۸ اصل طلاییِ تربیتی درباره فرزندان

8 اصل طلاییِ تربیتی درباره فرزندان

جهت تربیت فرزند:

۱. تقویت کنید

زمانی که فرزند شما بر اساس انتظاراتی که از او دارید، عمل کرد (به‌ویژه در سنین پایین‌تر و در دفعه‌های اول) نیازمند گرفتن بازخورد از سوی شماست و تشویق، تحسین و پاداش متناسب با تکلیف صورت گرفته می‌تواند روش‌های تقویت‌کننده باشد. در تقویت‌دهی نباید زیاده‌روی کرد به‌گونه‌ای که مثلاً برای تشویق او برای بک‌بار مسواک زدن، اسباب‌بازی بیست هزارتومانی بخرید! بلکه «رعایت تناسب» لازم و ضروری است. مثلاً می‌توان برای هر بار مسواک زدن، به کودکان پیش‌دبستانی یک ستاره بدهید و سپس برای ۱۵ ستاره یک هدیه پنج یا ده‌هزارتومانی بخرید.

۲. امید بدهید

«اشتباه» یک بخش جدانشدنی از ما انسان‌های معمولی است. کودکان ما نیز از این قاعده مستثنا نیستند و هرچند بخواهند طبق انتظارات معقول دیگران عمل کنند، اما دچار اشتباهات ریز و درشت می‌شوند. این اشتباهات، محفل سرزنش نیست، بلکه کلاس آموزش مجدد، عمیق‌تر و اصولی‌تر است. اگر با این دید به اشتباه فرزندتان بنگرید، هم خودتان فشار روانی کم‌تری متحمل می‌شوید و هم او را در مسیر درست هدایت کرده‌اید. باید به جنبه‌های آموزشی اشتباه توجه کرد و از ارائه دلایل روشن و واضح شکست در فضایی محترمانه و توأم با هم‌فکری غافل نماند.

۳. تنبیه کنید

والدین تنبیه‌کننده،‌ والدین ناشایست نیستند. گاهی تنبیه (منظور ما تنبیه بدنی نیست) برای مسئولیت‌پذیر کردن فرزندان لازم است. تنبیه یعنی مواجه شدن کودک با پیامد منفی در صورت عمل نکردن به مسئولیتی که بر دوشش گذاشته شده است.

البته تنبیه کردن «نبایدهایی» دارد که باید از سوی والدین به آن توجه شود:

* نباید از روی تنفر شخصی تنبیه کنید. حق دارید ناراحت شوید اما حق ندارید عصبانی شوید و عقده‌گشایی کنید. هدف تنبیه مواجه کردن کودک با عواقب مسئولیت‌ناپذیری است و نه خنک کردن دل خودتان.

* نباید جزو آن‌هایی باشید که برای یک رفتار غیرمسئولانه مشخص، یک‌بار تنبیه می‌کنند و بار دیگر خیر. نباید هیچ‌وقت کودکانمان از ما پیام دوگانه و متضاد دریافت کنند.

* نباید والدین از تنبیه کردن احساس گناه کنند. مگر یک باغبان از هرس کردن درختان خود احساس گناه می‌کند؟! این احساس گناه بی‌جا که معمولاً ناشی از احساس ترحم بی‌مورد درباره فرزندان است، منجر به پایین آمدن عزت‌نفس والد می‌شود و خواه‌ناخواه سبب بروز ضعف و تزلزل کودک می‌شود. حتی برخی والدین به‌خاطر تنبیه او اقدام به عذرخواهی از فرزندان خود می‌کنند و قول می‌دهند دفعه‌های بعد این شدت عمل را نشان ندهند!

دلیل تنبیه و میزان تنبیه اگر منطقی است، هیچ نیازی به پشیمان شدن و عذرخواهی نداریم.

