دسته بندی :رها کن

1 مقاله

بیا خری رها کن

بیا خری رها کن

روزی به رهی مرا گذر بود خوابیده به ره جناب خر بود از خر تو نگو که چون گهر بود چون صاحب دانش و هنر بود گفتم که جناب در چه حالی؟ فرمود که وضع باشد عالی گفتم که بیا خری رها کن آدم شو و بعد از این صفاکن

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا