نتیجه و خلاصه آنچه در پانزده موضوع بیان داشتیم ، چهل منقبت و یا چهل مطلب است که بسیارى از آنها از شئون ولایت و از خصوصیات ولى الله است ، و اینکه حضرت صدیقه زهرا سلام علیها در این چهل منقبت با پدر و همسر و فرزندانش سهیم و شریک و همسان و کاملا برابر با آنها مى باشد، خود حاکى از مقام والاى (( ولیه الهى )) آن حضرت است حاصل گفتار و نتیجه بحث ما، همین چهل منقبت است که به ترتیب و بطور اختصار یک به یک اشاره مى کنیم :
منقبت اول
(( خلقتها قبل الناس ،شان ابیها و بعلها و بنیها، و هم انوار یسبحون الله و یقد سوته و یهللونه و یکبرونه )) آفرینش زهرا سلام الله علیها قبل از خلقت دیگران ، همانند پدر و همسر و فرزندانش ، آن انوار مقدسى که پیش از آفرینش کلیه عوالم علوى و سفلى ، و خلقت بشر، در پیشگاه عرش عظمت حق تبارک و تعالى ، در حال تسبیح و تقدیس و تهلیل و تکبیر خداى یکتا بوده ، و در عبادت استاد و آموزگار جبرئیل و سایر فرشتگان بوده اند.
منقبت دوم
(( خلقها من نور عظمه الله تبارک و تعالى ، وهى ثلث النور المقسوم بینها و بین ابیها و بعلها )) آفرینش زهرا علیها سلام از نور عظمت حضرت حق تبارک و تعالى ،
همان نور واحدى که حضرت رسول اکرم (ص ) و على ابن ابیطالب (ع ) نیز از آن آفریده شده اند، و مایه خلقت فاطمه علیها سلام یک سوم همان نور بوده است . و هو نور مخزون مکنون فى على الله .
نروى نهفته در خزینه علم خداى ، نور قدس ، نور جلال ، نور کمال ، و نور کبریائى الهى .
منقبت سوم
(( علیتها فى خلقه السماء والارض ، و الجنه النار، و العرش و الکرسى والملائکه و الانس و الجن ،شان ابیها و بعلها و بنیها )) فاطمه علیها سلام ، همتاى پدر و همسر و فرزندانش ، سبب آفرینش آسمانها و زمین ، بهشت و دوزخ ، عرش و کرسى و فرشتگان ، و انس و جن بوده است .
وجود مقدس زهرا سلام علیها، یکى از پنج تن است ، همان کسانى که علت آفرینش جهان ، و آدم و آدمیان بوده اند اگر آنها نبودند انبیاء و اولیاء صدیقین و شهداء ملک و ملکوت زمینها و آسمانها، نار و نور، بهشت و دوزخ ، و سایر مخلوقات جهان بوجود نمى آمدند، اگر حضرت زهراسلام علیها نبود، اثرى از آدم و اولاد آدم نبود، اگر او نبود موسى (ع ) و عیسى (ع ) و نوح (ع ) و ابراهیم (ع ) آفریده نمى شدند، اگر او نبود از اسلام و خداشناسى و توحید خبرى نبود.
منقبت چهارم
((تسمیتها من عند رب العزه شان ابیها و بعلها و بنیها )) نامگذارى زهرا علیهاسلام است از طرف خداوند متعال همانند اسم گذارى محمد(ص )، و على و حسن و حسین علیهم السلام ، و همین مطلب دلالت دارد براى اینکه این پنج نفر از خود هیچگونه اختیارى ندارند، و تمام امورشان حتى انتخاب نامشان مربوط به خداى تعالى بوده و به کسى در مورد آنان اجازه دخالت داده نشده است .
حضرت محمد بن عبدالله (ص ) هرگز مجاز نیست که از جانب خدا فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را نامگذارى کند، همچنین در اسم گذارى على ابن ابیطالب که مولود کعبه و خانه زاد، خداست ، پیامبر گرامى (ص ) و ابوطالب را اختیارى نیست .
منقبت پنجم
(( اشتقاق اسمها من اسماء الله تبارک و تعالى ،شان ابیها و بعلها و بنیها )) (( نام فاطمه (ع ) از اسمائى خداى تبارک و تعالى مشتق شده است ،
همانند نام پدر و همسر و فرزندانش ))
منقبت ششم
(( توسل الانبیا بها و باسمائهاشان ابیها و بعلها و بنیها )) تسول انبیاء است به فاطمه علیهاسلام و نامهاى او، همتاى پدر و همسر و فرزندانش ، و تمسک به اوست که وسیله نجات انبیاء و اوصیاء و سایر افراد بشر از مشکلات بوده است .
(( من امن بها فقد نجى و من لم یومن بها فقد هلک )) (( هر کس که به او ایمان آورد، همانا رستگار شد، و هر کس به او اعتقاد نداشت به تحقیق هلاک گردید ))
منقبت هفتم
(( کتابه اسمها على ساق العرش وابواب الجنه لده ابیها و بعلها و بنیها )) نام فاطمه علیهاسلام ، همردیف پدر و همسر و فرزندانش ، بر ساق عرش و درهاى بهشت نوشته شده است .
شگفتا…! این چه مقام والائى است که با وجود انبیاء اوصیاء مخلصون ، و فرشتگان مقرب نام هیچ موجودى بر عرش الهى ، آن پایتخت عظمت و جلال خدائى نگاشته شده است ، مگر اسامى مقدس پنج تن ، که زینت بخش تمام مراکز معنوى ، و عالى ترین منازل اخروى است .
منقبت هشتم
(( کونها شبحا عن یمنه العرش و صوره فى الجنه ، ردف اشباح ابیها و بعلها و بنیها و صورهم )) (( وجود شبح زهراسلام علیها در راستاى عرش الهى ، و تصویرش در بهشت ، همردیف اشباح و تصاویر پدر و همسر و فرزندانش ))
خداى تعالى ، نه تنها اسامى مقدس پنج تن زا زینت بخش عوالم بالا قرار داده است بلکه با اشباح و تصاویر نورانى آنان ، عرش عظمت خویش و بهشت رحمتش را مزین فرموده ، و یمین عرش برین را میمنتى بیشتر بخشیده است .
لذا آدم علیه السلام هنگامیکه به عرش نظر مى افکند، اشباح پنج ترین را مى بیند، و چون به بهشت روى مى آورد، تصاویر زیباى آنان را مشاهده مى کند، و به هر جا که مى نگرد آثار جلال و جمال آن ارکان خلقت منظر چشمان اوست .
منقبت نهم
(( اشتراکها فى الاهتداء، والاقتداء، و التمسک بها، ردف ابیها و بعلها و بنیها )) هر فرد مسلمان و مؤ منى که با محمدبن عبدالله (ص ) بیعت کرده ، و به او ایمان آورده ، و رسالت و اطاعتش را پذیرفته ، و آن حضرت را پیام آور از جانب خداى خود مى داند، و پیشوایانش على (ع ) و اولاد على (ع ) هستند، ناگزیر حضرت زهراسلام علیها (( ولیه )) او، رهنماى او، و مرجع او، و در مشکلات (( همانند پدر و همسر و فرزندانش ) دستاویز و پناهگاه اوست .
منقبت دهم
(( اشتراکها فى العصمه ، و دخولها فى آیه التطهیر )) اشتراک فاطمه علیهاسلام با پیامبراکرم (ص ) و امیرالمؤ منین (ع ) و حسین (ع ) در مقام عصمت و طهارت ، که او نیز عصمت الله و مورد خطاب آیه تطهیر مى باشد.
منقبت یازدهم
(( کونها من الامانه المعروضه على السموات و الارض و الجبال )) ان امانیت که از جانب خداى تعالى بر آسمانها و زمین کوهها عرضه شد، و آنها زیر بار آن امانت وزین (و مسئولیت سنگین ) نرفته ، و از قبولش امتناع نمودند ولى بشر آنرا پذیرا شد، همانا ولایت پنج تن علیهم السلام بوده است ، و وجود مقدس زهراسلام الله علیها ولیه الله و جزء امانت معروضه مى باشد.
منقبت دوازدهم
(( اشتراکها مع رسول الله فى الرکنیه لعلى ابن ابیطالب )) فاطمه علیها سلام ، در مقام رکن بودن نسبت به امیرالمؤ منین علیه السلام با پیامبر اکرم (ص ) همسان و همتا بوده است ، و این منقبت منحصر است به رسول خدا(ص ) و صدیقه زهرا(ع ) و مقصود از (رکنیت ) در ذیل روایات مربوطه اش به طور تفصیل بیان گردید.
منقبت سیزدهم
(( اشتراکها فى تطهیر مسجد رسول الله لها نظیر ابیها و بعلها و بنیها )) اشتراک فاطمه سلام الله علیها با پدر و همسر و فرزندانش در مجاز بودن به ورود به مسجد پیغمبراکرم (ص ) و پاک بودنش در هر زمان و در هر حال .
منقبت چهاردهم
(( کونها محدثه کالائمه ، امیر المؤ منین و اولاده )) (محدثه ) بودن فاطمه علیهاسلام است ، به این معنى که فرشتگان با او سخن مى گفتند، و این مقام شئون امیرالمؤ منین (ع ) و یازده اولاد معصوم اوست ، و با وجود اینکه حضرت زهرا(ع ) منصب امامت نداشت ، هم صحبت ملائک بوده است .
منقبت پانزدهم
(( اشتراکها مع امیرالمؤ منین و اولاده فى التبشیر بشیعتها و محبیها )) چنانکه رسول اکرم (ص ) به شیعیان و دوستان امیر المؤ منین (ع) و یازده اولادش ، مژده رستگارى داده است ، در موارد بسیار به شیعیان و محبان فاطمه علیهاسلام نیز بشارت نجات و رهائى از عذاب داده است ، و این خود از شئون مخصوص صاحبان ولایت است .
منقبت شانزدهم
(( رکوبها یوم القایمه کبایها و بعلها و بنیها )) سواره محشور شدن زهرا علیهاسلام ، همانند پدر و همسر و فرزندانش .
منقبت هفدهم
رسول اکرم (ص ) مى فرماید: در روز قیامت من دست به دامان جبرئیل مى شوم (گویا مقصود پیامبر(ص ) این باشد که جبرئیل نماینده خداى متعال است و من متمسک به دامان رحمت الهى هستم )، سپس در ادامه سخن چنین مى فرماید: دخترم زهرا(ع ) دست به دامان من ، و على ابن ابیطالب متمسک به فاطمه علیهاسلام است ، و یازده فرزندش دست به دامان على (ع ) هستند.
منقبت هجدهم
(( کانت تحدث امها و هى فى بطنها، و تصبرها )) سخن گفتن فاطمه علیهاسلام با مادرش ، آنگاه که در رحم مادر بود، و او را به شکیبائى دعوت مى فرمود، و این خود از نشانه هاى مقام ولایت مى باشد.
منقبت نوزدهم
(( تکلمها بالشهاد تین حین الولاده و بذکر امیر المؤ منین و اولاده الاسباط کاالائمه )) حضرت صدیقه زهراسلام الله علیها نیز همانند امیرالمؤ منین (ع ) و فرزندان معصومش ، در هنگام ولادت لب به شهادتین گشوده است ، و این خود از شئون مخصوص صاحبان ولایت است .
منقبت بیست
(( اشتراکها مع ابیها و بعلها و بنیها فى العلم بما کان و ما یکون و ما لم یکن الى یوم القیامه )) اشتراک فاطمه علیهاسلام با پدر و همسر و فرزندانش در علم به آنچه در گذشته واقع شده است و آنچه در آینده بوقوع خواهد پیوست ، و آنچه تا روز قیامت واقع شدنى نیست و این دانش نیز مخصوص اولیاء خداست و دارا بودن چنین علمى از نشانه هاى مقام ولایت مى باشد.
منقبت بیست و یکم
(( ولادتها طاهره مطهره زکیه ، میمونه تقیه ، کما یعتقد فى الائمه الاطهار )) فاطمه علیهاسلام همانند ائمه اطهار(ع ) مبارک و با طهارت و پاک و پاکیزه از مادر تولد یافته است .
منقبت بیست و دوم
(( نموها فى الیوم و الشهر مثل ما جاء فى نمو الائمه الاطهار )) رشد حضرت صدیقه زهرا علیها السلام ، همسان با ائمه اطهار(ع ) در هر ماه به قدر یکماه ، و در هر ماه به اندازه یکسال .
ممکن است در اینجا مقصود نمو معنوى و روحى باشد نه رشد جسمانى ، در هر حال و به هر معناى که درباره ائمه اطهار علیهم السلام متصور است عینا در فاطمه علیهاسلام نیز آن چنان است .
منقبت بیست و سوم
(( دخول نورها حین ولدت بیوتات مکه کولاده ابیها )) هنگام ولادت فاطمه علیهاسلام نور او تمام خانه هاى مکه ، شرق و غرب را فرا گرفت چنان که در تولد پیامبر اکرم (ص ) نیز تمام جهان از نور مبارکش روشن شد، گوئى با نور افشانى این موجود مقدس ، خداى تعالى به اهل آسمان و زمین ، به فرشتگان و تمام مخلوقات اعلام مى فرماید: اینک تولد یافت ، آن ، بشرى که نور جهانیان از اوست ، و سبب خلقت علمیان و علت آفرینش تمام مخلوقات بوده است ، آن وجود مقدسى که باعث شد موجودات از ظلمات عدم به عالم نور ظهور چشم گشایند و به لباس آفرینش مزین گردند.
منقبت بیست و چهارم
(( تبشیر اهل السماء بعضهم فعضا کما فى رسول الله و الائمه )) در آن هنگام که حضرت زهراسلام الله علیها از جانب خدیجه علیهاسلام ولادت یافت ، فرشتگان میلاد او را به یکدیگر بشارت مى دادند و تهنیت مى گفتند، چنانکه در تولد پیامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار نیز ملائک مقدم مبارکشان را به یکدیگر مژده مى دادند، و باید این چنین باشد، زیرا فاطمه علیهاسلام یکى از اسباب آفرینش و علت العلل بوده است ، و فرشتگان نیز همانند سایر موجودات در سایه خلقت او و از یمن وجودش آفریده شده اند.
منقبت بیست و پنجم
(( فى وجوب حبها کحب بعلها و بینها اجرا للرساله الخاتمه )) حب فاطمه علیهاسلام همانند حب همسر و فرزندان معصومش (که اجر رسالت خاتم الانبیاء است ) بر همگان واجب است حتى به رسول خدا(ص ).
پیامبر اکرم (ص ) مى فرماید: خداى تعالى مرا به دوستى این چهار نفر فرمان داده است : على (ع )، فاطمه (ع )، حسن (ع ) و حسین (ع ).
البته وجوب دوستى و محبت آنان نه به انى جهت است که آن چهار نفر داماد و دختر و فرزندان پیامبرند بلکه رسول خدا نیز همانند سایر بندگان مؤ من ، باید معتقد و معترف به مقام ولایت فاطمه علیهاسلام بوده و به این امر شهادت دهد.
منقبت بیست و ششم
(( اشتراکها مع ابیها و بعلها و بنیها فى درجه الوسیله فى الجنه )) اشتراک زهراسلام الله علیها و همردیف و همدرجه بودن اوست ، با پدر و همسر و فرزندانش در قبد الوسیله یا درجه الوسیله بهشت ، آنجا که پایتخت (عظمت ) حضرت حق تبارک و تعالى است وجز پنج تن علیهم السلام از انبیاء و مرسیلن و صالحین و فرشتگان مقرب کسى را به آن مقام والا راه نیست .
منقبت بیست و هفتم
(( اشتراکها مع ابیها و بعلها و بنیها یوم القیامه فى قبه تحت العرش )) اشتراک فاطمه علیهاسلام با پدر و همسر و فرزندانش در قبه اى از نور که زیر عرش بر پا مى شود و جز پنج تن علیهم السلام کسى را به آن رتبه والا راه نیست ، و این مقام غیر از (( درجه الوسیه )) است که قبلا بیان شد.
منقبت بیست و هشتم
(( فى الدخول الى الجنه قبل الناس مع ابیها و بعلها و بنیها و هى قبل الجمیع )) ورود پنج تن علیهم السلام به بهشت قبل از همه ، درحالى که فاطمه علیهاسلام در پیشاپیش پدر و همسر و فرزندانش ، نخستین کسى است که وارد بهشت مى شود.
منقبت بیست و نهم
(( فى انها من الکمات التى تلقیهاآدم بها ابراهیم ربه )) فاطمه علیهاسلام یکى از کلماتى است که حضرت آدم (ع ) فراگرفت ، و حضرت ابراهیم نیز با همان کلمات امتحان شد، یعنى با کلمات : محمد، على ، فاطمه ، حسن ، و حسین علیهم السلام .
منقبت سى ام
(( دخولها فى ایه المباهله بین ابنائنا و انفسنا )) فاطمه علیهاسلام یکى از افرادى است که آیه مباهله درشان آنها نازل شده است و آن وجود مقدس ، بین چهار معصوم قرار گرفته است یعنى انفسنا محمد(ص) و على (ع ) و ابنائنا حسن (ع ) و حسین (ع ) ))
منقبت سى و یکم
(( وحدتها مع رسول الله و على و بنیه فى حکم الحب و البعض والولاء و العداء و فى حکم السلم و الحرب و فى السب والاذى )) سنى و شیعه و این موضوع متفق القول و هم عقیده هستند: احکامى که در اسلام در مورد محبت و یا عاوت ، صلح و یا جنگ ، دشنام دادن و اذیت کردن نسبت به پیامبر اکرم (ص ) جارى است ، عینا نسبت به زهرا اسلام الله علیها نیز معتبر و واجب الاجر است ، یعنى اگر کسى نسبت به رسول خدا(ص ) دشمنى ورزد و یا آن حضرت را بیازارد، و یا دشنام دهد چنان که مجازاتش حد زدن بر او و یا کشتن او، و یا موجب کفر اوست ، عینا در این موارد حضرت زهرا (ع ) با پیامبر اکرم (ص ) یکسان و برابر است .
منقبت سى و دوم
(( فى کفویتها مع على فى الملکات و النفسانیات ن ولو لم یخلق على لم یکن لها کفو من آدم و من دونه )) همتا بودن فاطمه علیهاسلام با على علیه السلام در صفات و ارزشهاى معنوى .
پیامبر اکرم (ص ) مى فرماید: اگر فاطمه (ع ) آفریده نمى شد، هرگز براى على (ع ) همتائى وجود نداشت ، همچنین اگر على (ع ) خلق نمى شد، فاطمه را در جهان نظیر و مانندى نبود، سپس براى روشن شدن مطلب ، و رفع این اشتباه احتمالى که مبادا تصور شود مقصود پیامبر اکرم (ص ) این بوده است : دیگران که خواستار همسرى با فاطمه (ع ) شدند، کفو و هم شان او نبودند، رسول خدا (ص ) تصریح مى فرمایند، نه تنها فاطمه (ع ) را در زمان حاضر جز على (ع ) نظیر و مانندى نیست ، بلکه از آدم و اولاد آدم (یعنى انبیاء (( جز پیامبر اسلام )) اوصیاء، اولیاء، صدیقون ، علماء و حکماء) هرگز کسى همتاى زهرا(ع ) نیست ، و تنها على (ع ) است که کفو و همانند اوست ، على (ع ) که چون فاطمه (ع ) بى نظیر است ، و بشرى در ملکات فاضله و مقامات عالیه برابر او نیست و این دو وجود مقدس در این منقبت بطور یکسان شریکند.
اگر بجز این فرمایش از جانب پیامبر اکرم (ص ) تصریحى در این مورد در دسترس ما نبود (با اینکه وجود دارد) همین حدیث شریف براى اثبات برترى حضرت صدیقه زهرا(ع ) بر جمیع انبیاء (جز پدر بزرگوارش )، کافى بود.
منقبت سى و سوم
(( کفر من ابغض فاطمه کابیها و بعلها )) حکماء ودانشمندان چنین فتوى داده اند که هر کس پیامبر اکرم (ص ) و یا على (ع ) را دشمن بدارد کافر است ، فاطمه علیهاسلام نیز در این مورد با پدر و همسرش شریک است و مشمول این حکم مى شود، آیا چگونه ممکن است بشرى صاحب مقاوم ولایت نباشد، و دشمنى با او موجب کفر گردد؟
منقبت سى و چهارم
(( فى الامر بالتوسل الیها کابیها و بعلها و بنیها فى الحوائج و عند کل مسئله و الامر بحبها والصلوه علیها و زیارتها )) چنانکه پیامبر اکرم (ص ) و امیر المومنین (ع ) و فرزندان معصوم او ملجا و مرجع توسل جمیع انبیاء بوده اند، بشر از آدم تا خاتم مامور به توسل به حضرت صدیقه زهرا علیهاسلام بوده است .
از همان وقتى که آدم علیه السلام آفریده شد، و براى استجابت دعا و رفع مشکلاتش توسل به پنج تن علیهم السلام و شفیع قرار دادن آنها در پیشگاه پروردگار بى همتا توسط جبرئیل به او آموخته شد تکلیف بنى آدم روشن گردید.
انسان که در جهانى پر از شدائد و مشکلات قدم مى نهد، دنیائى که دائما در آغوش امواج بلا و گرداب حوادث عظیمه است ، رحمت بى کران الهى ایجاب مى کند که دست آویزهاى محکم و عروه الوثقاى ناگستنى در اختیار این بشر سرگردان قرار دهد تا در مسیر ناهموار زندگانیش ، امید گاهى خداپسند، و پناهگاهى دور از گزند داشته باشد و با توسل و تمسک و چنگ زدن به ریسمان رحمت واسعه الهى ، فرزندان آدم نیز همانند حضرت آدم (ع ) به ساحل نجات دست یابند.
اکنون با قلبى سرشار از خلوص ، و امیدوار (همانگونه که خداوند یکتا به پیامبرانش راه نجات را نشان داده است و به آنها طریق دعاى خداپسند را آموخته است ) ما نیز به درگاه (( الله )) روى نیاز مى آوریم ، و وجود مقدس آبرومند زهرا(ع ) را شفیع و راه گشا و واسطه فیض خدائى قرار مى دهیم و عرضه مى داریم : یا فاطمه اغیثینى ، یا فاطمه اغیثینى …
چنان که به صلوات بر پیامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار(ع ) و زیارت آنان به عنوان یک فرمان الهى و امر اسلامى دستور داده است ، عینا به صلوات بر فاطمه علیهالسلام و زیارتش تصریح و تاکید گردیده است .
منقبت سى و پنجم
(( دخولها فى فضل سوره هل اتى ، مع بعلها و بنیها )) فاطمه زهرا سلام الله علیها همسان با امیرالمؤ منین و حسنین علیهم السلام در فضیلت سوره (( هلى اتى )) شریک و سهیم است .
منقبت سى و ششم
(( عرفانها رسل الیها عند ولادتها والتسلیم علیها باسمائها )) فاطمه علیهالسلام در هنگام ولادتش حورالعین و بانوان عالیمقامى را که از جانب خداى متعال به نزد آن حضرت ارسال شده بودند که کاملا مى شناخت ، و قبل از سلام و احوالپرسى با ذکر نام ، یک یک آنان را مخاطب قرار داد:
(( یا ساره السلام علیک ، یا مریم السلام علیک … )) از این مطلب معلوم مى شود که ملاقات و آشنائى زهرا(ع ) با آنان بى سابقه نبوده ، و آن وجود مقدس قبلا عوالمى را طى کرده است که در مسیر ملکوتى خویش آن فرستادگان آسمانى را دیده و شناخته است ، و باید اینچنین باشد، زیرا مقام شامخ ولایت ایجاب مى کند که هر ولى الله (یا ولیه الله ) شیعیان خود را (با آگاهى خدادادش ) یک یک بشناسد.
منقبت سى و هفتم
(( اطلاع الله على الارض و اختیارها على نساء العالمین کاطلاعه على الارض و اختیار ابیها و بعلمها و ولدها الائمه )) پیامبر اکرم (ص ) با کمال صراحت مى فرماید: خداى تبارک و تعالى یک بار بر زمین نظر افکند و از اولین و آخرین مرا برگزید، و دفعه دوم على (ع ) را، و در سومین نظر، اولاد معصوم او را، و در چهارمین بار زهرا(ع ) را از میان جمیع زنان عالم و از اولین و آخرین انتخاب فرمود.
پس همانگونه که پیامبر اکرم (ص ) مصطفى است ، و چنان که على (ع ) مرتضى است ، و همان سان که حسن (ع ) و حسین (ع ) برگزیده و مختارند، زهرا سلام الله علیها (همتاى آنان ) مصطفاه ، مرتضاه ، مختاره برگزیده خداوند تبارک و تعالى است .
منقبت سى و هشتم
(( کونها شفیعه کبرى یوم القیامه لشیعتها و محبیها کابیها و بعلها و بنیها )) بزرگترین مقام شفاعت را در روز قیامت حضرت صدیقه سلام الله علیها همسان با پیامبر اکرم (ص ) و امیرالمؤ منین (ع ) حائز مى باشد، بلکه مى توان گفت آن حضرت را در این رتبه و مقام امتیازاتى است مخصوص به خود و بى نظیر.
بزرگداشت تشریف فرمائى او به محشر و پیشگاه عرش الهى به نحوى است که تمام توجهات بسوى آن وجود مقدس معطوف خواهد شد، و امام سلام الله علیه در این باره مى فرماید: مقام شامخ حضرت صدیقه زهرا(ع ) در روز قیامت چنان است که حتى از نظر یک نفر هم پنهان نمى ماند.
منقبت سى و نهم
(( یعرف الله قدرها کما یعرف قدر ابیها و بعلها و بنیها یوم القیامه )) در روز قیامت از نور بر پا مى شود که پیامبر اکرم (ص ) بر آن جلوس مى نماید، در حالى که جبرئیل و انبیاء و اولیاء گرد آمده اند خداوند تبارک و تعالى مقام و منزلت زهرا سلام الله علیها و پدر و همسر و فرزندان معصومش را به اهل محشر معرفى مى فرماید، و هنگام ورود فاطمه علیهالسلام به صحنه محشر از جانب حضرت حق تبارک و تعالى ندا مى شود:
(( یا اهل المحشر غضوا ابصارکم حتى تجوز فاطمه )) اى اهل محشر نگاهتان را فرو افکنید، تا فاطمه (ع ) عبور نماید….
منقبت چهلم
(( فى افضلیتها على الملائکه والجن والانس کابیها و بعلها وبنیها )) چنانکه برترى رسول اکرم (ص ) بر انبیا و مرسلین و ملائکه ، با تفحص و تحقیق در روایات معتبر، ثابت شده است ، به همان طریق افضلیت زهرا سلام الله علیها نیز بر جمیع مخلوقات از انس و جن و ملک ، منصوص و مسلم است .
این چهل منقبت فاطمه علیهالسلام ، خلاصه پانزده موضوع این کتاب است ، که با آیات قرآن ، و روایات معتبر مربوطه و با ذکر اسناد بسیار مدارک اطمینان بخش ، آنها را قبلا به طور بیان کرده بودیم .
اگر بخواهیم با قلبى حقیقت جو، منصفانه قضاوت نمائیم ، یقینا در مى یابیم ، که این چهل منقبت از شئون مخصوص صاحبان ولایت ، و لازم و ملزوم یکدیگرند، مناقبى که مبناى آنها آیات انکار ناپذیر کلام الله ، و گفتار معصومین دل آگاه است . بشرى که خداوند یکتا او را به اقتضاى حکمتش از ابتداء خلقت جهان تا برچیده شدن بساط آن ، در کنار سفره رحمت خویش نشانده ، و او را در مراحل مختلف و مواقف بسیار سیر داده است ، منزلت والاى این بانوى بانوان و خاتون دو جهان ، در عالم اظله اش ، در عالم میثاقش ، در عالم خلقتش ، در عالم علوى و سفلى اش ، در عالم رحم مادرش ، در ولادت و روز قیامت و محشرش ، در ورود به جنتش ، همه و همه ، حاکى از مقام اعلاى (( ولیه الله )) اوست .
هرگز معقول نیست که موجودى داراى مقام ولایت کبرى نباشد، ولى علت آفرینش بوده ، و اعتقاد به قدر و مرتبه خداداد او از شرایط ایمان بشمار آید و وجود مقدسش با پیامبر اکرم (ص ) در مناقب چهل گانه مذکور بطور همسان شریک و سهیم باشد.
اما قسمت دوم مناقب زهرا سلام الله علیها، احادیثى است که مربوط و مخصوص است به خود آن حضرت ، درباره مکارم الاخلاقش، زهدش ، عبادتش ، ایثارش ، پرورش فرزندانش شوهرداریش ، نگاهدارى از پدرش ، و کمالات و فضایل بى شمار دیگرش ، که در کتب شیعه و سنى مسطور است ، که در اینجا مورد بحث و بررسى ما نیست .
خداوند تعالى بحق محمد و آل محمد(ص ) ما را در سایه ولایت حضرت صدیقه زهرا علیهالسلام محشور نماید، و دستمان را از دامان ولاى این خاتون دو جهان کوتاه نفرماید، و از مؤ منین به رسول اکرم (ع ) و اولاد معصومش قرار دهد، خدا پدر شما را نیز بیامرزد، و انشاءالله عزیزتان بدارد، که شما باب این بحث را گشودید.