۴. مسئولیت‌پذیر باشید

والدین لازم است از دو جهت مسئولیت‌پذیر باشند:

* مسئولیتِ مسئولیت‌پذیر کردن فرزند خود را قبول کنند؛ کاری که نیاز به صبر و حوصله فراوان دارد. والدینی که می‌گویند «مالیات اعصاب! اصلاً خودم انجام می‌دم، راحت‌ترم این‌طوری» در واقع به‌صورت غیرمستقیم می‌پذیرند که فرزندشان وظایفش را انجام ندهد و البته این کار دو ضرر مهم دارد:

 الف) به‌مرور حس تنفر و سردی را در والدین نسبت به فرزند ایجاد می‌کند و این حس تلنبار می‌شود و در موقعیت‌های غیرقابل‌پیش‌بینی در قالب چالش‌های شدید والد-کودک خود را نشان می‌دهد. ب) به‌مرور فرزندانشان را به فرار از مسئولیت عادت می‌دهند. آن‌ها می‌آموزند که منابع قدرت را به ستوه بیاورند تا فشار کارها رهایی یابند.

* مسئولیت تکالیف شخصی و خانوادگی خود را قبول کنند. والدینی که در منزل به‌گونه‌ای غیرمسئولانه از قبول تکالیف و انتظاراتی که از نقششان می‌رود، شانه خالی می‌کنند، درواقع الگوی عملی فرار از مسئولیت برای فرزندان خود هستند. سفارش‌های دینی ما نیز روی این مطلب صحه می‌گذارد که با زبان عمل دیگران را به مسیر خیر دعوت کنید و نه صرفاً زبان بدن.

۵. شرایط تصمیم‌گیری فراهم کنید

تصمیم‌گیری، اولین اقدام عملی شخص در مسیر مسئولیت‌پذیر شدن است. تصمیم‌گیری یعنی من خودم انتخاب کرده‌ام و خودم مسئول پیامد تصمیمم هستم. یکی از اولین جاهایی که فرزندان از قبول مسئولیت شانه خالی می‌کنند، همین امر تصمیم‌گیری است. کودکی که مدام از والدین خود می‌خواهد کاری به او بسپارند تا حوصله‌اش سر نرود، درواقع می‌خواهد مسئولیت تصمیم گرفتن در این مورد را به دوش والدین بیندازد. او بعد از مدتی دوباره حوصله‌اش سر می‌رود و دوباره حاضر نیست، برای رفع مشکلش تصمیم بگیرد. والدین باید در موارد مشابه تا حد امکان تصمیم‌گیری را به دوش خود کودک بگذارند و به‌جای این‌که بگویند «الان یا تلویزیون تماشا کن یا بازی کن!» بگویند «الان ببین چند تا کار می‌تونی انجام بدی، بعد ببین هر کدوم چه‌قدر راضیت می‌کنه، بعد از بینشون یکی‌رو انتخاب کن!».

به‌مرور باید در ضمن هم‌فکری، مشکلاتی را که برخی تصمیم‌ها می‌تواند برای آن‌ها ایجاد کند به آن‌ها گوشزد کرد و باز اجازه داد تا حد امکان، خود چند راه را کشف کنند و درباره آن تصمیم بگیرند.

۶. از راه بازی وارد شوید

برای آموزش غیرمستقیم مسئولیت‌پذیری، بازی به‌ویژه برای کودکان پیش از دبستان بسیار مؤثر و کاربردی است؛ البته به‌تناسب موقعیت برای کودکان ابتدایی هم قابل اجراست. مسئولیت جمع کردن اسباب‌بازی‌ها را در نظر بگیرید. به کودک خردسالی که انجام این مسئولیت برایش سخت است به‌جای بیان انتظار خود در مرتب کردن اتاقش بگویید «الان وقت خونه‌بازیه! هر اسباب‌بازی باید بره خونه خودش. هر کی بتونه زودتر اسباب‌بازی‌ها رو به خونشون برسونه برنده است و جایزه داره». بعد از مدتی می‌توان از کودک خواست همین بازی را نه‌فقط برای لذتش بلکه برای کمک به مادر انجام دهد چون مادر گرفتار است و الان نمی‌رسد همراه او بازی کند. بعد از مدتی که کودک به این کار عادت کرد و سنش بالاتر رفت می‌توان این کار را به‌عنوان یکی از مسئولیت‌هایش معرفی کرد.

از بازی برای القای قدرت تصمیم‌گیری هم می‌توان استفاده کرد. برای مثال به کودک می‌گوییم: الان دوس داری در حمام چه بازی بکنی؟ یا الان که خاله‌بازی می‌کنی دوست داری کدام لباس را بپوشی؟ یا الان که می‌خوام برات قصه بخونم دوس داری چی بخوانم؟

۷. مراقب تله‌های فرزندتان باشید

قبول مسئولیت، یعنی گذشتن از نفع شخصی به سود نفع جمعی. روشن است که این مسئله کار راحتی برای کودکان و نوجوانان نیست؛ ازاین‌رو معمول آن‌ها با ترفندهایی زیرکانه می‌کوشند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند و اصلاً هم از این کار احساس گناه ندارند. والدین معمولاً می‌خواهند با ایجاد احساس گناه در فرزندان، احساس ناراحت بودن از عدم انجام مسئولیت را در آن‌ها ایجاد کنند؛ مثلاً «خجالت نمی‌کشی اتاقت نامرتبه؟» درحالی‌که مسئولیت‌پذیری، فعلی اخلاقی است و برای ایجاد احساس ناراحت بودن از عدم انجام آن نباید صرفاً احساس گناه ایجاد کرد، بلکه باید بیشتر به کودک آگاهی داد که چگونه بین خواست خود و حقوق دیگران عدالت و توازن برقرار کند.

گاهی کودکان تله‌هایی برای فرار از قبول مسئولیت به کار می‌برند که به برخی اشاره می‌کنیم:

* خود را در انجام تکالیف دست‌وپا چلفتی نشان می‌دهند تا والدین از خیر تکلیف سپرده شده به آن‌ها بگذرند.

راه‌کار: خونسرد باشید و زود تسلیم نشوید. روش انجام درست کار را دقیقاً به او آموزش دهید و به او زمان دهید تا موفق شود.

* برای انجام ندادن تکالیف، به بهانه‌گیری متوسل می‌شوند؛ مثلاً به‌بهانه سردرد (نه این‌که واقعاً سردرد داشته باشند) اتاقشان را مرتب نمی‌کنند.

راه‌کار: اصل قانون و تکلیف را برای او مشخص کنید و خیلی واضح بگویید تحت هر شرایطی باید آن را انجام دهد و در صورت بهانه‌گیری تنبیه خواهد شد.

مهم‌ترین بهانه معمول کودکان «فراموشی»‌ است. که در این مورد،‌ به‌جای تسلیم شدن، می‌بایست قوانین، انتظارات و تکالیف او را به‌صورت واضح در کاغذی بنویسید و در معرض دیدش نصب کنید. سعی نکنید مدام به او برای انجام آن‌ها تذکر دهید تا برای یادآوری آن‌ها به شما وابسته نشوند. در صورت فراموشی برای او تنبیه مشخص کنید و سعی کنید خود شما هم از بهانه فراموش کردن در مقابل قول‌هایی که به او داده‌اید یا وظایفی که به عهده دارید، استفاده نکنید.

۸. فتیله انتظارات را تنظیم کنید!

مسئولیت‌پذیری بر پایه انتظارخواهی از کودک شکل می‌گیرد. سؤال کلیدی دراین‌باره این است که باید چه نوع انتظارات و به چه میزانی داشته باشیم تا بار مسئولیتی که بر دوش آن‌ها می‌گذاریم نه سبک باشد و نه سنگین؟

پاسخ به این سؤال نیاز به مطالعات بسیار در رشد و شخصیت دارد و به این سادگی‌ها نیست. بااین‌حال می‌توان به برخی نکته‌های مهم در این زمینه توجه داد:

* به همه اعضای خانواده مسئولیتی بدهید.

* اجازه بازی را مشروط به انجام مسئولیت کودک بکنید.

* کوهی از مسئولیت سر کودک خود نریزید.

* به‌تناسب افزایش سن فرزندتان باید سطح انتظارات و در نتیجه سطح مسئولیت را افزایش دهید.

* در مسئولیت‌دهی ابتدا از تکالیف شخصی شروع کنید و نه دادن تکالیف درباره تهیه امکاناتی برای دیگران.

* برای انجام تکالیف زمانی منطقی (نه زیاد و نه کم) تعیین کنید.

* در سنین پایین‌تر، صرف همراهی کودک را ارج بنهید و توقع نداشته باشید کار را به‌صورت خیلی دقیق و خوب انجام دهد. مثلاً اگر در شست‌وشوی ظرف‌ها کمک می‌کند توقع نداشته باشید هیچ ریخت‌وپاشی نداشته باشد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا