دسته بندی :اعزام

6 مقاله

شهيد كشاورزيان

شهید کشاورزیان

**از کجا بگویم، از کودکی‌شان که در فقر و تنگدستی گذشت و یا جوانی‌شان که در میان آتش خمپاره‌های دشمن بعثی سپری شد. **پدرشان همیشه روزهای جمعه، مغازه را تعطیل می‌کرد و بچه‌ها را به نماز جمعه می‌برد. شاید حضور در جلسات مذهبی باعث شد فرزندانم تشنه انجام فرامین الهی

سردار هدايت لطفيان

سردار هدایت لطفیان

ما در مهاباد بودیم در آنجا بین فرماندار شهر و فرمانده سپاه در خصوص چگونگی اعزام نیرو، اختلاف و دوگانگی به وجود آمده بود این اختلاف به عرض آقا رسیده بود روزی به ما خبر دادند که آقا می‌خواهند با شما تلفنی صحبت کنند، برای من تعجب‌آور و نیز شعف‌انگیز

خاطرات رزمندگان 3

خاطرات رزمندگان ۳

ام وهب دفاع مقدس جنازه شهید شفاهی را سال‌ها پس از شهادت، توسط گروه تفحص کشف کردند و جهت تشییع جنازه به تهران انتقال دادند. وقتی مادر شهید را خبر نمودند شروع به گریه و انابه کرد. سؤال کردند:«مادر چرا بی‌تابی می‌کنی؟» گفت: من برای شهادت فرزندم گریه نمی‌کنم من

خاطرات رزمندگان 1

خاطرات رزمندگان ۱

۱۲ بسیجی نیروها سعی داشتند به آن طرف نهر جاسم بروند عده‌ای بسجیان که شنا بلد بودند خود را به آب انداختند تا به آن طرف روند، آب نهر سرعتی نداشت ولی هربار که گلوله توپ یا خمپاره‌ای در آن فرود می‌آمد مثل فواره‌ای قوی نهر را متلاطم می‌کرد بسیجیها

آداب جبهه 1

آداب جبهه ۱

آب متبرک ارادت همه‌ی نیروهای بسیجی به امام (ره) بر عالم و آدم آشکار بود و در همان حال آن‌قدر مشتاق بودند که به امید درک محضر آن منجی به شرط گرفتن نقطه‌ای خاص و استراتژیک از دست دشمن جان می‌دادند و برای چشیدن قطره‌ای آب از یک تانکر چند

طنز 23

طنز ۲۳

الغیبه اشد من الکارهای بدبد مراسم صبحگاهی بود. روحانی گردان راجع‌به واجبات و محرمات صحبت می‌کرد. با بچه‌ها خیلی صمیمی‌ بود. برای همین هم در کلاس درس و یا مراسم متکلم وحده نبود و بقیه مخاطب. مثل معلم و کلاس‌های اول و دوم دبستان غالباً مطلب را ناتمام می‌گذاشت و

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا