نگاهی به مباحث توحیدی در قرآن ۲

نگاهی به مباحث توحیدی در قرآن 2

از نظر قرآن و معارف اسلامی خداشناسی خیلی مراتب دارد. قرآن حد اعلای مراتب توحید را بیان کرده است همانهایی که واقعا در ذهن امثال ما مخصوصا در توحید در فاعلیت نمی گنجد و مجبوریم یا مجبورند خیلیها که این جور آیات را تأویل کنند چون آنقدر بزرگ است که نمی توانند تصور کنند. مثلا در اول سوره حدید چند آیه است که همه آن آیات عجیب است. یک آیه اش این است: هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن و هو بکل شی ء علیم (حدید/۳) او اول همه اشیاست، اول مطلق اوست و آخر مطلق هم اوست. یکی از وجوه فوق العادگی و اعجاز قرآن راهی است که برای خداشناسی ارائه می دهد. یک راه که بیش از هر راه دیگر در قرآن روی آن تکیه شده است که باز از مختصات این کتاب آسمانی است همین است که بشر را به آیات آفاقی و انفسی که این هم از اصطلاحات خود قرآن است تشویق می کند، یعنی موجودات و مخلوقات را آیت (نشانه) می نامد، مرآت و آینه می خواند و مرتب مردم را دعوت به مطالعه در اینها می کند.

مطالعه در هر مخلوقی از نظر قرآن مطالعه در آئینه ای است که با آن خدا را می توان شناخت. در سوره فصلت است که: سنریهم ایاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق (آیه ۵۳) پس از این، آیات خودمان را در آفاق (در افقها) و در نفوس (در روانها) ارائه خواهیم کرد تا برایشان روشن گردد که او حق است. واقعا یک نوع اختلافی است: آیات روانی ما را به یک مطلب می رساند و آیات آفاقی به مطلب دیگری، که این خودش داستان عجیبی است و اصلا همین آیه را باید از معجزات قرآن نامید که آیات آفاقی را از آیات انفسی جدا می کند چون واقعا آنچه که انسان از آیات انفسی می آموزد با آنچه که از آیات آفاقی می آموزد از نظر خداشناسی، متفاوت است، که این بحثی دارد. و عجیب این است که بعد از آنکه می گوید اینها آیات خداوند هستند و همه مردم آن زمان را تشویق می کند به اینکه این آیات را مطالعه کنند، یک وعده به آینده هم می دهد: ما در آینده آیات آفاقی و انفسی خودمان را ارائه خواهیم داد، یعنی چه در آینده؟ اگر مقصود معرفی اجمالی است که خود قرآن آمد و معرفی کرد و رفت. بعد به مردم می گوید، یعنی شما خودتان بروید مطالعه کنید. قرآن به مردم فقط می گوید شما بروید در این زمینه ها مطالعه کنید. و این را به حق بعضی، از آیات غیبی قرآن تلقی کرده اند که قرآن گویا می گوید بشر هنوز طبیعت را نمی شناسد، هنوز آفاق و انفس را آنطور که باید نمی شناسد: ما بعد از این آیات خودمان را، چه آیات آفاقی و چه آیات انفسی، به مردم ارائه خواهیم داد تا کاملا مطلب آشکار بشود که حق مطلق اوست.

بعد یک جمله دیگر دارد که همان راههای دیگر است غیر از راه مطالعه خلقت: اصلا آیا خود ذات پروردگار برای ارائه ذاتش کافی نیست که نیازی باشد که از راه ارائه آفاق و انفس او را بشناسند یعنی او را از خودش هم می شود شناخت. اولم یکف بربک انه علی کل شی ء شهید؛ آیا اینکه پروردگار تو بر همه چیز احاطه دارد و حضور دارد کافی نیست برای شناختن او؟، الا انهم فی مریه من لقاء ربهم الا انه بکل شی ء محیط ؛ اینها در تردیدند که پروردگار خودشان را یک روزی ملاقات خواهند کرد ولی بدانید که او بر همه چیز احاطه دارد (فصلت/۵۴-۵۳). این آیه، آیه ای است که از قدیم الایام علماء از آن اینطور استفاده کرده اند که خدا را به دو گونه می توان شناخت: یکی اینکه خدا را از آینه مخلوقات بشناسیم و دیگر اینکه خدا را از خود خدا بشناسیم. اگر انسان اندکی تأمل کند در این مطلب که اصلا خود هستی، آن که حقیقت هستی است نیستی و محدودیت، اینجا بودن آنجا بودن، این زمان بودن آن زمان بودن برنمی دارد، اینها همه درباره موجودی است که مقهور است والا ذات هستی که مقهور چیزی نیست، وقتی مقهور چیزی نباشد حدی، نهایتی، محدودیتی برای او نیست، اگر شما در هستی تأمل کنید، اول چیزی که پیدا می کنید خود خداست.

* * *

منبع :

نبوت، ص ۲۷۰-۲۶۸ و ص ۲۶۷-۲۶۶

آشنایی با قرآن ج ۸ ص ۱۶۳

آشنایی با قرآن ۱و ۲ ص ۳۱-۳۲

جهان بینی توحیدی، ص ۲۱-۱۶

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا