سئوالات مربوط به ماه محرم

سئوالات مربوط به ماه محرم

فلسفه عزاداری اثرات روانی – اجتماعی مراسم مذهبی
مانند دعای کمیل، توسل و عزاداری و فلسفه برگزاری آنها چیست؟
مراسم و جلسات دینی هر یک فلسفه، آثار و نتایج ویژه‌ای دارند که هر یک جداگانه قابل بررسی هستند:

الف) دعاها:
دعا خود از عبادات بسیار با اهمیت است – در روایت آمده: «الدعاء مخ العباده» (۱) و دارای آثار ارزشمندی است از جمله:
 – ۱ وسیله برقراری رابطه معنوی با خدا و انس و الفت دل باحق تعالی.
 -۲ توسعه بینش و معرفت نسبت به عظمت مقام ربوبی.
 -۳ آرامش و سکون نفس و دل.
 -۴ پشیمانی از نافرمانی‌ها و آلودگی‌ها که حقیقت توبه است.
 -۵ تلقین اعتقادات حق به دل و نفس مانند نبوت، امامت و رهبری معصومین.
 -۶ تشخیص و تمیز دادن رذایل از فضایل.
 -۷زنده سازی و احیای دل و تقویت‌خوف و رجا که مهمترین محرک به سوی خوبیها و بازدارنده از کژی‌هاست.
 -۸ ایجاد آرمان‌های بلند چون شهادت طلبی و عشق به جهاد در راه خدا.
 -۹ سازنده روح مهر و عطوفت نسبت به همنوعان.
 -۱۰ ایجاد کننده روح تعهد اجتماعی و…

ب) مراسم عزاداری: (۲(
بویژه برای حضرت سید الشهدا علیه السلام که از افضل قربات است و در طول تاریخ دارای اثر مفید و ارزشمندی بوده از جمله:
 – ۱ احیا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه‌داشتن و ترویج دائمی مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوتهاست و تربیت کننده و پرورش دهنده روح حماسه و ایثار است.
۲ – عزاداری نوعی پیوند محکم عاطفی با مظلوم انقلابگر و اعتراض به ستمگر است و به تعبیر استاد مطهری: «گریه بر شهید شرکت در حماسه اوست».
۳ – عزاداری برای اهل بیت موجب احیای یاد، نام و فرهنگ و مکتب وهدف آنان است. به عبارت دیگر در شکل یک پیوند روحی، راه آنان به جامعه الهام گشته و پیوستگی پایداری بین پیروان مکتب و رهبران آن برقرار می‌سازد و دیگر گذشت قرون و اعصار نمی‌تواند بین آنها جدایی افکند.
همین مساله موجب نفوذ ناپذیری امت از تاثیرات و انحرافات دشمنان می‌گردد و مکتب را همچنان سالم نگه می‌دارد و تحریفات و اعوجاجات را به حداقل می‌رساند. از همین رو است که استعمارگران برای نابودی ملل اسلامی می‌کوشند تا رابطه آنان را با تاریخ پر افتخار صدر اسلام قطع نمایند تا با ایجاد این خلاء زمینه القای فرهنگ خود را فراهم آورند. این‌ها از آثار اجتماعی عزاداری است و آثار روانی و تربیتی دیگری نیز دارد.

فلسفه عزاداری بر امامان چیست؟
عاشق اگر عاشق باشد، خود می‌گرید پس چرا با برانگیختن احساساتش اشکش را در بیاوریم و آیا این اشک‌ها نقش تربیتی دارد؟
مساله گریه و عزاداری بر حضرت سید الشهدا علیه السلام از افضل قربات است و فلسفه‌های سازنده و تربیتی متعددی دارد از جمله:
۱_ – زنده داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضت‌حسینی.
۲_ – الهام روح انقلاب، آزادگی، شهادت‌طلبی، ایثار و حقیقت‌جویی.
۳_ – پیوند عمیق عاطفی بین امت و الگوهای راستین.
۴_ – اقامه مجالس دینی در سطح وسیع و آشنا شدن توده‌ها با معارف دینی.
۵_ – پالایش روح و تزکیه نفس.
۶_ – اعلام وفاداری نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم و … اما اینکه اشک و گریه خود به خود به وجود می‌آید یا باید با تلقین و برانگیختن احساسات ایجاد شود، مقوله دیگری است.
مسلماً هر مسلمان پاک طینتی با یادآوردن مصائب ابا عبدالله ۷ ۷ ۲ و عظمتی که آن حضرت به وجود آورد، اشک سوز و گاه اشک شوق می‌ریزد، ولی مجالس روضه خوانی نقش تذکار و یادآوری دارند نه تلقین و این با خواندن روضه‌های صحیح و واقعی به دست می‌آید، نه پیرایه‌ها و خرافات. در ضمن خلاقیت هنری مانند بیان کردن حقایق با اشعار زیبا یا صدای خوب نیز مساله مهمی است و نقش بسیار ارزنده‌ای در جذب توده‌ها و سیراب کردن عواطف دارد.
اصولاً یکی از روش‌های بلند دین بویژه اسلام آن است که همه چیزش با هنر آمیخته شده و همراه با زیباترین آفرینش‌های هنری توانسته است‌حقایق بلند را شیره جان مردم سازد و در اعماق وجود آنان جایگزین کند.

فلسفه قیام امام حسین علیه السلام
چرا مردم با اظهار این همه ارادت و دوستی نسبت به خاندان اهل‌بیت: از فلسفه قیام امام حسین علیه السلام اطلاع کافی ندارند؟
همان طور که گفته شد، هدف از عزاداری‌ها و مراسم محرم، احیای فلسفه عاشورا و استمرار بخشیدن به قیام خونین امام حسین علیه السلام است و باید این مساله، محور سخنان گویندگان مذهبی باشد. البته گویندگان مذهبی همه یکسان و هم سطح نیستند; ولی همواره بسیاری از علما و دانشمندان دینی در پی احیای ابعاد مختلف اسلام از جمله قیام امام حسین علیه السلام و زدودن غبار خرافات از چهره دین و رویدادهای تاریخی اسلام بوده و هستند، لکن در برخی از مجامع نیز ممکن است به عللی آنان دور از دسترس مردم بوده، از این رو زمینه برای میدانداری عناصر دیگر فراهم گردد.

فلسفه گریه
گریه چیست و چرا انسان گریه می‌کند؟
گریه تجسم عینی تاثرات درونی و عاطفی است و دارای اقسام گوناگونی می‌باشد که هر یک آثار و نتایج ویژه‌ای دارند. از نظر روان‌شناسی گریه دارای اهمیت بسیاری است و فشار ناشی از عقده‌های انباشته در درون انسان را می‌کاهد و درمان بسیاری از آلام و رنج‌های درونی انسان می‌باشد. در حقیقت اشک چشم سوپاپ اطمینانی برای روح و جسم آدمی است که در شرایط بحرانی (اندوه و یا شادمانی فراوان) موجب تعادل او می‌گردد. از نظر عرفا نیز، گریه زیباترین و پرشکوه‌ترین جلوه تذلل بنده و اظهار عجز و تسلیم و عبودیت در پیشگاه معبود قادر متعال است.

گریه حضرت آدم بر امام حسین علیه السلام
آیا گریه کردن حضرت آدم بر امام حسین علیه السلام بیانگر جبر در زندگی انسانی است؟
این گونه حوادث یا علم پیشین الهی به افعال بندگان و پیشگویی آنها مستلزم جبر نیست. زیرا علم خدا در این موارد به چیزی Determinism تعلق گرفته که با اراده آزاد بندگان تحقق خواهد یافت. به عبارت دیگر تفکر جبرانگار (۴۱
بین علم پیشین الهی و فعل بندگان رابطه علت و معلولی می‌بیند. یعنی علم خدا را علت فرض می‌کند. زیرا می‌بیند اگر آنچه خدا می‌داند انجام نشود نافی علم مطلق الهی می‌شود. چنانکه شاعر گوید:
می‌خوردن من حق ز ازل می‌دانست گر می نخورم علم خدا جهل بود
و این بیان همان رابطه ترتبی و علی است. در حالی که واقع قضیه خلاف این است. یعنی چون بندگان افعالی را با اراده خود انجام می‌دهند خداوند می‌داند و از جمله آنها عمل شمر، یزید و… با امام حسین علیه السلام است. بلی شمر، یزید و … آزادانه می‌توانستند امام حسین علیه السلام را به قتل نرسانند و اگر از اراده و اختیار خود چنین استفاده‌ای می‌نمودند، خدا هم می‌دانست که نمی‌کنند و اجبار هم نمی‌کرد و گریه آدم هم در کار نمی‌بود. سر این قضیه از نظر فلسفی آن است که خداوند فوق زمان و مکان است و برای او قبل و بعدی نیست، از این رو علم او به اعمال در همه زمان‌ها شبیه علم ما به یک حادثه در زمان حال است و همچنان که چنین علمی موجب جبری بودن اعمال مورد مشاهده ما نیست، حضور عمل نزد خداوند نیز چنین است.

قمه ‌زنی
فلسفه قمه‌زنی چیست و از چه زمانی شروع شده است؟
قمه‌زنی فلسفه صحیح اسلامی ندارد و شروع آن قرن‌ها پس از حادثه عاشورا بوده‌است. و هیچ دلیل و مستند قابل قبولی برای آن وجود ندارد.
افرادی قمه بر سرمی‌زنند و برای مشروع جلوه دادن آن استناد به کار حضرت زینب می‌کنند که سر خود را به محمل زدند آیا این مطلب صحت دارد؟ و این توجیه درست است؟
در رابطه با قمه زنی نه تنها هیچ دستوری از ناحیه شرع بر آن نرسیده است بلکه در صورت مضر بودن برای نفس و بدتر از آن چهره نامعقولی از دین نشان دادن، قطعاً حرام و نامشروع است.
در رابطه با روایتی که به حضرت زینب نسبت می‌دهند باید گفت:
اولاً: اینکه حضرت زینب سر را به چوبه محمل زده باشد، در کتب معتبر تاریخی نیامده و ساخته و پرداخته برخی افراد فاقد معلومات است، خصوصاً که محدث محقق مرحوم حاج شیخ عباس قمی این مساله را صحیح نمی‌داند.
ثانیاً: چنانچه فرض کنیم که حضرت زینب به چنین عملی مبادرت کرده باشند، عمل حضرت زینب سلام الله علیها در چنین موردی حجت‌شرعی نیست، چرا که تنها سیره و عمل پیامبر صلی الله علیه و آله و امام معصوم علیه السلام می‌تواند ملاک عمل باشد.
ثالثاً: اگر آن خبر صحت داشته باشد (که ندارد) ممکن است آن حضرت بدون اختیار و دراثر فشار و اندوه به چنین عملی مبادرت کرده باشد. در این صورت نیز این عمل قابل احتجاج نیست و نمی‌تواند ملاک عمل دیگران باشد.

آیا از همراهان امام حسین علیه السلام کسی زنده ماند؟
آنچه از بررسی کتب تاریخ به دست آمده این است که: هشت نفر از همراهان و یاران امام حسین علیه السلام زنده ماندند:
۱_ – عقبه بن سلمان
وی غلام رباب، دختر امری‌ء القیس، همسر امام حسین علیه السلام بود که او را به اسارت گرفتند و نزد عمر سعد بردند و چون از او پرسید: «تو کیستی؟» پاسخ داد: برده‌ای هستم. عمر سعد او را آزاد کرد.
۲_ – مرقع بن قمامه
او را نیز به اسارت گرفتند و قبیله وی از عمر سعد برای او امان گرفتند و نزد عبیدالله زیاد بردند و عمر سعد ماجرای او را باز گفت و پسر زیاد او را به بحرین تبعید کرد و در آنجا سکونت گزید.
۳_ – مسلم بن ریاح
وی نیز از همراهان امام حسین علیه السلام بود و پرستاری آن حضرت را می‌کرد. پس از شهادت آن حضرت زنده ماند و از کربلا گریخت.
مسلم بن ریاح از جمله کسانی است که قسمتهایی از ماجرای کربلا را نقل کرده است.
۴_ – حسن بن حسن
حسن بن حسن که مشهور به حسن مثنی است در روز عاشورا زخمی و مجروح گردید وبا وساطت اسماء بن خارجه فزاری که در لشکر عمر سعد بود و با او خویشاوندی داشت، از کشتن او صرف نظر کردند، و او را به کوفه آوردند و معالجه کردند و پس از بهبودی به مدینه بازگشت.
۵_ – عمر بن حسن.
۶_ – قاسم بن عبدالله.
۷_ – محمد بن عقیل.
۸_ – زید بن حسن.
اینان نیز به گفته برخی از اهل تاریخ در کربلا بودند، ولی زنده مانده و به شهادت نرسیدند. (۳)

سرهای شهدای کربلا را در کجا دفن کردند؟
روز یازدهم محرم سال ۶۱ هجری تمام سرهای شهدا که قریب به هفتاد سر بود را از بدن‌ها جدا نمودند. و به توسط شمر و عمرو بن حجاج و خولی و حمید بن مسلم و دیگران به کوفه فرستادند.
ابن‌زیاد نیز سرهای شهدا را با حضرت زین العابدین و سایر اسرا توسط شمر و افراد دیگر به طرف شام برای یزید بن معاویه فرستاد.
در مورد محل دفن سر مطهر سیدالشهدا پنج قول است:
۱_ – سر مقدس حضرت ابی عبدالله را یزید برای عمرو بن سعد به مدینه فرستاد و در بقیع نزد مادرش حضرت فاطمه دفن نمود.
۲_ – آن سر مقدس را سه روز در دمشق مصلوب نمودند، بعد در خزینه بنی امیه گذاردند تا زمان خلافت‌سلیمان بن عبدالملک بن مروان، سپس وی آن سر مطهر را در باب قرادیس شام دفن نمود.
۳_ – سر مطهر سیدالشهدا را در بالای سر پدرش امیرالمؤمنین در نجف اشرف دفن کردند. لذا زیارت آن سر مبارک در بالای سر حضرت علی مستحب است.
۴_ – حضرت امام سجاد علیه السلام آن سر مطهر را از شام به کربلا آورد و به بدن شریف آن حضرت ملحق ساخت. که این قول مشهور بین علمای شیعه است. (۴)
در مورد سر مطهر سایر شهدای کربلا نیز، می‌گویند امام سجاد علیه السلام جمیع سرهای آنها را از یزید گرفت و در کربلا به بدنهای آن‌ها ملحق کرد.
۵- قول دیگر این است که سرهای دیگر شهدا را در قبرستان شام دفن نمودند. که فعلاً نیز در قبرستان شام قبه عالیه‌ای است که منسوب به رؤوس شهدای کربلا است و دوستان اهل بیت عصمت و طهارت در آنجا به زیارت این سرهای مطهر می‌روند. (۵)

آیا کسی از سپاه امام حسین علیه السلام به لشکر یزید پیوست؟
در هیچ یک از منابع تاریخی معتبر ذکر نشده است که اصحاب و یاران امام حسین علیه السلام در شب عاشورا از وی جدا شده و به لشکر یزید ملحق شده باشند. بلکه همه یاران و اصحاب، پیشنهاد آن حضرت را درباره رفتن نپذیرفتند و همگی آمادگی خود را برای جانبازی و شهادت در راه فرزند پیغمبر اعلام کردند.
آری، آنچه مسلم است این است که پس از رسیدن خبر شهادت مسلم بن عقیل، امام حسین علیه السلام در منزل «زباله» به همراهانش فرمود:
«بسم الله الرحمن الرحیم: اما بعد، فانه قد اتانا خبر فظیع، قتل مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و عبدالله بن یقطر وقد خذلتنا شیعتنا فمن احب منکم الانصراف فلینصرف، لیس علیه منا ذمام» خبر بس تأثر انگیزی به ما رسیده است و آن، کشته شدن مسلم بن عقیل و هانی بن عروه (۶) و عبدالله بن یقطر است. شیعیان ما دست از یاری ما برداشتند و اینک هر یک از شما که بخواهد برگردد آزاد است و از سوی ما حقی بر گردنش نیست».
در این میان اعرابی که در بین راه به آن حضرت ملحق شده بودند، برگشتند. تنها تعدادی از یاران خاصش که از مدینه به همراه او آمده بودند باقی ماندند.
شهید مطهری می‌فرماید:
«کسی از اصحاب و یاران امام حسین علیه السلام با توجه به گرفتاری که داشتند به لشکر دشمن ملحق نشدند» (۷).

آیا امام حسین علیه السلام آغازگر جنگ بود؟
لشکر عمر سعد در روز عاشورا گرداگرد لشکر و خیمه‌های امام حسین علیه السلام به گشت زنی مشغول شدند. از هر طرف که می‌رفتند خندقی پر از شعله‌های آتش در اطراف خیمه‌ها می‌دیدند. در این هنگام شمر علیه اللعنه با صدای بلند فریاد زد:
ای حسین! پیش از آنکه قیامت فرا رسد در رفتن به آتش دوزخ شتاب کردی!
حضرت فرمود: گویا گوینده این سخن شمر است. گفتند: بلی یا بن رسول الله!
فرمود: ای پسر زن بز چران تو به آتش دوزخ سزاورتری.
مسلم بن عوسجه که در کنار امام حسین علیه السلام قرار گرفته بود گفت
یا بن رسول الله! شمر در تیر رأس من است اجازه بده تا او را به جهنم واصل کنم.
امام علیه السلام پاسخ داد: انی اکره ان ابداهم بالقتال من خوش ندارم که آغازگر جنگ باشم
بعد سخنرانی‌های امام علیه السلام در روز عاشورا زمینه و مقدمات جنگ فراهم شد.
حر بن یزید ریاحی با شنیدن استغاثه امام حسین علیه السلام از خواب غفلت بیدار شد و به لشکر حق پیوست. در این هنگام عمر سعد تیری به کمان گذاشت و به سوی سپاه ابا عبد الله علیه السلام رها کرد و گفت:
نزد امیر ابن زیاد شاهد باشید که من پیش از همه جنگ را شروع کردم
در نتیجه عمر سعد رسماً با انداختن تیری به سوی سپاه ابا عبد الله علیه السلام جنگ را آغاز کرد و این خود نشان دهنده این است که امام علیه السلام جنگ را آغاز نکرد بلکه از شروع به جنگ کراهت نشان می‌داد

شهدای اهل بیت امام حسین علیه السلام در صحنه جنگ کربلا چند نفر بودند؟
آنچه تاریخ ثبت کرده است این است که تعداد هفده نفر از اهل بیت امام حسین علیه السلام به غیر از خود امام حسین علیه السلام در صحنه جنگ حضور داشتند و به شهادت رسیدند:
۱ – دو نفر از فرزندان امام حسین علیه السلام به نامهای علی اکبر و علی اصغر سلام الله علیهما که در زیارات به علی و عبدالله مذکور است.
۲ – قاسم بن حسن، عبدالله بن حسن و ابوبکر بن حسن سلام الله علیهم که هر سه نفر از فرزندان برادرش امام حسن مجتبی بودند.
۳ – حضرت ابوالفضل العباس، عبدالله، جعفر، عثمان و محمد بن علی سلام الله علیهم از برادران امام حسین علیه السلام.
۴ – دو نفر از فرزندان حضرت زینب به نامهای عون و محمد سلام الله علیهما.
۵ – پنج نفر از اولاد عقیل به نامهای عبدالله بن مسلم بن عقیل، محمد بن مسلم بن عقیل، جعفر بن عقیل، عبدالرحمن بن عقیل و محمد بن ابی سعید بن عقیل. (۸(

آیا امام باقر علیه السلام، روز عاشورا در کربلا حضور داشت؟
آنچه از بررسی تاریخ عاشورا به دست می‌آید این است که امام باقر علیه السلام به اتفاق پدرش حضرت امام سجاد علیه السلام در کربلا حضور داشت و سن مبارکش در آن وقت چهار سال بود، چون آن حضرت در سال پنجاه و هفت در مدینه منوره متولد شد و واقعه کربلا در سال ۶۱ هجری اتفاق افتاد.
محدث قمی می‌گوید:
«امام باقر علیه السلام در واقعه کربلا حضور داشت و در آن وقت چهار سال از سن مبارکش گذشته بود.» (۹)
در منتخب التواریخ آمده است:
«روز عاشورا امام زین العابدین علیه السلام بیست و دو ساله بوده و امام محمد باقر علیه السلام چهار ساله بوده و هر دو در کربلا بودند و حق تعالی ایشان را محفوظ داشت.» (۱۰(

دفن اجساد شهدا در کربلا توسط چه کسانی انجام گرفت؟
هنگامی که عمر سعد از کربلا خارج شد، جمعی از طایفه بنی اسد که در غاضریه سکونت داشتند به قتلگاه شهدا وارد شدند و پس از اقامه نماز بر اجساد شهدا، آنان را دفن نمودند. به این طریق که امام حسین علیه السلام را در همین موضعی که اکنون معروف است دفن کردند و فرزندش علی اکبر را در پایین پای پدر به خاک سپردند و بقیه شهدا (مگر چند نفر معینی) را در زیر قدم آن حضرت دفن نمودند و حضرت عباس را در راه غاضریه در مکانی که به شهادت رسیده بود به خاک سپردند.
اما طبق احادیث صحیحه، امام را جز امام نمی‌تواند غسل و کفن و دفن نماید، لذا روایت داریم که گرچه به حسب ظاهر طایفه بنی اسد حضرت سیدالشهدا را دفن کردند اما در واقع امام زین العابدین علیه السلام آمد و آن حضرت را دفن کرد. چنانچه حضرت رضا علیه السلام به این مطلب تصریح فرموده است. (۱۱(

عاقبت‌شمر بن ذی الجوشن چه شد؟
شمر بن ذی الجوشن، جانی شماره یک حادثه کربلا، پس از جنگ شورشیان کوفه با مختار، که فرماندهی چند گروه را به عهده داشت از کوفه متواری شد و فرار را برقرار ترجیح داد.
اما مختار در تعقیب این عنصر خبیث بود. لذا ابوعمره که از افراد بسیار ارزنده و از یاران صمیمی مختار بود و کینه قاتلان حسین بن علی را در دل داشت، از طرف مختار مأمور کشتن شمر شد. ابوعمره با گروهی به تعقیب شمر رفت و او را در یکی از روستاهای بصره پیدا نمود. ابوعمره طی یک درگیری مسلحانه، شمر را زخمی کرد و سپس به اسارت خود در آورد. او را به نزد مختار آورد، مختار دستور داد او را گردن زدند و جسد او را در دیگ روغن جوشیده قرار دادند و یکی از اطرافیان مختار، سر شمر را با پای خود لگد کوب کرد. (۱۲(
شمر بن ذی الجوشن، از سران و شجاعان مردم کوفه بود که در زمان حضرت علی از شیعیان و طرفداران حضرتش به شمار می‌آمد و در جنگ صفین در رکاب علی با سپاه معاویه جنگید و شجاعت‌خوبی از خود نشان داد. اما شمر همانند بسیاری از مردم کوفه، در راه خود استوار نماند و به خاطر روح نفاقی که در او وجود داشت، جزء دشمنان خاندان رسالت در آمد و به حکومت اموی پیوست.

عاقبت ابن زیاد چه شد؟
ابن زیاد جانی شماره دو حادثه کربلا که در شام به سر می‌برد، از طرف عبدالملک مروان که تازه قدرت شام را به دست گرفته بود برای مسلط شدن بر عراق، مأمور سرکوبی قیام مختار شد. مختار نیروهایش را آماده کرد و فرماندهی کل آنان را به ابراهیم بن مالک اشتر داد.
این دو لشکر با هم درگیر شدند و ابراهیم اشتر با شجاعتی که داشت، لشکر ابن زیاد را متواری ساخت و تعدادی از فرماندهان و سربازان او را به درک واصل کرد.
تا سرانجام به سر وقت ابن زیاد، – این عنصر کثیف بنی امیه – رفت و با ضربت‌شمیشیر خود، او را دو نیم ساخت و سر بریده‌اش را برای مختار به هدیه آورد و جسد آن خبیث را با آتش سوزاندند. ابن زیاد در آن روز ۳۹ سال داشت. روز جنگ لشکریان مختار با ابن زیاد، روز عاشورای سال ۶۷ هجری و روز کشته شدن ابن زیاد به دست توانای ابراهیم اشتر درست روز عاشورا بود. این یک اتفاق تصادفی نیست، بلکه خداوند خواسته بود که درست در همان روز که امام حسین علیه السلام به دست نیروهای ابن زیاد، مظلومانه به شهادت رسید، در همان روز انتقام خون آن مظلوم را از قاتل او بگیرد. «و انها لعبره لاولی الابصار» تا عبرتی باشد برای صاحبان خرد.

عاقبت عمر سعد چه شد؟
مختار در آن روزهایی که دست به انتقام خون شهدای کربلا زد، نسبت به «عمر سعد» بیش از همه حساس بود، از طرفی، قبلاً به خاطر مصالحی امان‌نامه‌ای به «عمر سعد» داده بود و از طرف دیگر عمرسعد هم بهانه‌ای به دست مختار نداده و در شورش علیه مختار، شرکت نکرده بوداز این جهت قدری دستگیری و مجازات وی به تأخیر افتاد.
هنگامی که عمر سعد متوجه شد که مختار در صدد دستگیری و مجازات او است، شبانه از کوفه پا به فرار گذاشت. در بیرون شهر کوفه با شخصی روبرو شد و قضیه فرار را برای او نقل کرد. آن مرد تمیمی عمر سعد را از فرار منصرف کرد و عمر سعد به منزل خود برگشت.
مختار باخبر شد که عمر سعد به قصد فرار به خارج شهر رفته و برگشته است. مختار خوشحال شد و این حادثه را بهانه گرفت. لذا کسی را به دنبال «حفص» فرزند عمر سعد فرستاد.
او فوراً به نزد مختار آمد. مختار از پدرش عمر سعد سؤال کرد، حفص گفت: پدرم در خانه است.
مختار «ابوعمره» را مأمور جلب عمر سعد کرد. ابوعمره فوراً حرکت کرد و «عمر سعد» را برای مختار جلب کرد. عمر سعد که ترسیده بود گفت جبه‌ام را بیاورید. (۱۳)
ابوعمره از منظورش آگاه شد و مهلتی به او نداد، و شمشیر برنده خود را بر فرق عمر سعد فرود آورد و او را به درک واصل کرد. بعد سرش را از بدنش جدا کرد و برای مختار آورد.
مختار رو کرد به «حفص» فرزند آن جنایتکار و گفت: این سر کیست؟ گفت: این سر پدرم است.
مختار در همانجا دستور داد که سر «حفص» فرزند عمر سعد را نیز جدا کنند و او را به پدرش ملحق نمایند.
بدین صورت عمر سعد و فرزندش به سزای اعمال خود رسیدند.

چرا سوگواری کنیم؟
می‌گویند اگر امام حسین علیه السلام پیروز شد چرا جشن نمی‌گیریم چرا گریه می‌کنیم؟ آیا این همه گریه در برابر آن پیروزی بزرگ شایسته است؟
آن‌هایی که چنین سؤالی می‌کنند، فلسفه عزاداری را نمی‌دانند و آن را با گریه‌های ذلیلانه اشتباه می‌کنند.
اصولاً گریه و جریان قطره‌های اشک از چشم که دریچه قلب آدمی است چهار گونه است:

۱_ – گریه‌های شوق:
گریه مادری که از دیدن فرزند دلبند گمشده خویش پس از چندین سال، سر داده می‌شود، یا گریه شادی آفرین ورضایت بار عاشق پاکبازی که پس از یک عمر محرومیت معشوق خود را می‌یابد، گریه شوق است.
قسمت زیادی از حماسه‌های کربلا شوق آفرین و شورانگیز است و به دنبال آن سیلاب اشک شوق به خاطر آن همه رشادتها، فداکاری‌ها، شجاعت‌ها، آزاد مردیها، و سخنرانیهای آتشین مردان و زنان به ظاهر اسیر، از دیدگان شنونده سرازیر می‌گردد، آیا این گریه دلیل بر شکست است؟

۲_ – گریه‌های عاطفی:
آنچه در درون سینه انسان جای دارد، قلب است نه سنگ! واین قلب که ترسیم کننده امواج عواطف انسانی است به هنگام مشاهده منظره کودک یتیمی که در آغوش مادر در یک شب سرد زمستانی از فراق پدر جان می‌دهد به لرزه در می‌آید وبا سرازیر کردن سیلاب اشک، خطوط این امواج را در صفحه صورت ترسیم می‌کند و نشان می‌دهد قلبی زنده وسرشار از عواطف مردمی است.
آیا اگر با شنیدن حادثه جان سپردن یک طفل شیرخوار در آغوش پدر، ودست وپا زدن در میان سیلاب خون در حادثه کربلا، قلبی بتپد، وشراره‌های آتشین خود را به صورت قطره‌های اشک به خارج پرتاب کند، نشانه ضعف وناتوانی است‌یا دلیل است بر بیداری آن قلب پر احساس؟

۳_ – گریه پیوند هدف:
گاهی قطره‌های اشک پیام‌آور هدفهاست، آن‌ها که می‌خواهند بگویند با مرام امام حسین علیه السلام همراه وبا هدف او هماهنگ وپیرو مکتب او هستیم، ممکن است این کار را با دادن شعارهای آتشین، با سرودن اشعار وحماسه‌ها ابراز دارند، اما گاهی ممکن است آنها ساختگی باشد، ولی آن کس که احیاناً با شنیدن این حادثه جانسوز قطره اشکی از درون دل، بیرون می‌فرستد، صادقانه‌تر، این حقیقت را بیان می‌کند، این قطره اشک، اعلان وفاداری به اهداف مقدس یاران امام حسین علیه السلام و پیوند دل وجان با آنها است، اعلان جنگ با بت پرستی وظلم وستم، اعلان بیزاری از آلودگیهاست، وآیا این نوع گریه – بدون آشنائی با اهداف پاک او – ممکن است؟

۴_ – گریه ذلت و شکست:
گریه افراد ضعیف وناتوانی است که از رسیدن به اهداف خود وامانده‌اند وروح و شهامتی برای پیشرفت در خود نمی‌بینند، می‌نشینند و عاجزانه گریه سر می‌دهند، هرگز برای امام حسین علیه السلام چنین گریه‌ای مکن که او از این گریه بیزار ومتنفر است، اگر گریه می‌کنی گریه شوق، عاطفه، وپیوند هدف باشد. ولی مهمتر از سوگواری، آشنایی به مکتب امام حسین علیه السلام و یاران او و پیوستگی عملی به اهداف آن بزرگوار است، که پاک بودن وپاک زیستن ودرست اندیشیدن وعمل کردن می‌باشد.

آیا می‌دانید که:
۱_ – به دستور عمرسعد ده نفر برای اسب راندن بر پشت وسینه امام حسین علیه السلام داوطلب شدند؟
۲_ – ده نفری که اسب بر امام حسین ۴۲ ۷ ۲ راندند همه ولدالزنا بودند؟
۳_ – تعداد سرهای بریده شده در کربلا ۷۸ سر بود؟
۴_ – امام حسین علیه السلام سرزمین کربلا را خریده، سپس به اهالی آنجا بخشیدند؟
۵_ – یزید به ولید نامه نوشت‌یا از حسین بیعت بگیر، یا گردنش را بزن؟
۶_ – بعد از شهادت امام حسین علیه السلام آسمان خون بارید؟
۷_ – بعد از شهادت امام حسین علیه السلام از زیر هر سنگی خون می‌جوشید؟
۸_ – در یک روز ۶۰۰ نامه برای حضرت نوشتند که آقا بیا؟
۹_ – ابن زیاد ۱۰۰۰ سواره و ۵۰۰ پیاده برای دستگیری مسلم بن عقیل فرستاد؟
۱۰_ – بعد از آنکه حارث سر برادر بزرگتر دو طفلان مسلم را برید و او را در شط فرات انداخت، بدن روی آب منتظر برادر کوچکتر بود تا آنکه یکدیگر را در آغوش گرفته وبه زیر آب رفتند؟
۱۱_ – مسلم بن عقیل ۲۷ روز قبل از شهادتش به امام حسین علیه السلام نامه نوشت که یابن رسول الله ۸۰ هزار نفر از اهل کوفه با تو بیعت کردند پس بشتاب به سوی ما؟
۱۲_ – سر امام حسین علیه السلام در صد و بیست محل سخن گفت؟
۱۳_ – حضرت فاطمه زهرا علیها السلام در مجالس و محافلی که به نام امام حسین علیه السلام منعقد می‌شود شرکت می‌کنند؟
۱۴_ – تشکیل و برگزاری مجالس و محافل روضه خوانی به نام ائمه علیهم السلام بویژه امام حسین علیه السلام چه فوائدی در بر دارد؟
۱۵_ – امام حسین علیه السلام را به خاطر عداوت با پدرش امیرالمؤمنین علیه السلام شهید کردند؟
۱۶_ – خداوند متعال عوض شهادت امام حسین علیه السلام
– امامت را در نسل ذریه‌اش نهاد؟
– تربت او را شفای هر بیماری نمود؟
– هر دعائی در حرم او شود مستجاب می‌گردد؟
– روزهایی که زائر او به زیارتش می‌رود – چه رفت، وچه برگشت – جزء روزهای عمرش حساب نمی‌شود؟
۱۷ – خاک کربلا معطر است؟
۱۸ – در کربلا قبل از امام حسین علیه السلام دویست نبی ودویست وصی نبی ودویست‌سبط نبی به شهادت رسیده‌اند؟
۱۹ – اگر امام زمان علیه السلام ظهور فرماید نوادگان قاتلان امام حسین علیه السلام را به خاطر عمل پدرانشان می‌کشد؟
۲۰ – امام حسین علیه السلام مکان اصحابش را قبل از شهادت به آنها نشان داد؟
۲۱ – اصحاب امام حسین علیه السلام برای شهید شدن با یکدیگر مسابقه می‌دادند؟
۲۲ – زیارت امام حسین علیه السلام، در سال برای اغنیا دو بار و برای فقرا یکبار، واجب است؟
۲۳ – امام حسین علیه السلام در شیرخوارگی مطالعه لوح محفوظ می‌نمود؟
۲۴ – امام حسین علیه السلام در شش ماهگی متولد شده است؟
۲۵ – امام حسین علیه السلام بعد از تولد تسبیح و تهلیل و تمجید خدا می‌نمود؟
۲۶ – نامگذاری امام حسین علیه السلام توسط خدا بوده است؟
۲۷ – امام حسین علیه السلام بعد از تولد، شفاعت‌یکی از ملائکه مقربین به نام صلصائیل نمود؟
۲۸ – امام حسین علیه السلام بعد از تولد، شفاعت فطرس (یکی از ملائکه حمله عرش) نمود؟
۲۹ – فطرس افتخار می‌نمود که آزاد شده حسین علیه السلام است؟
۳۰ – اولین عزاداری برای امام حسین علیه السلام توسط خدا انجام شد؟
۳۱ – امیرالمؤمنین علیه السلام به سعد بن ابی وقاص فرمود: در خانه تو بز بچه‌ای است که فرزند مرا می‌کشد و آن روز عمر بن سعد چهاردست و پا راه می‌رفت؟
 
پی‌نوشت‌ها
۱ – بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۳۰۰، دعوات راوندی: ۱۸، ارشاد القلوب: ۹۰ و ۱۴۸، اعلام الدین: ۲۷۸، عده الداعی: ۲۹ و ۴۰ و ۲۰۳.
۲ – برای آگاهی بیشتر ر. ک: حماسه حسینی شهید مطهری.
۳ – رجوع شود به کتاب زندگانی امام حسین ۷ ۷ ۱ سید هاشم رسولی محلاتی، ص ۵۴۸.
۴ – به غیر از دو نفر که یکی فرزند شیرخوار امام حسین ۷ ۷ ۱ جناب علی‌اصغر، و دیگر سر جناب حربن یزید ریاحی که قبیله‌اش جسد او را از میان شهدا بیرون بردند. منتخب‌التواریخ، ص ۲۷۴
۵ – منتهی الامال، ج ۱، ص ۴۴۰، منتخب التواریخ، ص ۲۳۹ – ۲۳۸.
۶ – منهاج الدموع، ص ۴۰۳
۷ – تاریخ طبری، ج ۷، ص ۲۹۴، ارشاد مفید، ص ۲۲۳.
۸ – حماسه حسینی، ج ۳، ص ۷۴
۹ – منتهی الامال، ج ۱ ص ۴۰۰.
۱۰ – منتهی الامال، ج ۲، ص ۸۶.
۱۱ – منتخب التواریخ، ص ۲۹۷.
۱۲ – منتهی الامال، ج ۱، ص ۴۰۶، ۴۰۵. – بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۳۸.
۱۳ – منظور عمر سعد از جبه شمشیر بود.
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا