یکی از صفات خداوند صفت متکبر است. «المتکبر» ذات پروردگار متکبر است.
کبریاء منحصرا از ذات پروردگار است. کبریاء مال اوست (الکبریاء ردائی) (جامع السعادات، ج ۱، ص ۳۸۶)، عظمت فقط مال اوست. او متکبر است به معنی اینکه متلبس به کبریاست، یعنی در مقام تشبیه – و العیاذ بالله می گوییم – او جامه کبریایی را که فقط و فقط بر اندام او راست می آید و بس، بر تن دارد. ولی غیر او چطور؟ غیر او، هر چه هست ، در مقابل او که نمی تواند عظمتی و کبرائی داشته باشد. بشر اگر بخواهد به عظمت جلوه کند، در آن دروغ وجود دارد، یعنی تظاهر به چیزی است که ندارد لهذا تکبر در ذات پروردگار صفت کمال است چون معنایش تلبس به کبریائی است و در بشر صفت نقص است چون آنجا واقعیتش که تلبس به کبریائی است وجود ندارد، تظاهر به کبریائی است یعنی تظاهر به عظمتی است که آن عظمت را ندارد.
خداوند در مورد متکبران می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یحِب مَن کانَ مخْتَالاً فَخُوراً؛ خداوند کسى را که متکبر و فخرفروش است ( و از اداى حقوق دیگران سرباز مى زند ) دوست نمى دارد» (نساء/ ۳۶). از این آیه برمى آید که سرچشمه اصلى شرک و پایمال کردن حقوق مردم غالبا خودخواهى و تکبر است و اداى حقوق مردم مخصوصا در مورد بردگان و یتیمان و مستمندان و مانند آنها نیاز به روح تواضع و فروتنى دارد. در ادامه خداوند به صفات متکبران اشاره می کند و می فرماید: «الَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَ یَأْمُرُونَ النَّاس بِالْبُخْلِ وَ یَکتُمُونَ مَا ءَاتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ وَ أَعْتَدْنَا لِلْکفِرِینَ عَذَاباً مُّهِیناً * وَ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَلَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ الاَخِرِ وَ مَن یَکُنِ الشیْطنُ لَهُ قَرِیناً فَساءَ قَرِیناً؛ آنها کسانى هستند که بخل مىورزند و مردم را نیز به بخل دعوت مى کنند و آنچه را که خداوند از فضل ( و رحمت ) خود به آنها داده کتمان مى نمایند ( این عمل آنها در حقیقت از کفرشان سرچشمه گرفته ) و ما براى کافران عذاب خوار کننده اى آماده کرده ایم . و آنها کسانى هستند که اموال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى کنند و ایمان به خداوند و روز بازپسین ندارند ( چرا که شیطان رفیق و همنشین آنها است ) و کسى که شیطان قرین او است بدقرینى انتخاب کرده است» (نساء/ ۳۷ و ۳۸).
می فرماید متکبران کسانى هستند که نه تنها خودشان از نیکى کردن به مردم، بخل می ورزند، بلکه دیگران را نیز به آن دعوت مى کنند. علاوه بر این سعى دارند آنچه را که خدا به آنها مرحمت کرده، مخفى کنند، مبادا افراد اجتماع از آنها توقعى پیدا کنند. سپس سرانجام و عاقبت کار آنها را چنین بیان مى کند که ما براى کافران عذاب خوار کننده اى مهیا ساخته ایم. شاید سر این تعبیر آن باشد که بخل غالبا از کفر سرچشمه مى گیرد، زیرا افراد بخیل، در واقع ایمان کامل به مواهب بى پایان پروردگار و وعده هاى او نسبت به نیکوکاران ندارند، فکر مى کنند کمک به دیگران آنها را بیچاره خواهد کرد. در آیه دوم به یکى دیگر از صفات متکبران خود خواه اشاره کرده، مى فرماید: آنها کسانى هستند که اگر انفاقى مى کنند به خاطر تظاهر و نشان دادن به مردم و کسب شهرت و مقام است، و هدف آنها خدمت به خلق، و جلب رضایت خالق، نیست به همین دلیل در موارد انفاق پایبند استحقاق طرف نیستند، بلکه دائما در این فکرند که چگونه انفاق کنند تا بیشتر بتوانند از آن بهره بردارى به سود خود نموده، و موقعیت خود را تثبیت کنند، زیرا آنها ایمان به خدا و روز رستاخیز ندارند، و به همین جهت در انفاقهایشان انگیزه معنوى نیست، بلکه انگیزه آنها همان نام و شهرت و کسب شخصیت کاذب از این طریق است که آن نیز از آثار تکبر و خودخواهى آنها است.
«و من یکن الشیطان له قرینا فساء قرینا» آنها شیطان را دوست و رفیق خود انتخاب کردند و کسى که چنین باشد بسیار بد رفیقى براى خود انتخاب کرده و سرنوشتى بهتر از این نخواهد داشت، چون منطق و برنامه آنها همان منطق و برنامه رفیقشان شیطان است، او است که به آنها مى گوید انفاق خالصانه موجب فقر مى شود ( الشیطان یعدکم الفقر – بقره – ۲۶۸ ) و بنا بر این یا انفاق نمى کنند و بخل می ورزند و یا اگر انفاق کنند در مواردى است که از آن بهره بردارى شخصى خواهند کرد ( چنانکه در این آیه اشاره شده است ). از این آیه ضمنا استفاده مى شود که یک همنشین بد تا چه اندازه مى تواند در سرنوشت انسان مؤثر باشد، تا آنجا که او را به آخرین درجه سقوط بکشاند و نیز از آن استفاده مى شود که رابطه متکبران با شیطان و اعمال شیطانى یک رابطه مستمر است نه موقت و گاهگاهى، چرا که شیطان را به عنوان رفیق و قرین و همنشین خود انتخاب کرده اند.
در جای دیگر خداوند اشاره می کند که: «سأَصرِف عَنْ ءَایَتىَ الَّذِینَ یَتَکَبرُونَ فى الأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ وَ إِن یَرَوْا کلَّ ءَایَه لا یُؤْمِنُوا بهَا وَ إِن یَرَوْا سبِیلَ الرُّشدِ لا یَتَّخِذُوهُ سبِیلاً وَ إِن یَرَوْا سبِیلَ الْغَىِّ یَتَّخِذُوهُ سبِیلاً ذَلِک بِأَنهُمْ کَذَّبُوا بِئَایَتِنَا وَ کانُوا عَنهَا غَفِلِینَ* وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِئَایَتِنَا وَ لِقَاءِ الاَخِرَهِ حَبِطت أَعْمَلُهُمْ هَلْ یجْزَوْنَ إِلا مَا کانُوا یَعْمَلُونَ؛ به زودى کسانى را که در روى زمین به ناحق تکبر مىورزند از ایمان به آیات خود منصرف مى سازیم ( بطورى که ) اگر هر آیه و نشانه اى را ببینند به آن ایمان نمى آورند و اگر راه هدایت را ببینند راه خود انتخاب نمى کنند و اگر طریق گمراهى را ببینند راه خود انتخاب مى کنند ( همه اینها ) به خاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند. و کسانى که آیات ما و لقاى رستاخیز را تکذیب ( و انکار ) کنند اعمالشان نابود مى گردد آیا جز آنچه را عمل کرده اند پاداش داده مى شوند» (اعراف/۱۴۶ و ۱۴۷).