کم مایگی نظر اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان درباره نسبت اسلام با مس ۲

کم مایگی نظر اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان درباره نسبت اسلام با مس 2

ویل دورانت در تاریخ تمدن پس از آنکه مضمون آیاتی از قرآن را در زمینه شمول و عمومیت علم و مشیت الهی نقل می کند، و نیز به حدیث معروفی که در صحیح بخاری است اشاره می کند، می گوید: این اعتقاد به قضا و قدر، جبریگری را از لوازم تفکر اسلامی کرده است… (تاریخ تمدن، ج ۱۱ بخش دوم از کتاب چهارم / ص ۴۱).

خوب است سخنی هم از آقای دومینیک سوردل گوش کنیم. وی در کتابی که به نام اسلام نوشته و جزء مجموعه چه می دانم؟ منتشر و به فارسی ترجمه شده است، می گوید: … از آغاز دوره اسلامی، مسلمین به خیال خود تناقضاتی در آن (قرآن) یافتند و حتی مطابق حدیثی که در دست است پیغمبر در جواب آنها فرمود: به آنچه باعث ناراحتی شما می شود ایمان داشته باشید. بعدها مسلمین که نمی خواستند بعضی اصول را سرسری بپذیرند، کوشیدند بعضی از عبارات و کلمات قرآن را تفسیر کنند و از اینجاست که علم تفسیر به وجود آمد. نخستین سؤالی که به نظر مسلمین آمد این بود که اگر بشر نتواند علیه امر خداوند (قدر) اقدامی کند و با وجود این خداوند پاداش او را به موجب اعمال خوب و بد او بدهد، آیا قدرت خداوندی و مسؤولیت بشر متناقض نمی آید؟ قرآن کریم نیز به این سؤال پاسخی نمی دهد. در واقع، قدرت کامله خداوندی چنان در سراسر قرآن به چشم می خورد که جایی برای آزادی بشر باقی نمی گذارد. به این طریق حس مسؤولیت بشر در برابر تسلیم به امر خداوند وجود ندارد.. ( اسلام، از سری چه می دانم؟ ترجمه دکتر اسماعیل دولتشاهی، ص ۵۵ و. ۵۶). کتاب آقای دومینیک سوردل پر است از این تحقیقات عالی! این است طرز تفکر و استنباط مستشرقین، و این است میزان صلاحیت آنها در این گونه مسائل.

از آنچه گذشت معلوم شد که مسأله سرنوشت و قضا و قدر در خود قرآن مجید مکرر ذکر شده و از ابداعات متکلمین نیست، بعلاوه اعتقاد به سرنوشت و قضا و قدر عمومی آن طور که قرآن تعلیم می دهد با مسلک جبر از زمین تا آسمان فاصله دارد. معمولا مستشرقین اروپایی معتزله را ستایش می کنند از آن نظر که معتزله منکر قضا و قدر می باشند، زیرا به عقیده مستشرقین اعتقاد به سرنوشت عین اعتقاد به جبر است! بدون شک اگر معتزله را با اشاعره مقایسه کنیم، معتزله از حریت و استقلال فکری شایسته ای برخوردار بوده اند. اقدام متوکل عباسی علیه معتزله و به کرسی نشاندن روش اشعری را باید فاجعه بزرگی برای جهان اسلام شمرد ( رجوع شود به مقاله اصل اجتهاد در اسلام به قلم نگارنده در نشریه سالانه مکتب تشیع، شماره ۳، ص ۳۱۸ و ۳۳۲ این مقاله در کتاب ده گفتار اثر استاد شهید نیز به چاپ رسیده است). اما در خصوص مسأله قضا و قدر و سرنوشت، انحراف و اشتباه معتزله از اشاعره کمتر نیست. مستشرقین که با معارف اسلامی آشنایی عمقی ندارند و خیال می کنند اعتقاد به سرنوشت عین اعتقاد به جبر است، معتزله را در این مسأله مورد ستایش قرار می دهند.

در جلد اول تاریخ ادبی ایران تألیف ادوارد براون صفحه ۴۱۱ می گوید: فرقه قدریه یا معتزله بیشتر اهمیت داشت و طرفدار آزادی اراده یا طریقه تفویض و اختیار بود. به گفته دکتر اشتاینر: بهترین توصیف معتزله این است که بگوییم ظهور این قبیل افکار در حکم اعتراضی است که پیوسته عقل سلیم بشر بر احکام جابرانه و تعلیمات مقرره و محدوده نموده است. معتزله خود را اهل العدل و التوحید یا طرفداران عدل الهی و یکتاپرستی می دانستند، می گفتند قسمت ازلی به عقیده اهل سنت «اشاعره» آن است که خداوند سرنوشت هر کس را قبلا تعیین نماید و گناهانی را کیفر دهد که خود بر بشر به جبر تحمیل کرده است و بشر را در برابر تقدیر و سرنوشت، قدرت استقامت و پایداری نباشد. این طرز تفکر معتزله یعنی اینکه سرنوشت مستلزم جبر است، مورد تأیید مستشرقین است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا