وجود نشانه های مرگ در شهر به عنوان محیط زندگی بشری, تاکیدی است بر واقعیت مرگ که همواره در جریان است. به دنبال حادث شدن این پدیده, تبعات آن به صورتهای مختلف خود را نمایان می کنند که یکی از آنها اشکال مادی منبعث از آن هستند که بیشتر به بازماندگان متوفی تعلق می گیرند و در بعضی فرهنگها از اجزای لاینفک پس از مرگ به حساب می آیند. از جمله اقدامات بعد از مرگ, علاوه بر مراسم خاکسپاری, تشییع جنازه, شب هفت و چهلم و …, چاپ و نصب اعلامیه های ترحیم, به عنوان یکی از اولین اقدامات پس از مرگ صورت می گیرد!
اصلی ترین کاربرد این اعلامیه ها اطلاع رسانی از مرگ و بعد از آن, زمان و مکان اجرای مراسم برای آشنایان, دوستان, همسایگان و … هستند.
با توجه به کاربرد بیشتر این اعلامیه ها در سطح شهرها, بکارگیری امروزه این ابزار اطلاع رسانی با وجود گسترش امکانات ارتباطی, در سطح شهرهای ایران قابل توجه است. از این رو هدف کلی این مطالعه, بررسی آگهی های ترحیم در ۵ شهر ایران شامل: تهران, تبریز, همدان, نجف آباد و قزوین است.
هدف از انتخاب تهران, قرار داشتن آن در موقعیت پایتخت و اهمیت شناخت عناصر فرهنگی و نقش بارز آن در اشاعه شاخص ها فرهنگی به شهرهای کوچک و بزرگ دیگر می باشد. قابل توجه است که تهران به عنوان کلان شهر مرکز در ایران, پایتخت سیاسی و اقتصادی است مملو از جمعیت, که نقش مهمی در فرهنگ سازی و گسترش آن دارد. همچنین انتخاب شهرهای تبریز و همدان نیز به عنوان بررسی ۲ شهر بزرگ و مرکز استان در ایران صورت گرفته که هر یک از ویژگیهای قومیتی, مذهبی, سلسله مراتب خویشاوندی و … برخوردارند و تاثیر آن در ابعاد مختلف زندگی شهری قابل مشاهده است. نجف آباد (از شهرستان های استان اصفهان) و قزوین در نزدیکی تهران و در ارتباط گسترده با آن به عنوان شهرهای کوچک و مرتبط با استانهای بزرگتر هم جوار انتخاب شده اند. دقت در اعلامیه های ترحیم حاکی از تفاوتهایی است که از شهر به شهر, منطقه به منطقه و جنس مذکر به مونث خود را نمایان می کند. این تفاوتها به خوبی گویای بستر های فرهنگی متفاوت است که اعلامیه ها به آنها تعلق دارند. لذا بررسی اعلامیه های مرگ, خود به عنوان یک بازتابنده فرهنگی, ما را در جهت نیل به شناخت ارزشها, هنجارها, سلسله مراتب, اهمیت ساختارها و … یاری می رساند.
این آگهی ها از اسفند ماه ۱۳۸۴ تا اردیبهشت ۱۳۸۵ جمع آوری شده است. با توجه به اینکه تهران شهر پایتخت است, با داشتن حدود ۷ میلیون نفر جمعیت تعداد اعلامیه های انتخاب شده ۱۰۰ عدد و شهرهای تبریز با یک و نیم میلیون نفر جمعیت و همدان با ۱۶۷۷۹۵۷ نفر هر کدام۵۰ اعلامیه را به خود اختصاص داده اند. از شهرهای قزوین با ۸۵۰۰۰۰ نفر جمعیت و نجف آباد با ۲۷۵۰۸۴ نفر به ترتیب ۳۵ و ۲۵ اعلامیه مورد بررسی قرار گرفته است.
در مرحله بعد, طبقه بندی اعلامیه ها در چند وجه عینی و معنایی صورت گرفته و آگهی ها با توجه به تفاوت ها و شباهت ها دسته بندی شده اند. معیار این طبقه بندی حول عناوین ذیل می باشد:
نحوه شروع آگهی, اشعار, چگونگی اعلام خبر مرگ, صفت های مرتبط با شخص متوفی, حضور مذهب, نسبت های خویشاوندی, جنسیت, موقعیت و روابط اجتماعی, مکان برگزاری مراسم و شکل ظاهری آگهی ها.
در مجموع روش اسنادی, با رویکرد تطبیقی و توصیفی, روش غالب در این پژوهش می باشد.
سئوالات اساسی پژوهش:
۱) اعلامیه های پنج شهر انتخابی به طور جداگانه دارای چه ویژگی هایی هستند؟
۲) آیا کوچک یا بزرگ شدن شهرها تاثیری در تفاوت ویژگی های اعلامیه ها دارد؟
۳) بیشترین کاربرد اعلامیه ها در چه مواردی است؟
۴) آیا اعلامیه ها می توانند نشانگر ساختار اجتماعی, سلسله مراتب قدرت و تفاوتهای جنسیتی حاکم بر جامعه خویش باشند؟
یافته های پژوهش:
۱) در اعلامیه های شهر تهران, تنوع شکلی و ظاهری کاملا آشکار بوده و با مقایسه اعلامیه های مناطق گوناگون, این تفاوت ها پر رنگ تر جلوه می کند. اما از سویی اعلامیه ها دارای اشتراک محتوایی و ساختار معنایی بسیار نزدیکی می باشند. نتیجتا اعلامیه ها از نظر جنس کاغذ, ابعاد, حواشی, رنگ آمیزی و عناصر ظاهری دیگر دارای تنوع بوده, در حالیکه ویژگی های نوشتاری, چگونگی اطلاع رسانی ترتیب به کارگیری جملات خبری, مضامین اشعار, بیان دعوت و … به صورتی مشابه و در همانندی تنگاتنگی خود را نشان می دهند. از سویی اعلامیه های تهران شکل غالب اعلامیه ها را در شهرهای دیگر در بر می گیرند و از این جهت مشخصه بارزی که تمیز دهنده آنها از اعلامیه های باقی شهرها باشد یافت نمی شود. در اعلامیه های تهران تنها ثبت اسامی بستگان درجه یک صورت می گیرد و از نوشتن سایر خویشاوندان امتناع می شود, ذکر سازمانها, ارگانها و نهادها به چشم می خورد. در اغلب اعلامیه های جمع آوری شده با وجود به کارگیری نوآوریهایی در آنها و به چشم خوردن تغییراتی از گذشته تا حال (مضامین اشعار, محدود کردن تعداد بستگان و مجامع مرتبط با فرد, حذف برخی واژگان, مناصب, پیشوندها و پسوندها در متن و …) نسبت جنسیتی حاکم در اعلامیه ها بدون تغییر باقی مانده است و همچنان از ذکر نام داغداران مونث, وابستگان و نهادهای وابسته به آنها خودداری می شود. از سویی اعلامیه های شهر تبریز با تفاوتی فاحش نسبت به اعلامیه های تهران به کار می روند. قطع آنها سه برابر اندازه معمول اعلامیه های تهران و دیگر شهرها بوده و با حواشی بسیار ساده به چشم می خوردند. آنچه تمایز اصلی اعلامیه های تبریز را با سایر شهرها نمایان می کند به کارگیری بخش قابل توجهی از صفحه به منظور اعلام نام بستگان و متعلقان دور و نزدیک و مجامع رسمی و غیر رسمی مربوط به آنها می باشد. در عین حال با وجود ذکر نام اقوام درجه دو و دورتر مذکر, از نوشتن اسامی فرزندان مونث متوفی نیز خودداری می شود. شکل ظاهری اعلامیه ها علاوه بر بزرگ بودن صفحه, رنگ یکدست سیاه یا سفید آنها نیز قابل توجه است که مختص آگهی های ترحیم این شهر شناخته می شود. مضامین اشعار, جملات پر سوز و گداز آنها, عبارات تشکرآمیز و شیوه دعوت در مقایسه با سایر شهرها دارای مشابهت های بسیار می باشد, با این تفاوت که بر خلاف سایر شهرها که از نوشتن نام فرزندان مونث و همسر خودداری می شد, اما با واژگان رسمی تری داغداری ایشان را به اطلاع می رساند, در اغلب اعلامیه های تبریز حتی از اشاره به وجود دختران و همسر شخص نیز خودداری می شود. همچنین در صورت مونث بودن متوفی در ادامه نام شخص, با عناوینی چون متعلقه, زوجه, همسر و … . وضعیت تاهل زن مشخص می شود.
اعلامیه های شهر قزوین نیز در مقایسه با سایر شهرهای مورد بررسی, ویژگی های مشترکی را به نمایش می گذارد که بیش از همه با الگوی اعلامیه های تهران همانندی می کند. با این تفاوت که در اعلامیه های قزوین نیز مانند سایر شهرها عکس زنان گذاشته نمی شود در حالیکه در اعلامیه های تهران قرار دادن تصویر زنان بیش از بقیه به چشم می خورد. در مطالعه اعلامیه های پنج شهر مورد بررسی, جمله ثابتی با تیتر ریز در پایین صفحه- ضمنا مجلس زنانه در همان مکان برگزار می شود- به چشم می خورد که در تمامی اعلامیه های جمع آوری شده از سه شهر قزوین, تبریز و همدان دیده می شود و تنها تهران و نجف آباد از این قاعده مستثنی می باشند. مردم نجف آباد که در برگزاری مراسم تدفین, آداب خاص خود را دارند و از مناسک ویژه ای (مثل بستن چانه متوفی و پخت حلوایی با نام حلوای پشت جنازه که در مقابل تابوت گرفته می شود و تا گورستان برده می شود. و ملاقات بعد از ۳ شب از قبر متوفی برای دادن مژدگانی به بهانه به پایان رسیدن شب اول قبر) پیروی می کنند نیز از اعلامیه هایی در قطع کوچک استفاده می کنند که حاوی کادربندی و حاشیه های رنگارنگ و متنوع از رنگهای متضاد می باشد.
اعلامیه های همدان نیز به عنوان اولین شهر در تاریخ ایران قابل توجه است اما آن چه از این بررسی به دست آمده بیانگر این مطلب می باشد که تفاوت خاصی در ساختار آنها با نمونه های آن در تهران و یا شکل غالب اعلامیه ها دیده نمی شود. در اعلامیه های این شهر استفاده از اشعاری که عشق به ائمه, خدمتگزاری به آنها و افتخار کسب معرفت نسبت به آنها مضامین اصلی را تشکیل می دهند, به وفور به چشم می خورد.
۲)مطالعات نشان می دهد کوچک و بزرگ بودن شهرها تاثیر مستقیمی در چگونگی اعلامیه ها ندارد, چرا که در مقایسه آگهی ها, نجف آباد به عنوان شهر کوچکی که هنوز بافت روستایی خود را حفظ کرده, اشتراکاتی را با اعلامیه های شهر تهران به نمایش می گذارد که این تشابه در رابطه ۲ شهر بزرگ تهران و تبریز بسیار کمرنگ تر می باشد. همچنین تعداد آگهی های چاپ شده مربوط به یک متوفی نیز در شهرهای کوچک و بزرگ فرق چندانی ندارد, چرا که در همه موارد, نصب این اعلامیه ها در محدوده محله مسکونی شخص و گذرگاهها و مراکزی صورت می گیرد که به نحوی با متوفی در ارتباط باشد و آشنایان و مرتبطین با شخص در آن اماکن مشغول فعالیت, رفت و آمد, کسب درآمد و … باشند و انتشار آنها تمام سطح شهر را در بر نمی گیرد که در این صورت وسعت منطقه در تعدد اعلامیه ها تاثیر گذار باشد.
۳) اعلامیه ها در محیط شهری معنا می یابند که بیشترین کاربرد آنها اطلاع رسانی به همراه اظهار تاسف می باشد. نصب اعلامیه ها نیز خود از راهکارهای ابراز همدردی و بیان عواطف افراد داغدار محسوب می شود.
۴) اعلامیه ها, اطلاعیه های فردی محسوب می شوند که بازتابنده نشانه های اجتماعی, جنسیتی و ساختار قدرت حاکم در آن بستر فرهنگی می باشند. بررسی ۱۰ مقوله در قالب مفاهیمی از این دست: ۱) شروع ۲) اشعار ۳) اعلام خبر مرگ ۴) صفت های نام متوفی ۵) مذهب ۶) نسبت های خویشاوندی ۷) جنسیت ۸) موقعیت و روابط اجتماعی ۹) مکان ۱۰) شکل, نشان می دهند شهرهای مورد نظر در فاکتورهای نسبت های خویشاوندی, جنسیت و موقعیت و روابط اجتماعی دارای بیشترین گوناگونی بوده و هر ۳ این شاخص ها در اعلامیه های شهر تبریز خود را به صورتی پر رنگ جلوه گر ساخته و با نسبت های دیگر در سایر شهرها, در نجف آباد کمترین نمود را داشته است. شیوه به کارگیری واژگان متعلق به این ۳ مقوله از جهت کمیت و کیفیت خود را متمایز ساخته و با تغییرات فاحشی از یک شهر به شهر دیگر دیده می شود.
نتیجه گیری:
در نگاه مقدماتی به مسئله چاپ و نصب اعلامیه ها, این سئوال پیش می آید که«آیا آگهی های ترحیم که به دنبال حادث شدن مرگ, در فرصتی کوتاه و شرایط ویژه داغداران و به صورتی نسبتا عرفی صورت می گیرد جای بررسی دارند؟» اما با وجود شباهتها و ویژگی های مختص اعلامیه های هر شهر که گاه ناگفته تعلق آنها را به شهر یا منطقه خود آشکار می سازد و از سویی تفاوتهای بارز آنها که از مقیاس صفحه تا شیوه نگارش متن را در بر می گیرد, آیا نمی توان اظهار داشت که این مشخصه ها اتفاقی نبوده و هر یک تاثیر گرفته از بافت فرهنگی است که ذهن نگارنده اش در آن پرورش یافته؟ و در نتیجه تکه کاغذی است که از نگاهی دیگر توان انعکاس برخی مقولات فرهنگی را در خود به دنبال دارد؟
پاسخ این سئوال نتیجه این پژوهش است که طی آن آگهی های ترحیم پنج شهر اسنادی به حساب آمده اند که علاوه بر کارکرد عمومی و همیشگی خود (اطلاع رسانی از وقوع مرگ), کارکرد جدیدتری را آشکار می سازند و آن نمایش گوشه هایی از فرهنگ جامعه ای است که متعلق به آن می باشند, قابل توجه است که این تفاوت خود را در چند مقوله به صورت واضح تری آشکار می سازد شامل: جنسیت, اعتقادات مذهبی, روابط و نسبت های خویشاوندی, ساختار طبقاتی و ارتباط آن با موقعیت های شغلی. با وجود تفاوتهای آشکار میان اعلامیه های این ۵ شهر, نسبتها و همانندی های فراگیری نیز میان آنها به چشم می خورد که بر عناصر مشترک فرهنگ های محلی و منطقه ای که می توانند جزئی از بستر گسترده تری به نام فرهنگ ایرانی به حساب آیند اشاره می کند.
www.fakouhi.com