داشتن رویا و یا به قول بعضی ها خیال پردازی یکی از مکانیسم های دفاعی بدن ما است که اگر به جا و درست استفاده شود مفید و کارآمد خواهد بود، اگر هم نادرست استفاده شود و با عملکرد عادی زندگی ما تداخل پیدا کند می تواند مخرب باشد.
همانند مواقعی که گریه می کنیم و یا خشمگین می شویم و یا دچار هر هیجان دیگری میشویم، رویا داشتن نیز یک مکانیسم هیجان مدار است و افرادی که بتوانند در زندگی خود آن را درست و تحت کنترل به کار گیرند، موفق خواهند بود.
وقتی کودک هستیم رویا پردازیهای مان غیرمنطقی هستند اما به سمت نوجوانی و جوانی که پیش می رویم رویا پردازی های ما حالت منطقی تر به خود می گیرد و آدم میتواند با توسل به آن ها خود را بالا بکشد و پیشرفت کند؛ مثلا ما می بینیم تخیل و رویا پردازی ژول ورن باعث شد نقطه شروعی برای ایجاد تحول و پیشرفتش شود.
سن و مدت زمانی که ما رویا پردازی می کنیم دو نکته مهم هستند که تعیین کننده سلامت رویا های ما می باشند.
اگر بتوانیم با رویا پردازی درست، از آن به عنوان نقطه شروع و یا اهرمی برای ایجاد تحول و عبور از شرایط نامناسب کنونی استفاده کنیم می توانیم روپا پردازی را نقطه ای حیاتی برای پیشرفت های زندگی مان بدانیم.
البته سن و مدت زمانی که ما رویا پردازی می کنیم دو نکته مهم هستند که تعیین کننده سلامت رویا های ما می باشند.
گاهی ما در شرایط سختی به سر می بریم و با کمک رویا پردازی به عنوان مکانیسم انطباقی سعی می کنیم با فرو رفتن در رویاهای خوب و تصور پایان همه ی این سختی ها به بدنمان کمک کنیم خودش را دوباره بسازد و در اصطلاح خودمانی “خودش را پیدا کند و از نو فکر چاره جویی بکند.”
این اتفاق اصلا اشکال ندارد و مفید خواهد بود اما اگر مدت زیادی از زندگی ما صرف این خیال پردازی ها شود و یا این رویاها حالتی غیرمنطقی پیدا کند باید هشداری به خودتان بدهید؛ چرا که در صورت ادامه ی این حالت، شما واقعیت و خیال را با هم اشتباه می گیرید و از هر گونه تلاش و کوشش برای رسیدن به رویایی که در ذهن پرورده اید، باز میمانید.
دکتر محمدرضا خدایی- روانپزشک