خسارت‌های خطرناک نسبی‌گرایی در اخلاق

خسارت‌های خطرناک نسبی‌گرایی در اخلاق

نسبیت گرایی اخلاقی به طور کلی و با هر دلیل و مبنایی که ادعا شود، دارای پیامدهای ویرانگر و غیر قابل قبولی است، که هر یک به تنهایی برای ابطال آن کافی است؛ پیامد هایی مانند سلب مسئولیت، نفی کمال و جاودانگی دین و شکاکیت اخلاقی.

در مواجهه با گزاره های اخلاقی بعضی ها راه نسبیت گرایی را بر گزیدند که پایبندی به آن تبعات و لوازم خاص خودش را دارد.
اگر بخواهیم اصول ثابت اخلاقی را رد کنیم و ثبات اخلاقی را از زندگی حذف کنیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟
 

مفهوم شناسی نسبیت اخلاقی

عده ای معتقدند که به طور کلی اخلاق نسبی است، یعنی معیارهای خوب و بد اخلاقی نسبی است و به عبارت دیگر انسان بودن امری است نسبی. معنای نسبیت یک چیز این است که آن چیز در زمانها و مکانهای مختلف تغییر می کند: یک چیز در یک زمان، در یک شرایط، از نظر اخلاقی خوب است، همان چیز در زمان و شرایط دیگر ضد اخلاق است، یک چیز در یک اوضاع و احوال انسانی است، همان چیز در اوضاع و احوال دیگر ضد انسانی است. این، معنی نسبیت اخلاق است که بسیار به سر زبانها افتاده است.
 

چرا بعضی ها اخلاق را نسبی پنداشته اند؟

استاد مطهری در ضمن بحث های خود دلیل هایی را از قول طرفداران نسبیت اخلاق نقل کرده سپس به آن ها پاسخ می دهد که تلخیصی از آن را که  در ادامه می آوریم.
شهید مطهری نسبیت حسن و قبح را به عنوان یکی از دلائل موافقین نسبیت اخلاقی ذکر می کنند و در تقریر دلیل آن ها می گوید:
“کارهای اخلاقی همان کارهایی است که عقلا زیباست و کارهای ضد اخلاقی کارهایی است که عقلا ناپسند است. از سوی دیگر زشتی و زیبایی و پسندیده و ناپسند از نظر عقل در شرایطمختلف متفاوت است، عقل در زمانی چیزی را نیک و در زمان دیگر بد می داند. پس حسن و قبح که پایه اخلاق است نسبی است و در نتیجه اخلاق نیز نسبی خواهد بود.” [۱]

مرتضی مطهری در پاسخ به دلیل مذکور می گوید: زیر بنای حسن و قبح «وجدان» است که امر ثابت و تغییر ناپذیری می باشد وهرکس آن را بالضروره در وجود خویش احساس می کند. وجدان در بشر امروز هست، در بشر یک قرن یا صد قرن قبل هم بوده است. قرآن و روایات هم به وجود نیروی درونی به نام وجدان تاییدکرده اند، به عنوان نمونه در سوره قیامت آیه دو از «نفس لوامه » و در سوره الشمس آیه هشت ازنوعی الهام فطری بحث شده است. [۲]
شهید مطهری با رد حرف کسانی چون کمونیست‌ها که معتقدند وجدان تغییر می کند، می گویداز نظر اسلام وجدان ها ثابت است ولی ممکن است مریض شوند و درست کار نکنند. علاوه بر این برخی امور ذاتا خوب یا بد هستند و برخی امور وسیله رسیدن به خوبی یا بدی می باشند. آنچه ممکن است تغییر کند قضاوت مردم در قسم دوم است نه اول. و یا حتی ممکن است، مردم درقضاوت خویش اشتباه کنند. ولی این را نباید به حساب تغییر وجدان گذاشت. 

پیامد های نسبت در اخلاق

نسبیت گرایی اخلاقی به طور کلی و با هر دلیل و مبنایی که ادعا شود، دارای پیامدهای ویرانگر و غیر قابل قبولی است، که هر یک به تنهایی برای ابطال آن کافی است. برخی از این پیامدهای مشترک و کلی به قرار زیر است:۱.سلب مسؤولیت: انکار اخلاقی مطلق و اصول اخلاقی همگانی و جاودانه، هیچ فردی را در قبال رفتار خود، از نظر اخلاقی و در بسیاری از موارد از جهت حقوقی مسؤول نمی شناسد.

۲.بی ثمری احکام اخلاقی: احکام و قضایای اخلاقی در صورتی مفیدند که منشأ تأثیر باشند؛ شور و شوق و تسلیمی را در مخاطب بر انگیزند و او را آماده ایثار و فداکاری کنند و این امر ممکن نیست مگر با قبول و عشق به حقانیت عام، مطلق و جاودانه اصول اخلاقی. ولی نسبیت گرایی اخلاقی با همه این امور در ستیز است و به یکباره خرمن هر گونه توصیه، تسلیم و عشق به اصول مشترک اخلاقی را در آتش خود می سوزاند. در نتیجه نه تبلیغ و هدایت و ارشاد و تربیت معنایی دارد و نه انبیا و اولیای الهی مجوزی برای هدایت بشر خواهند داشت و نه مصلحان اجتماعی می توانند انتظار منطقی از مردم برای لبّیک به دعوت خویش داشته باشند.۳.نفی کمال و جاودانگی دین: اخلاق، گستره ای وسیع و جایگاهی برتر در اندیشه دینی دارد؛ به طوری که دین، هدف بالذّات تکوین و تشریع را نیل به فضایل عالی اخلاقی می داند، به همین دلیل در تمام تعالیم دینی، جهات اخلاقی لحاظ شده است و اکثریت آموزه های دینی مستقیما از موضوعات اخلاقی بحث می کند. با توجه به این حقیقت، قبول تغییر پذیری و عدم ثبات احکام اخلاقی به معنای عصری و موقتی شدن تعالم دینی ودر نتیجه انکار کمال و خاتمیت دین است. بنابر این نسبیت اخلاقی با بین المللی و جاودانگی دین که از شؤون کمال و خاتمیت آن می باشد، در تعارض است.[۳]۴.شکاکیت اخلاقی: با اعتقاد به نسبیت اخلاقی امکان هر گونه داوری قاطع نسبت به یک موضوع اخلاقی از بین می رود. نسبی گرایی اخلاق، امکان حکم کردن به «قبح صداقت» را در یک بستر فرهنگی و یا نزد سلیقه ای خاص، همان قدر محتمل می داند که امکان حکم کردن به «حسن صداقت» را نسبیت گرایی اخلاقی نه به عنوان یک گزارشگر و توصیف کننده واقع، بلکه در مقام اعلام موضع نسبت به ماهیت احکام اخلاقی، معتقد است که صحت و سقم اصول اخلاقی، وابسته به عوامل فردی یا اجتماعی متغیر است. بنابر این هیچ گاه نمی توان نسبت به یک موضوع اخلاقی حکم مطلق داشت و این همان شکاکیت اخلاقی است.۵.برابر خدمتکاران و خیانت پیشگان: از عمده ترین پیامدهای ناگوار و خلاف وجدان نسبیت اخلاقی، این است که خدمت و خیانت، اصلاح و جنایت، خیر خواهی و شرارت و. … در دستگاه اخلاق از جایگاه واحدی برخوردار شده به یک اندازه تحصین یا تقبیح می شوند. بنابر این رفتار فرعون و معاویه همان اندازه موجّه است که عمل آسیه و زینب ـ علیهما السلام ـ توجیه پذیر است!بنابر این هم دلیل کسانی که نسبی گرای اخلاقی هستند مورد قبول نیست و هم تبعات منفی و مخرب این نسبی گرایی خود دلیلی محکم و صادق بر بطلان ای طریق فکری است.
پی نوشت ها:
[۱] اسلام و مقتضیات زمان، ج ۱، صص ۳۴۴-۳۴۵ و ۳۹۲
[۲]همان، صص ۳۴۶-۳۵۲ .
[۳]مرتضی مطهری، نقدی بر مارکسیسم، ص ۱۸۵.

منبع:
خلاصه ای از مقاله نسبیت اخلاق از دیدگاه شهید مطهری رحمه الله که در مجله پیام حوزه، شماره ۲۵ منتشر شده است.
سایت حوزه

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا