۱/ ای خورشید بی کرانه ازلی
یگانه محبوب! دیر زمانی است چشم های ما بی تاب و منتظر به افق های دور دست چشم دوخته اند تا تو از کرانه امید طلوع کنی، قفس تکرار روزهای هجران را بشکنی و اجازه دهی در آسمان وصالت پرنده شویم.
ای پاک و زلال! ببین برای دیدنت چقدر مشتاق و بی قراریم. تو به کوچکی و حقارت ما منگر. ای دریای عظیم، بیا و به قلبمان عزیمت کن. ای خورشید بی کرانه ازلی، دستان پر معنا و چشمان پر نیازمان را ببین و بر سجاده ای که نمازش عشق است، طلوع کن.
مولاجان، بگذار در بزم حضور به تماشایت بنشینیم و چشمان بی نور ما به سرمه خاک پایت روشن شود. ای عزیز زهرا، بیا که از کودکی بر پنجره فولادی عشق گره زده ایم تا تو از ره بیایی و عقده و گره دلمان را به دیدارت بگشایی.
در غم هجر رخ ماه تو در سوز و گدازیم تا به کی زین غم جانکاه بسوزیم و بسازیم
شب هجران تو آخر نشود رُخ ننمایی در همه دهر تو درنازی و ما گرد نیازیم
دانشگاه شهید باهنر کرمان – میترا پورطاهری ۲ / خورشید سال هاست به نامت می سوزد
بیا ای نگارم که عمری است چشم انتظارم
فقط یک نفس مانده تا جان سپارم
امام محبوبم، ندیده دل به تو سپردم و در دیدن، جان را.
بارها دست دل را گرفتم و او را به هر کوی و برزنی که نشانی از تو داده اند، کشاندم. به هر سو نظر افکندم و پرنده دلم را به هوای تو پرواز دادم.
گفته اند می آیی. نکند آمدنت فراتر از پیمانه عمرم باشد. از سال ها پیش می شناختمت. تو در خون رگ های شیعه جاری هستی. در تار و پودشان، در ذرّه ذرّه وجودشان، در پشت قلب های شکسته مؤمنان، در صدای لرزان «الغوث الغوث»شان که مظلومیّت از آن می بارد.
مهدی جان، آن زمان که پا به عرصه وجود نهادی، زمین بر آسمان برتری یافت و عشق تو، حیرانی و چرخش زمین را به وجود آورد. ماه به عشق تو گرد زمین می چرخد و ستاره های کهکشان راه شیری راهت را نور پاشی می کنند.
شهاب ها خود را در برابر قدومت فدا می سازند. خورشید سال ها است به نامت می سوزد، می گدازد و نور می پاشد. می دانم، می دانم تو نیز دلتنگی؛ تو نیز می خواهی؛ امّا ما هنوز مقدمه ای را برایت به تکامل نرسانده ایم. می دانم که هنوز در اول راهیم، امّا کمکمان کن.
دانشگاه علوم پزشکی شیراز – معصومه زارعی ۳ / ای عطر پهنه سبز سجاده ها
صبحگاه هر آدینه، وقتی صبا بوی تو را و بوی محبت های تو را در پهنه سبز سجاده ها پخش می کند، عاشقان حقیقی ات را می بینی که تنها معشوقشان تو هستی. دلدادگانی که هر صبح آدینه به امید ظهورت اشک شوق می ریزند. مهدی جان، عاشقانت در مدرسه عشق تحصیل کرده اند و آموخته اند که عشق یعنی به تو دل بستن و از کوی تو به خدا پیوستن.
هر صبح ترنّم صدای «العجل العجل یا مولای» شان بر بال فرشتگان سوار می شود و به سوی تو روانه می گردد و هر صبح و شام سوز و فغان و دعای «اللَّهُمَّ عَجِّل لِوَلیکَ الفَرج»شان به سمت ملکوت و ساحت قدس ربوبی پرواز می کند و به سوی خدای مهدی(عج) روانه می گردد. به امید تعجیل در فرجت، ای «صَدرُ الخَلایقِ ذُوالبِرِّ و التَّقوی ».
دانشگاه امام حسین(ع) – محمد شریفی ۴ / کاش شاهد ظهور سبزت باشم
باز جمعه ای دیگر…
در انتهای کوچه پس کوچه های غربت زده شهرِ دلم در انتظار توای غریبه آشنا بی تابم، حیرانم؛
دیگر دریای همیشه جوشان چشمانم نمی جوشد و در برابر سهمگین ترین توفان ها به غرش در نمی آید. دیگر اشکی نمانده، دیگر صبری نمانده.
منادی حضورت، ای غیاث الفقراء، حضور سبز تو را همیشه در آسمان و زمین ندا می دهد. نوروزها، عاشوراها، جمعه ها پی در پی گذشتند و می گذرند؛ ولی هیهات!
کاش اجل مهلتی می داد تا شاهد ظهور سبزت باشم و اگر نه حتّی شاخه گلی خشکیده زیر پای مبارکت گردم تا نشانی از انتظارها باشد.
می رسد از راه مردی بانگاه سبزسبز می رسد با خنده ای از شاهراهی سبزسبز
می رسد امّا دلش مثل من و تو تیره نیست مهربان است و صمیمی، بی گناهی سبزسبز
او که می آید زمین را جمله عرفانی کند تا بخواهی سرخ سرخ و تا بخواهی سبزسبز
او که می داند چگونه عشق را معنا کند می رسد امروز و فردا با عبایی سبزسبز
دانشگاه زابل – مهدیه عرب ۵ / پاهامان نای رفتن به شنبه ندارد
من طعم جمعه ها را دوست دارم. هر جمعه بر فراز بلندترین قلّه ها، غروب جمعه و غروب انتظار دیگر را به انتظار می نشینم. دل هامان غرق انتظار است. چشم هامان گریان، از آمدن جمعه ای دیگر و نیامدنت، پاهامان نای رفتن به شنبه ندارد.
یامهدی، جایگاهت در قلب های ما است و دل هامان خانه عشقت.
وقتی بیایی، کبوتران سپید بال انتظارمان را در آبی آسمان ظهورت به پرواز در خواهیم آورد و درخت تنومند انتظارمان به ثمر خواهد نشست.
یا مهدی، ای مرهم دل های شکسته، بیا. بیا و با آمدنت زخم های وجودمان را درمان کن.
یامهدی، دیده ام همراه با حنجره تاول زده سرود ظهورت را زمزمه می کند و اجابتت را التماس.
دانشگاه آزاد اسلامی، منطقه ۸ – مریم بیاتی ۶ / این المنتظر لاقامهِ الامتِ و العِوج
سلام بر امامی که همیشه از یادش غافلیم و او به یاد ما است. سلام بر امامی که مُنتظر اذن خدا است و مُنتظر محبان و دوست دارانش. سلام بر او که به انتظار او، هنوز در راهش ایستاده ایم و خواهیم ایستاد. انتظار، ستون فقرات مکتب تشیع است. انتظار است که ایستادگی در برابرِ ستم را سرلوحه فرهنگ شیعه قرار داده و تحمّل ناگواری ها را ممکن ساخته است. امّا انتظار چیست و منتظر کیست؟
آیا به صِرف اعتقاد به ظهور منجی و حتّی انتظار کشیدن برای او، می توان نام خود را منتظر نهاد؟ اگر او مصداق اکمل و اتم «أینَ المُنتَظَرُ لاِقامَهِ الاَمتِ وَ العِوَجِ»۱ است، آیا نباید منتظر او نیز برای اصلاح کجی ها و کج رفتاری ها قیام کند؟ اگر او ذخیره ای برای تجدید فرائض و سنن است ۲ ، آیا نباید منتظرش نیز مجموعه ای از سنّت ها و ارزش ها باشد؟ اگر او کسی است که احیای کتاب و حدود الاهی از وی امید می رود، آیا{P .أینَ المُؤَمَّلُ لإِحیاءِ الکِتاب و حُدودِه؟ کجا است آن که برای زنده کردن کتاب خدا و حدود آن، آرزو می شود؟ (دعای ندبه)
نباید منتظرش نیز ارزش های الاهی را در قلب خود و دیگران احیا کند؟ اگر او کسی است که…، آیا نباید منتظرش نیز… .
منتظر باید این راه ها را برای ظهور محبوب خویش آماده سازد و چشم خویش بر این راه بگذارد و دیده انتظار به افق اراده الاهی بدوزد تا کی مهدی این امّت بر چشمان او پای نهد و آنچه وعده داده شده، محقق سازد.
منتظِر باید تلألویی از منتظَر باشد، چنان که شیعه پیرو راستین امام خویش است. انتظار، مثل «او» شدن است. «اللّهُمّ اجعلنا من أشیاعه و أنصاره»، اگر بشر در شامِ فراق مولا و هادیِ خویش می سوزد و تنها به امید صبحِ وصالِ محبوب این تیرگی ها و سختی ها را تاب می آورد، چه کسانی باید در این ظلماتِ ساخته دست بشر عَلَم نور و پرچم هدایت برافرازند و راه رسیدن به افقِ دیدار و ملتقای پدیدار حضرتش را به او بنمایانند؟ چه کسانی باید حق را حفظ و از غلبه باطل جلوگیری کنند؟ چه کسانی باید حجّت را تمام کرده، راه عُذر را ببندند؟ . «لِئَلاّ یزولَ الحَقُّ عَن مَقَرِّه و یَغلِبَ الباطلُ عَلی أهلِهِ و لا یقولَ أحدٌ لَولا أرسَلتَ إلَینا رُسُولاً مُنذِراً و أَقَمتَ لَنا عَلَماً هادِیاً فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِن قَبلِ أَن نَذِلِّ و نَخزی ». (دعای ندبه)
د انشگاه علم و صنعت ایران
پی نوشت ها:
۱. کجا است آن که برای اقامه و برپاداشتن و اصلاح کجی ها و کج رفتاری ها، انتظار می رود؟ (دعای ندبه)
۲. أینَ المُدَّخَرُ لِتَجدیدِ الفَرائِضِ و السُّنَنِ؟ کجا است آن ذخیره الاهی برای برپایی مجدد حدود و سنن الاهی؟ (دعای ندبه)
محسن فصاحت
نجوا با خورشید
- آذر ۱۰, ۱۳۹۳
- ۰۰:۰۰
- بدون نظر
- تعداد بازدید 94 نفر
- برچسب ها : امام زمان (ع), چهارده خورشید, خورشید, سجاده, متون ادبي, منتظر, نجوا, ويژه ها