دسته بندی :دور باطل

1 مقاله

مار و اره

مار و اره

مار و اره یک شب مار بزرگی برای پیدا کردن غذا وارد دکان نجاری شد. عادت نجار این بود که موقع ترک کارگاه وسایل کارش را روی میز بگذارد. آن شب، نجار اره‌اش را روی میز گذاشته بود. همین‌طور که مار گشت می‌زد بدنش به اره گیر کرد و کمی

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا