحیم نسبت به اسم اعظم نزدیکتر است از سفیدى چشم به سیاهى آن، و آن روایتى که مى گوید: اسم اعظم در آیه الکرسى و اول سوره آل عمران است و نیز روایتى که مى گوید: حروف اسم اعظم متفرق در سوره حمد است، و امام آن حروف را مى شناسد و هر وقت بخواهد آن را ترکیب نموده و با آن دعا مى کند و در نتیجه دعایش مستجاب مى شود.

و نیز روایتى که مى گوید: آصف بن برخیا وزیر سلیمان با حروفى از اسم اعظم که پیشش بود دعا کرد و توانست تخت بلقیس، ملکه سبا را در مدتى کمتر از چشم بر هم زدن نزد سلیمان حاضر سازد، و آن روایتى که مى گوید اسم اعظم مرکب از هفتاد و سه حرف است، و خداوند هفتاد و دو حرف از این حروف را در میان انبیایش تقسیم نموده، و یکى را به خود در علم غیب اختصاص داده است، و همچنین روایات دیگرى که اشعار دارد بر اینکه اسم اعظم مرکب لفظى است. و لیکن بحث حقیقى از علت و معلول و خواص آن، همه این سخنان را رفع مى کند، زیرا تاثیر حقیقى دائر مدار وجود اشیاء و قوت و ضعف وجود آنها و سنخیت بین مؤثر و متاثر است، و صرف اسم لفظى از نظر خصوص لفظ آن، چیزى جز مجموعه اى از صوت هاى شنیدنى نیست، و شنیدنى ها از کیفیات عرضیه اى هستند که اگر از جهت معناى متصورش اعتبار شود، صورتى است ذهنى که فى نفسه هیچ اثرى در هیچ موجودى ندارند، و محال است که یک صوتى که ما آن را از حنجره خود خارج مى کنیم، و یا صورت خیالیى که ما آن را در ذهن خود تصور مى نماییم کارش بجایى برسد که به وجود خود، وجود هر چیزى را مقهور سازد، و در آنچه که ما میل داریم به دلخواه ما تصرف نموده آسمان را زمین و زمین را آسمان کند، دنیا را آخرت و آخرت را دنیا کند، و … و حال آنکه خود آن صوت معلول اراده ما است.

و اسماء الهى- و مخصوصا اسم اعظم او- هر چند مؤثر در عالم بوده و اسباب و وسائطى براى نزول فیض از ذات خداى تعالى در این عالم مشهود بوده باشند، لیکن این تاثیرشان بخاطر حقایق شان است، نه به الفاظشان که در فلان لغت دلالت بر فلان معنا دارد، و همچنین نه به معانیشان که از الفاظ فهمیده شده و در ذهن تصور مى شود، بلکه معناى این تاثیر این است که خداى تعالى که پدید آورنده هر چیزى است، هر چیزى را به یکى از صفات کریمه اش که مناسب آن چیز است و در قالب اسمى است، ایجاد مى کند، نه اینکه لفظ خشک و خالى اسم و یا معناى مفهوم از آن و یا حقیقت دیگرى غیر ذات متعالى خدا چنین تاثیرى داشته باشد. چیزى که هست خداى تعالى وعده داده که دعاى دعا کننده را اجابت کند، و فرموده: أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ؛ اجابت مى کنم دعاى دعا کننده را وقتى مرا بخواند ( سوره بقره آیه ۱۸۶) و این اجابت موقوف بر دعا و طلب حقیقى و جدى است، و نیز همانطورى که در تفسیر آیه فوق گذشت موقوف بر این است که درخواست از خود خدا شود نه از دیگرى.

آرى، کسى که دست از تمامى وسائل و اسباب برداشته و در حاجتى از حوائجش به پروردگارش متصل شود، در حقیقت متصل به حقیقت اسمى شده که مناسب با حاجتش است، در نتیجه آن اسم نیز به حقیقتش تاثیر کرده و دعاى او مستجاب مى شود، این است حقیقت دعاى به اسم، و به همین جهت خصوصیت و عمومیت تاثیر بحسب حال آن اسمى است که حاجتمند به آن تمسک جسته است، پس اگر این اسم، اسم اعظم باشد تمامى اشیاء رام و به فرمان حقیقت آن شده، و دعاى دعا کننده بطور مطلق و همه جا مستجاب مى شود، بنابراین، روایات و ادعیه این باب باید به این معنا حمل شود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا