دسته بندی :اسفند ۱۰, ۱۳۹۳ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

مقاله

يادها و خاطره‏ها

یادها و خاطره‏ها

پیوند امام در اولین روز ورود به قم در شهریور سال ۱۳۴۱ مشتاقانه به زیارت امام رفتم و با اولین زیارت امام عشق و علاقه‏ام صد چندان شد. تمام هستى و جان و دل و آرزویم را در امام یافتم این دلبستگى و شیفتگى را هرگز و هرگز با هیچ

گل نـرگـس

گل نـرگـس

آهای آقا… آهای خانوم… یه شاخه گل ازم بخر… از همه نوع، از همه رنگ، هرچی دلت میخواد ببر… این یکی یاسه بخدا… به رنگ و روش نگاه نکن… تمومه یاسا سفیدن… این یکی رنگ نیلوفر… این گل سرخ نازنین… یه معرکست بیا ببین… شکفتنش دوباره بود… ماه رمضون، تو

وصيت‌نامه

وصیت‌نامه

بسیجی شهید محمدرضا مهرپاک بسم الله الرحمن الرحیم اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین می‌خواهم زبان خامه را به سینه کاغذ آشنا کنم و نقشی از رخ آن زیبا را بر این سینه سفید منقّش کنم؛ اما قلم را توانایی این کار نیست. کاغذ را تحمل این نقش نیست. می‌خواهم

عطر گل ياس

عطر گل یاس

عطر گل یاسبه نام الله خالق زیبایی ها امروز می‌آید، دیروز می‌رود، فردا از راه خواهد رسید و فردا ها هر یک در انتطار و چشم به راه مانده‌اند تا نوبت آنها شود که بیایند و بروند. این رفت و آمدها آنقدر سریع است که گاهی انسان حس می‌کند روزها،

شيعه بودن سخت است برادر

شیعه بودن سخت است برادر

آمده بودند تا امامشان را ببینند. از راهی دور و با مشقتی فراوان. خادم بیت پرسید: «بگویم چه کسانی آمده‌اند؟» ـ بگو جمعی از شیعیانتان به زیارت آمده‌اند. خادم رفت، و شاید پاسخی که آورد برای آنان ـ و شاید برای ما و همه کسانی که آن را شنیده‌اند ـ

سرزمين آشنا

سرزمین آشنا

این‌جا هویزه سرزمینی به بلندای عشق و به وسعت بال کبوترانی که عاشقانه پر کشیدند. سبکبال و رها و سرزمینی به اندازه‌ی دست‌های دلمان و به اندازه‌ی آسمان چشم‌های مردانی از جنس نور. سرزمینی به پاکی و قداست حرم امن الهی و این‌جا شهید آباد، سرزمین عشق است. محل پرواز

دوكوهه

دوکوهه

گفتم می‌شنوی چه آهنگ حزینی دارد ؟ گفت: آری این صدای … است که می‌خواند. گفتم: نه, نه خوب گوش کن من صدای قافله را می‌گویم قافله دو کوهه که دارد دور می‌شود . گفت: دور نمی‌شود عزیزم دارد گم می‌شود. گفتم: من نمی‌گذارم که صدای زنگ قافله دو کوهه

چرا مدينه ويران نشد؟

چرا مدینه ویران نشد؟

ساحل آسمان، این‌ شبها که می‌رسد، عجیب بی‌قراری می‌کند و زمین، داغ دلش تازه می‌شود و زخم شرمش، سر باز می‌کند. ملکوتیان حق دارند سر بر دیوار عرش بگذارند و های‌های گریه کنند. و تنها خداست که می‌تواند، تسلای دل علی باشد. ماه حق دارد که گوشه اختفا را بر

باران رحمت

باران رحمت

شهید زهره بنیانیان خدایا اکنون که جوانه‌های آگاهی یکی پس از دیگری می‌شکفند و هر روز ابعاد وسیعتری می‌یابند و غنچه‌های نشکفته وجود جوانان ما به دنبال هم پرپر می‌شوند و بر خاک میریزند، روزی نیست که خبر شهادت گروهی از عزیزانمان را نشنویم.اکنون ثار شهیدانمان شب و روز بالای

اي مقتدر

ای مقتدر

شهید محمدحسین جوکار ای مقتدر و ای توانای دانا ای زاهدان را معین، ای سالکان را مونس، ای عارفان را یاور، و ای عاشقان را معشوق، اگر کسی نداند، تو خوب می‌دانی، اگر کسی نبیند، تو خوب می‌دانی، اگر کسی نشنود، تو خوب می‌شنوی که قلبم، روحم، جانم، زبانم، چشمم

از عدالت چه خبر

از عدالت چه خبر

شاعری داشت وطن که همیشه می گفت ((اهل کاشانم من … پیشه ام نقاشی! سر سوزن ذ وقی …)) و همیشه پرسید: (( خانه دوست کجاست!))و همیشه ترسید: ((آب را گل نکنیم!)) در عوض من ا مروز نه همینک امروز همچنان باز هنوزدایمأ می گویم : اهل ایرانم من !

عزيز طه

عزیز طه

براستی ای عزیز طه! ای یوسف کنعان! و ای نوح زمان! ایا برما فرصتی هست که گذشته را جبران کنیم؟ گذشته ای که با عدم شناخت امام حی و حاضر سپری شده است!! ایا ما را عمری هست که از خجالت براییم و خودمان را برای اینده ای درخشان اماده

صداي خوش انا المهدي

صدای خوش انا المهدی

فردین محمدتبار صدای پا می آید، و تو، به دنبال صاحب صدا تمام عمر حیرانی، دلت می‌خواهد بدانی که این صدا از کیست اما روزها در پی هم می‌گذرد و عمری در حسرت دیدار صاحب آن صدا می‌مانی. روزی از همین روزها، درجایی که صدای خوش پرندگان می‌آید، و گلهای

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا