۱. حکایت مار است و پونه. مادرهایی که زیاد به غذا خوردن بچههایشان اهمیت میدهند، بیشتر با مشکل بدغذایی کودکانشان مواجه میشوند؛ البته این زیاد هم اتفاقی نیست چون بچههایی که حساسیت و اشتیاق بیاندازه مادرشان را میبینند آن را ابزاری برای جلبتوجه یا رسیدن به خواستههایشان قرار میدهند.
۲. استقلال، خط قرمز بسیاری از بچههای خردسال است. آنها دوست دارند خودشان غذایشان را بخورند، پس بهتر است دست از حساسیتهای افراطی برداریم و دست آنها را کمی باز بگذاریم. میتوانید غذا را بهگونهای آماده کنید که بتواند خودش بدون ریختوپاش غذایش را بخورد.
۳. تا دیروز تخممرغ غذای موردعلاقهاش بود و امروز میگوید از تخممرغ بدش میآید. این رفتار فقط بهانهگیری است برای جلبتوجه. پس بدون هیچ حساسیتی تخممرغ را از جلوی او بردارید و با اشتها میل کنید؛ انگارنهانگار. موقع عذا خوردن هم از او نپرسید که مثلاً آیا خورشت میخواهی یا نه؟ بپرسید چند قاشق برات خورشت بریزم؟
۴. اگر در مقابل کودک به دیگران بگویید که از غذا نخوردن فرزندتان خیلی ناراحت هستید، یک آتوی بزرگ به دست یک سیاستمدار خبره دادهاید! بعد از این، حواستان به جملههایی که بچهها میشنوند، باشد.
۵. اینقدر لیلی به لالای او نگذارید. وقتی میگوید این غذا را نمیخورم نه اصرار کنید و نه فوراً برای او غذای دیگری تهیه کنید. فرصت کافی برای خوردن غذا به او بدهید و بعد غذا را از جلوی او بردارید. تنقلات و هر چیز خوردنی دیگر را هم از دسترس او خارج کنید و صبر کنید تا حسابی گرسنه شود. خواهید دید در وعده بعد چگونه همان غذا را با اشتها نوشجان خواهد کرد؛ البته او هم مثل همه انسانهای دیگر سلیقه غذایی خودش را دارد. شاید برنج را با کمی عدس بهتر میپسندد. شاید سبزیجات خام را بیشتر از پخته دوست دارد. اشکالی ندارد غذا را طبق سلیقه او آماده کنید، اما به بهانهگیریهایش اهمیت ندهید.
۶. به بچهها مسئولیت بدهید؛ آنها را در خرید از فروشگاه، پختن غذا و چیدن سفره مشارکت بدهید تا مفهوم غذا برایشان معنای بهتری بگیرد. از قانون جذابیت هم استفاده کنید؛ تزئین غذا و سالاد، استفاده از ظروف کودکانه جذاب و… .
۷. طوری برنامهریزی کنید که هنگام غذا خوردن گرسنه باشد. بیبرنامگی در خوردن میوه و تنقلات و رعایت نکردن فاصله وعدههای غذایی باعث میشود کودک نسبت به غذا بیاشتها شود. بینوعدههای غذایی و مصرف دیگر خوراکیها حتی از نوع سالمش را محدود کنید.